36.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#سنگر_خادمی | #_پلاک_خادمی
#غرب
✍🏻شهید ادبیان عنصر مؤمن و مکتبی در ارتش
امیر سرلشکر حسین ادبیان یکی از پرچمداران فاتح بازیدراز نقش بسزایی در تحقق اهداف این عملیات داشت. خبر شهادت این امیر سرافراز اسلام به حدی مهم بود که مقام معظم رهبری که آن زمان امام جمعه تهران بودند، در خطبه نماز شهادت ایشان را تبریک و تسلیت گفتند.
╔═════••••••••••○○
#کمیتهخادمالشهدا
#شهید_حسین_ادبیان
@komiteqom
╚🖤✿○○•••••══════╝
هدایت شده از خادمین امام حسنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈┅ا✾﷽✾ا┅┈
🔸شهید سید مرتضی آوینی:
مؤمن اگر وابستگی داشته باشد ، نمیتواند قیام کند ، عصر ما عصر قیام است.
#بازه_سوم
#سیرانبند
#سنگر_رسانه 🪖
#خادمین_امام_حسنی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
کمیته خادم الشهداء ناحیه امام حسن مجتبی علیه السلام
•﷽•
-"منطق ما منطق امام حسین(ع) است
اگر دشمن این حقیقت را دریابد
هرگز لحظهاۍ منتظر خستگۍ ما نخواهد ماند"
#شهیدسیدمرتضیآوینی
📌 اردوگاه سردشت، منطقه دوپازا
╔═════••••••••••○○
#کمیتهخادمالشهدا
@komiteqom
╚🥀✿○○••••••••••══════╝
┄┄┅┅┅❅❁┄┄┅┅┅
#حرم_ایران | #خادم_نویس
دیدم کنار کتیبهی ایران ایستاده و با وسواس، نقاشی میکشد؛ جلو رفتم.
_چه نقاشیهای قشنگی!
قبل از اینکه خودش جوابم را بدهد، مردی که کنار میز روی صندلی نشسته بود، با هیجان گفت:
_خطش هم قشنگه، ببینید اونجا رو!
_آره قشنگه، احسنت بهش، پسر شماست؟
معلوم بود با تمام وجود به پسرش افتخار میکند؛ انگار دنبال بهانه بود تا پسرش رو با فخر به دنیا معرفی کند، قبل از اینکه چیزی بپرسم، خودش شروع کرد به معرفی پسرش؛
_میدونین چند سالشه؟ باید میرفت کلاس پنجم، اما هفتمش هم تموم کرده، تیزهوشان هم قبول شده، نقاشیهاش رو ببینین.
دفتر نقاشیاش رو ورق زدم، تقریبا همهی مشاهیر ایران را کشیده بود، یکی از دیگری زیباتر!
_خیلی قشنگه؛ همهی مشاهیر رو کشیدیا، فقط مونده شهدا، مثلاً میتونی فرماندههای جنگی رو هم بکشی.
_آره میتونم.
_اگه یه چیزی ازت بخوام، قبول میکنی؟ راستی اسمت چیه؟
_سیدمحمد شبیری
لبخندی به نشانهی تحسین زدم، معرفی کامل؛ یعنی احترام به خویشتن!
_میشه عکس یه شهید رو کنار کتیبه بکشی، ازت فیلم بگیریم؟
_آخه باید عکسشون رو داشته باشم.
_خب ببین، عکس این شهدایی که رو بنرها هستن رو میتونی بکشی، عکس شهید علیدوست هم اینجاست، نزدیکتر هم هست بهت، یه صندلی برات میذارم نگاه کن بکش.
انگار کمی تردید داشت؛ شاید، چون گفته بودم فیلم میگیریم، دچار اضطراب شد، نمیخواستم این موقعیت را از دست بدهم.
_به نظرم میتونی، این همه عکس کشیدی، تا حالا عکس شهید نکشیدی؟
پدرش زودتر جواب داد.
_چرا بابایی، تو که عکس سردار رو کشیدی قبلاً.
_آره، اما الان اینجا نیست.
_نه، نقاشی آماده نمیخوام، میخوام بکشی، اتفاقا اونجا رو ببین؛ جملهی سردار سلیمانیه، اگه بتونی عکس سردار رو بکشی، عالی میشه. عکسش رو با گوشی بهت نشون میدم، اصلا گوشی چرا، ببین رو میز، عکسش هست، برو ببین.
رفت سمت قاب عکس سردار و در عکس خیره شد.
_عکس دوتاشم بکشم؟
_نه عزیزم، نگران نباش، فقط عکس سردار رو بکش، عکس ابومهندس هم بکشی خوبه، میتونی بعداً بکشی.
_پس تمرین کنم یکم؟
فهمیدم هنوز اضطراب دارد.
_باشه، اصلا الان تاریک هم هست، فیلم بد میفته، تمرین کن، صبح بعد از صبحونه ازت فیلم میگیریم.
صبح رفتم سراغش، هنوز مضطرب بود.
_من نمیتونم، آخه گفتند یه ربع دیگه بریم، من نمیتونم که!
_خب بیا یه کاری کنیم، شروع کن اولش رو به کشیدن، آخرش نقاشی دیشبت رو فیلم میگیریم.
_آخه زمان کمه، میترسم نتونم.
_اصلا یه پیشنهاد بهتر دارم برات، همین نقاشی تمرینت رو پررنگ کن، از همین فیلم میگیریم.
انگار دنیا رو به او دادم، نفس راحتی کشید و سمت میز و کتیبه رفت.
با آرامش شروع به سایهدار کردن نقاشی تمرینی سردار کرد، نزدیک نوشتهاش ایستاده بود.
حالا حرم ایران و نقاشی سردار، قاب تصویرمان را تکمیلتر و پرمفهومتر کرده بود.
آنیلار
╔═════••••••••••○○
#کمیتهخادمالشهدا
#غرب_غریب #سنندج
@komiteqom
╚🖤✿○○••••••••••══════╝
22.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
▫️#معرفی_یادمان | #غرب
دنبال شُهرَتیم و پِی اسم و رسم و نام
غافل از اینکه فاطمه گمنام میخرد . .
✍🏻مزار مطهر4 شهید گمنام دفاع مقدس در جانب شرقی دریاچه زریوار مریوان و در نزدیکی سنگرهای رزمندگان اسلام، از اماکن زیارتی زائرین جبهه های شمال غرب است.
📍معرفی یادمان زریوار
╔═════••••••••••○○
#کمیته_خادم_الشهدا
#مرکز_اردویی_سپاه_قم
@komiteqom
╚🖤✿○○•••••══════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┅┅┅❅❁
آقاازاونسرزمینبذارسهم
منبشه #اربعین ❤️🩹
╭┈─────
#کمیتهخادمالشهدا #اربعین
@komiteqom
╚🖤✿○○•••••══════╝
4_5889005950773237151.mp3
9.65M
┄┅═✧❁
خونم کربلا
این روز همش پریشونم کربلا💔
╔═════••••••••••○○
#کمیتهخادمالشهدا #اربعین
╚🖤✿○○••••••••••══════╝
سلام و عرض ادب محضر همه ی برادران عزیزم و خواهران محترمه در کمیته خادم الشهدا استان قم
حرم عمه جان حضرت زینب(س) و حرم خاتون دوسرا حضرت رقیه(س) دعاگوی همه ی عزیزان هستم
عرض خسته نباشید دارم محضر همه ی خادمان عزیزی که امسال توفیق خدمت به زائرین شهدا رو در مناطق عملیاتی شمال غرب داشتند و انشالله تمام خادمین عزیز که امسال توفیق حضور در مناطق شمالغرب رو نداشتن ، رزق خدمت در مناطق جنوب و خوزستان عزیز رو داشته باشند و اونجا در کنار هم به زائرین عزیز شهدا خدمت کنیم
در محضر بی بی حضرت زینب (س) و خانم حضرت رقیه (س) ، از خداوند میخواهیم که اجر همه ی خدمات خالصانه ی شما عزیزان ، توفیق شهادت در رکاب آقا و صاحبمون حضرت حجت(عج) باشه
انشالله به زودی زود قرار و وعده ی هممون صحن باصفای حضرت عقیله(س) در زینبیه و حرم باصفای حضرت رقیه(س) در شام باشه
ارادتمند
خادمِ همه ی خادمین شهدا
حسین شیرازی
29.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅❁
#حرم_ایران | #بازه_سوم
جمهوری اسلامی، حرم است و اگر این حرم بماند، بقیهی حرمها میماند.
سردار حاج قاسم سلیمانی
╔═════••••••••••○○
#کمیتهخادمالشهدا
#غرب_غریب #سنندج
@komiteqom
╚🖤✿○○••••••••••══════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#استوری | #حضرت_رقیه
من چای میریزم
گناهم را..
بریزی ؛"☕️
📌بازه سوم اردوگاه شهید نصراللهی بانه
╔═════••••••••••○○
#تولید_محتوا #ناحیه_امام_حسین #غرب_غریب #کمیتهخادمالشهدا
@komiteqom
╚🖤✿○○•••••══════╝
#گزارشتصویری
╔═════••••••••••○○
🔸دیدارخادمین شهدای ناحیه امام حسین (علیه السلام) با همسرمحترم شهید والامقام مدافع حرم احمد جلالی نسب
تاریخ :۱۴۰۳/۵/۲۲
#_شهیداحمدجلالینسب🌹
#_خادمالشهداء🌹
#_مدافعحرم🌹
#_خادمینامامحسینی(ع)
@komiteqom
کمیته خادم شهداء استان قم
╚🌺✿○○•••••══════╝
هدایت شده از خادمین امام حسنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈┅ا✾﷽✾ا┅┈
🔹شهید مرتضی چیتگری:
یکی چشمش را برای خدا می دهد ، اما من و تو میتوانیم برای خدا چشممان را کنترل کنیم..!!
#بازه_سوم
#بوالحسن
#سنگر_رسانه 🪖
#خادمین_امام_حسنی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
کمیته خادم الشهداء ناحیه امام حسن مجتبی علیه السلام
﷽
🔹پایان ماموریت
🔰با سلام و احترام، به مددالهی و عنایت شهداء،اردوی راهیان نور غرب و شمالغرب امسال نیز با موفقیت و سلامتی به پایان رسید؛ بنده به عنوان خدمتگزار راهیان نور برخود لازم می دانم تقدیر،تشکر و قدردانی کنم از زحمات بی وقفه و خالصانه کلیه متولیان ،هیئت رئیسه محترم سپاه استان به خصوص جناب سرهنگ جعفری ،سردار سوری رئیس محترم سازمان اردویی بسیج،کمیته های محترم اجرایی، رده های محترم اعزام کننده،خادمین عزیز شهدا،رانندگان گرامی ، مدیران محترم کاروان ها و همه بزرگوارنی که صادقانه زحمت کشیدن و دیده نشدن .
اجر همگی با سیدالشهدا
برادر شما حسین ابوالحسنی
#اردوی_راهیان_نور_غرب_کشور
#مرداد_ماه_۱۴۰۳
#مرکز_اردویی_سپاه_قم
به نام حضرت غریبنواز
و غربی که نام مستعارش «غریب» بود، مرا خواند؛ آری غریب بود، اما میهمانانش، غریبتر بودند.
و من نیز یکی از آن غریبههایی که در میان چشمکهای رنگارنگ نورانی شبانهاش، در جستجوی نوری بودم که مرا در برگیرد تا از تاریکی که در آن محبوس شده بودم، نجات یابم و آخرین شب که تا نزدیکی سحر با آن نقطههای رمزآلود نورانی، سخنها گفتم؛ سوال چه بود و جواب چه شد؟!
آن نورها پاسخ دادند؛ اما من، کمی از آن بخششها را توانستم در مشتم جای دهم؛ چراکه مشتم از تعلقات دنیا پر بود، باید بازش میکردم و اجازه میدادم سقوط کنند؛ آن تعلقات کمارزش و تاریخ انقضاءدار، تنها و تنها به عاقبتی به نام «سقوط» لایق بودند.
با خودم کلنجار رفتم؛ باید انتخاب میکردم، کمی قدم زدم و اندیشیدم؛ انتخابم را کردم؛ مشتم را گشودم و اجازه دادم تا سقوط مقدس صورت بگیرد؛ کمی دیر شده بود. نه، زیاد دیر شده بود، آن نورهای رنگارنگ کمی دورتر شده بودند، دوباره دستانم را به سمتشان باز کردم و ملتمسانه نگاه کردم؛ التماسی که غرورم را خدشهدار نمیکرد؛ کمی دیر شده بود، چند نقطهی نورانی نصیبم شد، مشتم را روی قلبم نهادم و اجازه دادم قلبم سکاندار جریان این هدایای ناب باشد؛ جان گرفتم، بغضم میخواست ببارد؛ گمشدهی اصلیام همان نزدیکیها بود؛ شاید میان درختان، شاید پشت سر یا پیش رویم، به انتخاب و تصمیم من مینگریست.!!!
به گمانم، آمد؛ اما هنوز زود بود که او را ببینم؛ زیراکه باید میآموختم!!!
باید تردید را کنار بگذارم و میان حق و باطل، میان باقی و فانی، میان نور و تاریکی، میان سعادت و شقاوت، راه درست را سریعاً انتخاب کنم.
اگر من خادم شهدا هستم؛ یعنی سرباز امام زمان عجلالله هستم و این یعنی؛ میان دوراهیها، تعلل نکنم و نور، تنها انتخاب من باشد.
و آن سیر و سلوک آخرین شب مقر، با اندک نوری که حاصلم شد، به اتمام رسید و سحری که با مناجات امیرالمومنین علیهالسلام آذین گرفت، با آیههایی که مهیا شد و با واژههای الماسی که هوشیاری پاشید روی صورت تمام زوار و خادمینش و آخرین بدرقه و تمام...!!!
به زودی، کارنامهی خادمیمان صادر میشود؛ آیا قبول شدهایم یا مردود؟!
با نمرهی عالی، ممتاز شدهایم یا نمرهی خوب، تنها عایدیمان است؟!
آیا صرفاً قبول شدهایم یا ...؟!
شاید خودمان بهتر از هر قضاوتی میدانیم که فرجام عملکردمان کدام است؛ اما امید آن را داریم که شهیدی واسطهمان گردد تا آبرویمان در پیشگاه حق و صاحب زمانهمان نرود.
و اما عهد میبندیم که دستاورد خادمیمان، هر چه شد، تسلیم نشویم و بیاموزیم که چگونه و کجا بگذریم تا در بزنگاهها، آبرومندانه گذر کنیم و سعادت را واصل شویم.
عهد میبندیم که خادمی بعدی ما، چند قدم جلوتر و چند پله بالاتر از اکنونمان باشد.
عهد میبندیم که تحقق راز کمال شهدا باشیم؛ هیچ دلیلی ما را به سکون و رخوت وادار نکند و هماره، بجنگیم تا پیروزی نهایی، نصیبمان گردد تا سربازیمان برای امام زمان عجلالله، تایید ابدیت بخورد.
آمین یا رب العالمین 🙏🙏🙏
✍️ خادم شهدا و خادم و روایتگر شهید حبیباللهی؛ آنیلار
راهیان نور غرب؛ مرداد ۱۴۰۳