eitaa logo
『• كُمِیْــ✌ـــــلٌ •』
122 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
25 فایل
همـہ دست گـل بـہ "آب" مےدهند اما انگار حڪایت ما فرق دارد ما دستـہ گل به "خاڪ" میدهیم انگار آنان که زلال‌تر از آب‌اند باید "خاڪ آلود" به دیدار "رب‌الـعـالمـیـن" بروند #الهم_احفظ_قائدنا_الخامنـہ_اے ڪلـنا قـاســم‌ ســلـیـمــانـــے
مشاهده در ایتا
دانلود
شیعه ی مرتضی شدن سخته، قیمتش مال و آبرومونه... شیعه یعنی که تا آخر، پشت حیدر میون میدونه ❤️ . @pasdaran_velayat
💠 الهی تا با توام، بیشتر از همه‌ام و تا با خودم، کمتر از همه‌ام.. 🍃
یادمون نره ... یادمون نره کی هستیم... یادمون نره چرا هستیم... و در آخر یادمون نره خیلی خون ها ریخته شد، تا من و تو ... ─┅─🍃🌸🍃─┅─ 💠 Eitaa.com/komeil
💐بسم رب الشهدا 🎙روایت همسر شهید مدافع حرم امین کریمی از لحظات وداع با پیکر شهید در معراج شهدا 💠همسرشهید: سریعاً‌ مرا بیمارستان شهید چمران رساندند. فشارم به شدت بالا رفته بود. 🔹صداها را می‌شنیدم که دکتر به برادرم می‌گفت «چرا فشارش بالا رفته؟ برای خانمی با این سن چنین فشاری بعید است!» 🔸رضا گفت «شوهرش شهید شده!» حالم بدتر شد با گریه و فریاد 🔹می‌گفتم «نگو شوهرم شهید شده رضا، امین شهید نشده. فقط اسمش مشابه شوهر من است. چرا حرف بی‌خود می‌زنی؟» 🔸 رضا کنارم آمد و آرام گفت «زهرا من عکس امین را دیده‌ام!» ✳️ با این حرف دلم به هم ریخت. منتظر بودم شوهرم برگردد اما ... خیلی خیلی سخت است که منتظر مسافر باشی و او بر نگردد... ✔️قرار بود اعزام دوم امین به سوریه، 15 روزه باشد، به من این‌طور گفته بود. روز سیزدهم یا چهاردهم تماس گرفت. 🔸گفتم «امین تو را به خدا 15 روز، حتی 16روز هم نشود. دیگر نمی‌توانم تحمل کنم!» 💕هر روز یادداشت می‌کردم که "امروز گذشت..." واقعاً روز و شب‌ها به سختی می‌گذشت. دلم نمی‌خواست بجز انتظار هیچ کاری انجام دهم. هر شب می‌گفتم «خدا را شکر امروز هم گذشت.» ⭐️باقیمانده روزها تا روز پانزدهم را هم حساب می‌کردم. گاهی روزهای باقی‌مانده بیشتر عذابم می‌داد. هر روز فکر می‌کردم «10 روز مانده را چطور باید تحمل کنم؟ 9 روز، 8 روز... ان‌شاءالله دیگر می‌آید. دیگر دارد تمام می‌شود... دیگر راحت می‌شوم از این بلای دوری!» 🌟امین خبر داد «فقط 3 روز به مأموریتم اضافه شده و 18 روزه برمی‌گردم.» با صدایی شبیه فریاد گفتم: «امین! به من قول 15 روز داده بودی. نمی‌توانم تحمل کنم...» 🕊دقیقاً هجدهمین روز شهید شد. ❌حدود 6 روز بعد امین را برگرداندند معراج شهدا. این فاصله زمانی هیچ‌چیز را به خاطر ندارم، هیچ‌چیز را... وقتی به معراج رفتیم سعی کردم خودم را محکم نگه دارم. می‌ترسیدم این لحظات را از دست بدهم و نگذراند کنارش بمانم. 🔸قبل از رفتن به برادر شوهرم گفته بودم «حسین؛ پیکر را دیده‌ای؟ مطمئنی که امین بود؟» 🔹‌گفت «آره زن‌داداش.» 🌹قلبم شکست. گفتم «حالا بدون امین چه کنم؟ ما هزار امید و آرزو با هم داشتیم. قرار بود کارهای زیادی باهم انجام دهیم. با خودم می‌گفتم حالا باید بدون او چه کنم؟» ✴️پیکر را که آوردند دنبال امین می‌دویدم. نگذاشتم مادرم متوجه شود، فقط گفتم بگذارید با امین تنها باشم. 🕊مکانی در معراج شهدا با هم تنها ماندیم. گفتم «امینم؛ این رسمش نبود! تو راضی نبودی حتی دست‌هایم با چاقوی آشپزخانه زخم شود. یادت هست وقتی دستم کمترین خراشی برمی‌داشت روی سینه‌ات می‌‌زدیی و می‌گفتی شوهرت بمیرد زهرا جان! 💟تو که تحمل ناراحتی من را نداشتی چطور دلت آمد که مرا تنها بگذاری؟» خیلی گریه کردم. انگار که از کسی خیلی ناراحت و دلگیر باشی برایش گلایه می‌کردم و می‌گفتم این رسمش نبود بی‌معرفت! خدا شاهد است دیدم از گوشه چشمش یک قطره اشک بیرون زد.... Eitaa.com/komeil
[• •] خدایا! مارا‌ بخاطر آن‌نمازۍڪه بعدش‌فڪر‌ڪردیم باید‌چهار‌دانگـــ از‌بهشتت‌را‌به‌ناممان‌بزنۍ!! ببخــــش🙏 ✋ [•🗣•]Eitaa.com/komeil
[• 📿 •] . . مقصر خودمانیم✋! که آدم شدن را...! وعده داده ایم... از رجب به شعبان ...💚 از شعبان به رمضان...💛 از رمضان به محرم ...🖤 از محرم به فاطمیه...❤️ و... کسے از لحظه ے دیگر خبر دارد؟؟ "در خانه اگر کس است،یک حرف بس است!"👌 خوب شدن و خوب ماندن را وعده به فردا ندهیم ... ⇦امروز را دریابیم...!⇨☺️ . [•⏳•]Eitaa.com/komeil
•[• 📿 •] . . تـو زنـدگے همیشـہ بہ ڪســےنگــاه ڪن👀 ڪہ سطحــش ازت پاییــ⬇️ـن تره تا ناشــ😞ـڪرے نــڪنے✋ امـا تـو ڪارهاے اخـ✅ـروے بہ بالا دســتت نگــاه ڪن...👌😊 مثــلا اونایی ڪہ در اوج گرفــتارے شاڪرن😍 . . Eitaa.com/komeil
Panahian-Clip-AmirBoodan.mp3
2.51M
🎧🍃 🍃 [• 🎤•] . . مفهوم امیر بودن کودک در زیر هفت سال وتفاوت آن با لوس شدن کودک (۱) Eitaa.com/komeil 🍃 🎧🍃
Panahian-Clip-FarzandaneMomen.mp3
2.36M
🎧🍃 🍃 [• 🎤•] . . تربیت فرزندان قیامت باور❗️ (۲) . . Eitaa.com/komeil 🍃 🎧🍃
صفحه ات را كه باز ميكنم،😳 انگار آلبوم شخصی ات را باز کرده باشم 📖 پر است از پست هایـی با عکس های جورواجور 😶 از گلزار شهـ🌷ـدا گرفته تا هیئت های شب جمعه ای که رفته ای با چفیه و انگشتـ💍ـر عقیق و ریش و گاهاً ته ریش دلبری هایـی به سبک حـــزب الـــلــــهــــی و بماند عرق شرمـ😓ــی که از مشاهده کامنت های دختران در زیر پستت میریزم و اینکه تو چه ذوقی می‌کنی☺️و با چه اشتیاقی😍 جوابشان را می‌دهی و سر بحث را باز می‌کنی در میان پست های پر رنگ و لعاب بسیجـی گونه ات🙎 ناگهان عکسی از یک شهیـ🖼ـد به چشم می آید پهلوان شهیدی به اسم ابراهیم هادی زیر عکس، هشتگِ رفیق شهید من جلوه ديگری به پستت بخشيده ميروم در فكر باخود مرور ميكنم🤔 ابراهیم هادی همان شهيدي نبود كه از وقتي فهميد چند دخترِ جوان شيفته‌ی تيپ و هيكلش شده اند،😍 درست از فردای همان روز با سر و وضع ژوليده ميرفت باشگــ💪ـاه، لباس هايش را بجای ساك در كيسه پلاستيكي 🛍ميگذاشت مبادا حتـی ناخواسته دلِ دختري را بلرزاند ؟ 🙅🏻 جايـی خواندم؛ عاشق اگر رنگی از معشوق نگیرد در عشق خود صادق نیست میدانـی برادر‼️ شمایی که شہدا را الگوی خود میدانـی شمایـی که عاشق شهادتــی شمایی که هشتگ حزب اللهـی از پست هایت نمی افتد ❕ کاش در حـــــــزبِ هـــــــــوای نـــــــــــفـــــــــســــــــــت نباشی تفکر حزب اللهی بسیجی نهی از منکر☝️ ♡ Eitaa.com/komeil
narimani yade shohada_2.mp3
2.95M
🕊هرچی می گیره دلم روزو شبا... 🕊آرومم میکنه باز یاد شما.. می بوسم قبرتونو آی ...💔 ♡ Eitaa.com/komeil