امسال حس عجیبی داشتم .
غم نبود ، یه چیزی تو مایه های
غرور و افتخار!
یه حس شیرین و لطیف ..
«محضرخُدا»
(:
اصلا شما نمیشد شهید نشی !
حیف میشدی !
به قولِ اون آهنگ مشهور که میگه
میدونستم برات غیر شهادت
توی این زندگی معنا نمیده ..
شهادت لباس تک سایزی بود که واقعا برازندهی شما بود داداش ابراهیم .
اما امسال به این فکر میکردم که اگه شما شهید نمیشدی و دستمو نمیگرفتی ،
من الان کجای این دنیا وایساده بودم؟!
توی زمین دشمن؟؟!
خلاصه ممنون که شدی همهی زندگیِ ما و نور چشممون .
«محضرخُدا»
(:
شهادتت مبارک بزرگ مرد زندگیِ من♥.
برادریِ شما در حق من گناهکار ،
بزرگترین و شیرین ترین اتفاق زندگیمه .