خاطرات مقطع سوريه يكي بعد از ديگري تا شهادت عباس آورده ميشوند. شهيد دانشگر كمي قبل از شهادت نماز ظهر را در تيررس دشمن اقامه ميكند؛ مثل ياران حسين(ع) اما باز هم آرام است و اين موقعيت خطرناك از كيفيت نمازش كم نميكند. كسي نميداند در اين نماز ميان عباس و خدا چه ميگذرد. او چند ساعت بعد به شهادت ميرسد: «عباس ساعت سه و نيم بعد از ظهر پنجشنبه 95/3/20 به شهادت رسيد ولي ما در مقر بوديم، نميدانستيم كه عباس شهيد شده يا نه، فقط ميدانستيم كه عباس براي جلوگيري از پيشروي دشمن به جلو رفته، موقع غروب خورشيد بود كه همه نگران بوديم و ميگفتيم عباس الان مياد، سياهي شب فرارسيد، همه بيقرار بوديم. گاهي از مقر بيرون ميآمديم، چشمانتظار عباس بوديم، از سر شب تا صبح هر صدايي كه ميآمد همه بيرون ميپريديم كه عباس اومد... عباس اومد... صبح فرارسيد، نيروهايي براي تفحص جلو رفتند، پيكر مطهرش را به عقب آوردند. ديديم خون صورت عباس را خضاب كرده و سرخياش سرزمين حلب را رنگين كرده است.»
عباس تازهداماد بود. رفقاي عباس در سوريه همقسم شده بودند كه از او مراقبت كنند و او را سالم به ايران برگردانند. بعد از شهادتش گفتيم خدا براي او نقشه كشيده بود. عباس درس عاشقي را چشيده بود و بايد ميرفت.
May 11
❣خدایـــ💓ــا❗️
امسال ماہ رمضون ☀️ #خیلے_گرمــه ☀️
لدفن🙏
حواست بہ
💕 آبجے چـادریــ💓ـــا 💕 باشہ
🔆 هواشونو خیلے داشتہ باش 🔆
15.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#ادیت→
سلام عزیز پَر پَرم...:)🕊💔
سلام عزیز برادرم...😔✋🏻
سلام فدایی حسین علیه السلام 😭
سلام مدافع حرم:)
.
.
#سردار_دلها
↺پست های امروز تقدیم بھ↶♥️🌸
#شهید_عباس_دانشگر
شبتون فاطمے➿.•
عشقتون حیـــ♥️ـــدرۍ
مھرتون حسنے🌱•°
ارزوتون هم حرم ارباب ان شاءالله💫°`
یا زینب مدد ...
نمازشب و وضو یادتون نره🦋••
التماس دعاۍفرج و شھادت🥀.••
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ساعت و این ثانیه دور حسین مهمانیه....ارباب تو جمع نوکراش مشغول روضه خوانیه...
🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘
کپی باصلوات وهدیه جهت فرج امام زمان(عج)و شادی شهید ابراهیم هادی
💫زنی به روحانی مسجد گفت :
💫من نمیخوام در مسجد حضور داشته باشم!
روحانی گفت : می تونم بپرسم چرا؟
زن جواب داد : چون یک عده را می بینم که دارند با گوشی صحبت میکنند 📱
عدهای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند 📩
بعضی ها غیبت میکنند و شایعه پراکنی میکنند 🗣
بعضی فقط جسمشان اینجاست 😕
بعضی ها خوابند 😴
بعضی ها به من خیره شده اند ...
روحانی ساکت بود بعد گفت :
میتوانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟
زن گفت : حتما چه کاری هست؟
روحانی گفت: میخواهم لیوانی آب را در دست بگیرید و دو مرتبه دور مسجد بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد🥛
زن گفت : بله می توانم!🙃
زن لیوان را گرفت و دو بار به دور مسجد گردید ، برگشت و گفت : انجام دادم!
روحانی پرسید : کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟
کسی را دیدی که غیبت کند؟
کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟
کسی را دیدی که خوابیده باشد؟
زن گفت : نمی توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد ...😑
روحانی گفت:
وقتی به مسجد می آیید باید همه حواس و تمرکزتان به « خدا » باشد☝️
برای همین است که حضرت محمد (ص) فرمود « مرا پیروی کنید » و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید!
نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند💐🌿
بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز تان بر خدا مشخص شود🌱
🌳نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان