- تیٺـرصفحـ‌ه‌امـروزایـن‌بـود : - دل‌ڪه‌نـ‌ه،جـٰانم‌برایٺ #ٺـنگ شـده اسٺ!🥀' عید غدیر منو اوردی خودت جوری که خواستی بیام بازم دعوتم کن😭💔 ⊰•🌚•⊱¦⇢#عشـقم‌ح‌ـسین ⊰•🌚•⊱¦⇢#مجنــون‌اݪحسیـن ⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣

ـــــ ـ تو نباشـے نفسم بند و دلم تنگ و جهانم سرد است .🌾

آتیش دشمن هر لحظه بیشتر می‌شد ما هم گیر کرده بودیم توۍ کانال🚶🏻‍♂ نه راه پس ، نه راه پیش ، با کلـے مجروح و شهید . .💔 مهمات هم کھ دیگه ته‌دیگش مونده بود😄

ابراهیم هم یِ مقدار آبی که مونده بود و جیره بندی می‌کرد : - مجروحین ! هر سه نفر یھ قمقمه .. سالم‌ها ! هر پنج نفر یِ قمقمه .. اسراء ! هر سھ نفر یه قمقمه ..🙂🖐🏿

این حرفشُ کھ شنیدم زدم به سیم آخر! دویدم جلوش و داد زدم : - ابراااهیمم شوخیت گرفتهه؟؟؟!😠 ما بِرای خودمون آبِ خوردن نِداریمم ؛ تو بِرای این عِراقیا جیره میدی مسِلمون؟ ما داریم با همینا میجنگیم .. ما خودمون اینجا کلی مِجروح داریم🙎🏻‍♂ اصلا اینا با اسرای ما اینجور رِفتار میکنِن؟ هاااا ؟؟؟ اینا اینجورن مِگھ؟

ابراهیم کھ تا کلمه‌ی آخرمو با آرامش گوش داده بود ، آروم سرشُ آوردم بالا و با لبخند گفت : - نھ برادر☺️ اینا اینجوری رفتار نمیکنن . . ولی ما اربابمون حُسین‌ علیه‌السلامِ♥(: حق؟😉

چند ثانیھ مات شدم و گفتم : - حق مشتی😄 شیر مادر حِلالت پهلوون !❤️ الحق که نوکِر حسینی .

سلامٌ علـے‌من‌كان‌في‌عيني‌كل‌البشر و لم أطلب من الله يومًا سواه ! سلام بر کسی کھ در چشمانم ؛ تمام دنیاست و هیچگاه غیر او را از خدا نخواستم . . ! #سلام_فرمانده💚.

نگاه کنید ببینید کجای کاریم رفقا؟! • سیدمیلادمصطفوی🌱 .

• . یه بار حرف بسیار عجیبی زد کھ هنوز هم باورش برای ما مشکل است . سید گفت : محمدرضا من ۱۵ سال است کھ نماز صبحم قضا نشده است ! (: در ذهنم حساب کردم ، سید ۲۹ سالش بود . یعنی هیچ نماز قضایـے نداشت؟! برایم عجیب بود🚶🏻‍♂. این حرف عجیب سید در مورد نماز صبح ، بارها مرا به فکر فرو برد .🙂🌱' | شهیدسیدمیلادمصطفوی.#امام_زمان | ⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣

اللهمّ کُن لِولیّک حافظاً... هر کجا هست خدایا بھ‌ سلامت دارش.. :) #ایها‌العزیز🍃 ⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣

ـــــ ـ تو بھ قول ِ غزل از ماھ کمـے ماھ ترۍ . .(: ♥