هدایت شده از ماهنامۀ سوره
#گپ_سوره
🔷اولین نشست گپ سوره با موضوع "داستان یک بلوا "
(بررسی #بلوای_۱۴۰۱ همراه با خوانش صفحاتی از پیش شماره ماهنامه سوره)
با حضور:
🔸سرکار خانم سحر دانشور
🔹جناب آقای هانی ایرانمنش
🔸جناب آقای محمد امین فرج اللهی
🔹جناب آقای صادق شهبازی
🔸جناب آقای محمدعلی بیگی
مکان:کافه کتاب حوزه هنری انقلاب اسلامی
🕛 زمان : دوشنبه ۱۹ دی ماه ۱۴۰۱-ساعت ۱۸
🆔 @Sourehmagazine
هدایت شده از استاد فیاض بخش
📍منتشر شد!
📚 رساله النبوات و المنامات
از مجموعه رسائل معرفتی علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره)
با مقدمه استاد محمدتقی فیاضبخش
🌐 برای آشنایی بیشتر با این کتاب و دانلود ۲۰ صفحه اول آن و همچنین خرید، به این لینک بروید.
⚡️ ۲۰درصد تخفیف بهمناسبت رونمایی!
☑️ کانال جلوه نور علوی
@jelvehnooralavi
هدایت شده از استاد فیاض بخش
fazilate mahe rajab- ostad fayyazbakhsh.mp3
3.21M
🔊 بشنوید| توصیهها و دستورات ویژه استقبال از ماه رجب.
استاد فیاضبخش
🔸 بیایید در این ماه با امیرالمومنین(ع) معامله کنیم!
🔸 روش عملی مراقبه و محاسبه در ماه رجب.
🔸 اعمال عبادی توصیهشده در ماه رجب
❗️این فایل صوتی مربوط به سالهای قبل است که بخاطر حلاوت خاصی که دارد، هرسال در آستانه ماه رجب آن را منتشر میکنیم.
☑️ کانال جلوه نور علوی
@jelvehnooralavi
🔺️|سیر و سلوک به ذکر و ورد نیست؛ به ایستادن در نقطه مسئولیت است|
[حکایتی از آیتالله بهجت(رضوانالله تعالی علیه)]
یکی از شاگردان ایشان میگوید: رسیده بودم سر دو راهی انتخاب؛ یک سو رفتن به آذربایجان و تدریس در مدرسه دینی باکو و سوی دیگر مسئولیتی وزین در همین قم. نگران دوری از فضای معنوی قم بودم. برای مشورت نزد آقای بهجت رفتم و فکر میکردم توصیه ایشان به ماندن در قم است. حرفهایم را که شنید، گفت: "طبیب باید آنجا برود که مریض زیاد است؛ بروید باکو!". دوباره تاکید کردم و گفتم: "اگر از امور معنوی دور شوم چه؟"؛ محکم گفت:
"نخیر آقا! ویرانیهای آنجا را در نظر بگیرید. خیال میکنید سیر و سلوک به این است که تسبیح هزاردانه بگیرید و ذکر بگویید؟! این نیست آقا، بروید!"
▪️(بشارت از حضرت حجت : ص۸۳)
4_5859500985738597194.pdf
520K
🔺️|دعا العدیله؛ مناقشه فی النّصّ و النّسبه|
✍شیخ رسول عطائی
دعای عدیله از دعاهایی است که در خلال بعض از دستورات تربیتی از جانب برخی بزرگان توصیه شده و میشود. انتساب دعای مذکور به حضرات معصومین(ع) مورد خدشه است و دستکم باید گفت که هیچ شاهد روشنی بر این انتساب در دست نیست.
مقاله فوق بهخوبی از پس گردآوری شواهد له و علیه این انتساب و نتیجهگیری از آنها برآمده است.
#انتسابات
enc_16877858979406079388619.mp3
8.28M
🔺️|همه آبرومو از همین علم دارم| سیدمهدی حسینی
عرض توسل به مولانا اباعبدالله(ع) در #شب_جمعه
هدایت شده از هَیَمٰانُ الْحَقِّ
🔹 حقیقت ذکر، فراموشی خود است 🔹
💠 أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِىِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:
لاَ تَذْكُرِ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ سَاهِياً وَ لاَ تَنْسَهُ لاَهِياً وَ اُذْكُرْهُ ذِكْراً كَامِلاً يُوَافِقُ فِيهِ قَلْبُكَ لِسَانَكَ وَ يُطَابِقُ إِضْمَارُكَ إِعْلاَنَكَ وَ لَنْ تَذْكُرَهُ حَقِيقَةَ اَلذِّكْرِ حَتَّى تَنْسَى نَفْسَكَ فِي ذِكْرِكَ وَ تَفْقِدُهَا فِي أَمْرِكَ.
✅ امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
خداوند سبحان را از روى سهو و نسيان ياد و از روى لهو و بازيچه فراموش مكن بلكه او را ياد كن ياد كردنى تمام كه دلت با آن موافق و درون و بيرونت با آن مطابق باشد و هرگز به حقيقت
ذكر خدا رسيدن نتوانى مگر وقتى كه در ذكرت بكلّى خود را فراموش كنى و نفست را در كارت نابود سازى.
📚 غرر الحکم و درر الکلم ج ۱، ص ۷۵۷
🔰 بابا أفضل کاشانی میفرماید:
واپس منگر دمی و در پیش مباش
با خویش مباش و خالی از خویش مباش
خواهی که غریق بحر توحید شوی
مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش
@hayamanolhaqq
4_5879699740190316044.pdf
847.3K
🔺️|اسوههای بشریت(۶)؛ امام صادق علیهالسلام|
✍ رسول جعفریان
▪️متن خلاصه و بسیار خوبی است در توضیح سیره و موقعیت تاریخی حضرت صادق آلمحمد(ع). تفصیل این طرح را در کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع) به قلم همین نویسنده میتوان دید.
هزار طائفه آمد، هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که قال الامام صادق داشت
جواد محمدزمانی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺درباره انتخابات(۱) : چرا باید به آقای جلیلی رای داد؟
حمیدرضا میررکنی
عرض سلام و ادب
در این دو صوت به محضر شما؛ بستگان و دوستان و آشنایان عزیزم، عرائضی را درباره انتخابات خلاصهکردهام. به حسب انجام تکلیف ملی و دینی واجب دیدم این نکات را به عرض برسانم.
با آرزوی توفیق و سلامتی برای شما و سربلندی ایران عزیز
@konashmirrokni
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺درباره انتخابات(۲) : چرا باید به آقای جلیلی رای داد؟
حمیدرضا میررکنی
یک سهو لسان در این صوت رخ داده است. اینجا عرض کردم که آخرین سخنرانی حاجقاسم "چهارسال" پیش از شهادت ایشان بوده است. سهوا غلط گفتهام. زمان درست "چهار ماه" پیش از شهادت است.
عرض ارادت و ادب
@konashmirrokni
هدایت شده از کانال سید علی سیدان
34.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هشدار!
احتمال آشوب!
حرفهای پزشکیان چرا خطرناک است؟ این ویدیو را ببینید و به دیگران برسانید تا برای آینده ایران با چشمان باز تصمیم بگیریم.
#انتخابات
#پزشکیان
#مسعود_پزشکیان
#جلیلی
#سعید_جلیلی
هدایت شده از سیمافکر
35.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خمینی؛ تنها گزینه
فتحی شقاقی - ۱۹ خرداد ۱۳۶۸
ترجمه: سیدحمیدرضا میررکنی
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
🔺️|تذکری به تطور معنای جهاد نزد فقهای شیعه|
[نکتهای درباره کتاب احکام جهادِ مرجع معظم آیت الله محمدتقی مدرسی]
متن یادداشت👇
@konashmirrokni
🔺️|تذکری به تطور معنای جهاد نزد فقهای شیعه|
[نکتهای درباره کتاب احکام جهادِ مرجع معظم آیت الله محمدتقی مدرسی]
✍حمیدرضا میررکنی بنادکی
درک فقهای شیعه از "جهاد" واجد تطوری دیدنی در تاریخ است. از #کتاب_الجهاد کافی شیخ کلینی تا همین کتاب مرجع معظم حضرت آیتالله محمدتقی مدرسی؛ در کافی غیر از خبری که فضیل عیاض از امام صادق(ع) نقل میکند، خبر دیگری از مقوله جهادالنفس نیست.
در روایت فضیل از امام صادق(ع) جهادالنفس با تعبیر "اعظم الجهاد" یاد میشود(الکافی. ج۹: ۳۷۱ - ح۸۲۱۷). با این حال تا نگارش کتاب شریف وسائلالشیعه، بهطور رسمی شاهد حضور روایات جهادالنفس در کتابالجهادها نیستیم.
شیخ حرعاملی(ره) در وسائل روایات جهادالنفس را ملحق به روایات "الجهاد مع العدو" آورده است. با این حال جهادالنفس بعد از روایات جهاد با دشمن بیرونی آمده است. آنچه در کار شیخ حر(ره) رخ داده است، توسیع معنای جهاد است؛ در واقع شیخ با این نحوه تبویب کتاب الجهاد، به تاریخ فقه و معارف شیعی گوشزد میکند که موحد دائما در جهاد و مبارزه است؛ یعنی جهاد مع العدو و جهادالنفس دو ظهور اصغر و اکبر از یک حقیقت است. پس از کتاب وسائل این درک در آثار عرفای شیعه تبلور جدی مییابد و نمونه آن را مثلا باید در رسائل مرحوم اقامحمد بیدآبادی و رساله سیر و سلوک مرحوم بحرالعلوم(رضوان الله علیهما) دید(این درک البته در رسائل عرفای اسلام دستکم از قرن چهارم حاضر بودهاست).
با گذشت حدود چهارقرن از کارِ کارستان شیخ حرعاملی(ره)، حالا در کتاب فقه الجهاد و احکام القتال شاهد تصریح این مقوله در ساحت صریحِ فقه هستیم. با یک تفاوت مهم؛ در کار حضرت آیتالله مدرسی باب جهادالنفس بر جهاد العدو مقدم شده است و گویی اصلا جهاد العدو همان امتداد جهادالنفس است و این جهادالنفس است که به جهادالعدو معنا میدهد. این تطور واجد جزئیاتی مهم است که اگر عمری بود با دقت بیشتری در متنخوانی کتاب الجهاد، آن را به بحث خواهم گذاشت. انشاالله.
@konashmirrokni
4_5794226308997190384.pdf
3.41M
🔺️|فقه الجهاد و احکام القتال|| آیتالله سیدمحمدتقی مدرسی
متن کامل کتاب در ایران ترجمه و چاپ شدهاست؛ تحت عنوان "احکام جهاد".
#کتاب_الجهاد
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش اول
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🔸 این سطور در وقتی نوشته میشود که یکی از بزرگترین جنگهای تاریخ بر سر آزادی فلسطین برقرار است؛ طوفانالأقصی. صبح هفتم اکتبر، وقتی که طوفانالأقصی آغاز شد، کسی فکر نمیکرد این «عملیات» آغاز یک «نبرد» به وسعت سرزمینی پنج میلیون کیلومتر مربع باشد. اما شد. مگر شوخی است که ظرف بیست روز از منتهاالیه حجاز تا مرز اروپا و آسیا همگی وارد «نبردی واحد» بشوند؟ گویا دعوت تازهای پیدا شده؛ دعوت به انقلاب و تحولی اساسی. با مروری بر اخبار برای ما روشن میشود که باور به تحول و انقلابی بزرگ در آینده، در ارتکاز بسیاری از گویندگان و نویسندگان و تحلیلگران کنونی حاضر اسـت. برخی از «جنگ جهانی سوم» سخن میگویند، برخی از انتقال قدرت از غرب به آسیا، برخی از پایان جهان تکقطبی و آغاز دوران چند قطبی و... مشربهای مختلف این تحول بزرگ را به زبانها و بیانهای گوناگونی مطرح و پیشبینی میکنند؛ اما قدر متیقَن حرفهای همۀ آنها «در راه بودن تحولی بزرگ» است. این حاصل شنیدن ندای تازهای است که صحنه سرداده است. صحنه (و یا هرچیز دیگری که گویای واقعیت کلیتی بهنام جهان باشد) خود را در مستعدّترین وضع خود بر نیروهای صحنه نمایان و عیان کرده است؛ چنانکه نیروهای مختلف و متعارض وقتی به صحنه نظر میکنند؛ همگی اذعان میکنند که «بله! صحنه هیچ موقع اینقدر مستعدّ انقلاب و تحوّل نبودهاست».
🔹 نبرد طوفانالأقصی از پس محاسبهای طراحی و ممکن شدهاست؛ محمد الضیف، از بزرگان مقاومت اسلامی فلسطین در دقایق اول عملیات دربارۀ اهداف این عملیات توضیحاتی داد: «اهانت به مسجدالأقصی توسط صهیونیستها، تشدید ظلم نسبت به اسرای فلسطینی و...» این اهداف حتماً جزء انگیزههای اصلی مقاومت فلسطین بوده است؛ اما چرا مقاومت «حالا» عزم به چنین نبردی کرده است؟ این عزم در درکی از صحنه ریشهدار است. مقاومت صحنه را مستعدّ تحولی بزرگ یافته و از سر همین درک، عملیات طوفانالأقصی را ممکن دیده است. همینطور اولیاء طاغوت؛ آنان هم صحنه را بسیار مستعدّ این تحول بزرگ یافتهاند؛ صفبندی سریع بینالمللی در برابر مقاومت، تجمیع نیروهای منطقهای غربی در خاک اسرائیل ظرف مدت سه روز و آرایش شدید آنان در برابر مقاومت و مهمتر از همه سبُعیت بیمثال آنان در بمباران غزه، همه و همه بهخاطر آن است که آنان هم آن تحول بزرگ را واقعاً محتمل و نزدیک یافتهاند. طرحهای سادهلوحانۀ دودولتی بیش از هر زمان دیگری بچگانه مینماید؛ چرا که نسبتی با بلندای دعوت صحنه به انقلاب و تحول، پیدا نمیکنند.
🔸 گفتارهای معمولِ تحلیلی در مسائل بینالملل، ریشهها و نشانههایی برای این تغییر و تبدیل شناسایی کردهاند؛ تقویت بنیۀ نظامی مقاومت (هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ نیروی انسانی)، ضعف ائتلاف غربی در منطقه بهطور عامّ و ضعف درونی رژیم بهطور خاص و قدم گذاشتن چین در منطقه به عنوان یک قدرت اقتصادی و ... اینها البته علل و عوامل قابل تأمل و لازم توجهی است. اما پیداست که طوفانالأقصی و تمام مناسباتی که تحت عنوان «محور مقاومت» میشناسیم، بیش از هر چیز حاصل یک «عزم» است. حتی اگر تصور تقویت بنیۀ نظامی مقاومت، بیعزم انسانی درست و ممکن باشد، وقتی همۀ این توشه و توان فراهم باشد و عزمی به جهاد و راهی برای مجاهدتِ در آن در کار نباشد، چطور آرایشی به این وسعت محقق خواهد شد؟ تحلیلهای مادی نسبت به آنچه با آن روبهروییم چندان گویا نیستند؛ چرا که از دیدار عزمها عاجزند؛ غافل از آنکه مهمترین استعداد صحنه در تغییر و انقلاب، ظهور و زوال عزمهاست. آنچه میجنگد، عزم است. آنچه شکست میخورد عزم است. آنچه ظهور میکند، عزم است. آنچه زایل میشود و میمیرد هم عزم است. اما عزم چیست؟ «عزم جوهرۀ انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است»(چهل حدیث؛ امام خمینی، صفحۀ 7). آدمی همه عزم است؛ انسانی است و عزمی. اگر صحنۀ مستعدّ کنونی را عزم تازهای خلق کرده است، و اگر عزم جوهرۀ انسان است، پس آیا نباید حکم کنیم که انسان تازهای قدم به صحنه گذاشته است؟ صحنه تازه نخواهد شد، مگر آنکه انسان تازه شده باشد؛«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(رعد، 11). باید انسانها تازه شوند تا عزمهای تازه صحنه را مستعدّ تازگی کنند. اگر صحنه بیش از هر زمان دیگری مستعدّ تحولی بزرگ شدهاست، این یعنی بیش از هر وقت دیگری انسانی تازه پا به عرصه گذاشته و بیش از هر زمانی انسان تازه شده است. این انسانِ تازه وجوه دیدنی مختلفی دارد. اما آنچه اینجا میباید در نظر آورد، عزم و ارادۀ این انسان به ساخت یک جغرافیای مستقل است.
🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش دوم
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🔸 وقتی توافق «سایکس-پیکو» در 1916 بـه امضای طرفین بریتانیایی و فرانسوی رسید، دورنمای روشنی در ذهن امضاکنندگان دربارۀ منطقه وجود نداشت؛ اما آنچه مسلّم گرفتـه میشـد، آن بـود که طرفیـن میخواستند جغرافیایی خلق کنند که در آن، جغرافیایِ سلطهپایۀ خودشان ممکن بشود.(سرنوشت فلسطین، صفحۀ 46) این ائتلافات و نزاعهای اروپایی بود که در قالب رقابت استعماری در منطقۀ غرب آسیا جلوه کرده بود. البته که یکی از اصلیترین مسائل، تلاش برای از میان برداشتن سدّ نیمهجان عثمانی بود. برای اینکار آنها تصور میکردند ایجاد ائتلاف با یهودیان میتواند کارسازتر باشد. «فیتس موریس» از دولتمردان بریتانیا در یادداشتی در سال 1916 چنین نوشته است: «اگر ما میتوانستیم در فلسطین ترتیبی بدهیم که به مراد دل یهودیان باشد، شاید میتوانستیم از آنها بخواهیم که در ازایش دست از حمایت ترکهای جوان بردارند و آنگاه ترکها خودشان سقوط میکردند.»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد؛ دیوید فرامکین، صفحۀ 187). این تصور گرچه غلط بود، اما آغاز فکر کردن به یهودیان به عنوان عنصر مؤثر در برنامۀ منطقهای غربیها بود. بعدها با دلایل گوناگون دیگری ائتلاف غرب و صهیونیسم بیشتر و بیشتر شد. اما این ائتلاف فقط و فقط بر بستر تلاشی پیشینی از سوی نظام سلطهپایۀ غرب برای مصرف سرزمینهای منطقه، به نفع جغرافیای خودشان بود.
🔹 این تلاش غربیها بههرحال نتیجه داد؛ «ما متحد و نیرومند و آماده نبودیم که دستخوش تجاوزات بیگانه شدیم»(ولایت فقیه؛ امام خمینی، صفحۀ 34). در وانفسای همین متحد نبودن و آماده نبودن، «وطن اسلام را استعمارگران و حکام مستبد و جاهطلب تجزیه کردند. امت اسلام را از هم جدا کرده و به صورت چندین ملت مجزا درآوردند»(همان، صفحۀ 36). منطقه قطعهقطعه شد و نظمی پیدا کرد که با نظم پیشین نسبتی نداشت. این نظم انسان تازهای را هم خلق کرد که به نحو «تیپیکال» _ بهقول ادوارد سعید _ «عربِ نفتفروش» است. این تیپیکال حاصل همین جغرافیای غربی است؛ جهانی که واجد یک مرکز است و اشیاء همگی در نسبت با جهات و آمال و حاجات آن «مرکز» معنا و هیئت و صورت پیدا میکنند. دیگر جغرافیای مستقلی در کار نیست؛ مثلاً مرکز جهان به نفت محتاج است؛ پس نفت، فرصت بودن در جهان میشود. مادامی که نفت در کار باشد و مادامی که مرکز جهان از شما نفت بخرد، میتوانی در جهان باشی. مرکز جهان میخواهد خون بریزد، چپاول کند و تجاوز کند. مادامی که این امکان را فراهم کنی و مادامی که مانعی بر سر راه این خواست نباشی، فرصت بودن در جهان را دارا هستی. حق جنگیدن با تو نیست، این حقّ را مرکز تعیین میکند. جنگ، جنگِ اوست و صلح، صلحِ او؛ چرا که جغرافیا، جغرافیای اوست. در چنین جغرافیایی تنها راه برای به دست آوردن «فرصتی برای بودن» همان «عربِ نفتفروش» بودن است. چهرۀ تمامی کسانی که منطق این جغرافیا را پذیرفتهاند، جز همین تیپیکال نیست. اینان قد آدمیت را خم کردهاند و در بهترین حالت به خدم و حشمهای قدرتهای بزرگ یا همان مرکز تبدیل شدهاند. اقتصاد و سیاست تمامی کشورهای حجاز و حاشیۀ خلیج فارس، نمود روشن این وضع است.
🔸 محور مقاومت اسلامی از اساس چیزی در برابر این طرح است و این ریشه در روح دینی و اسلامی این سرزمین دارد. فرامکین، در دیباچۀ کتاب معروف خود که در سال 1989 به چاپ رسیده است، بیان شایان احترامی در این باره دارد: «شالودۀ حیات سیاسی در خاورمیانه _ یعنی دین _ را روسها با کمونیسمشان و انگلیسیها با ناسیونالیسم یا وفاداریِ دودمانی زیر سؤال بردند. ایرانِ انقلابی در جهان تشیّع و إخوانالمسلمین در مصر و سوریه و سایر کشورهای سنّیمذهب این قضیه را زنده نگه داشتهاند»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد، صفحۀ 11). نظر او در اینکه شالودۀ نظم سیاسی، یعنی اساسیترین یافت ما _ به عنوان مردم منطقه _ و طرح ما برای زندگی، یک طرح دینی است، صائب و صحیح است. اما او موفق نمیشود توضیح دهد که چرا اسلام توانسته است چنین سرزمینی را خلق کند. پاسخ این سؤال را باید در تعریف اسلام در کتاب تاریخساز «ولایت فقیه» امام خمینی(ره) جستجو کرد:
🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش سوم و پایانی
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🔸 «اسلام دین افراد مجاهدی است که بهدنبال حقّ و عدالتند. دین کسانی است که آزادی و استقلال میخواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است... تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شکل ناقصی که در حوزههای علمیه عرضه میشود برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند، آزادیخواه باشند، دنبال اجرای احکام اسلام باشند، حکومتی به وجود بیاورند که سعادتشان را تأمین کنند، چنان زندگی داشته باشند که در شأن انسان است»(ولایت فقیه، صفحۀ 10)
🔹 کشف و رعایت مدام شأن انسان در همۀ شئون، پژوهش و مجاهدت اصیلی است که مسلمان از اساس و از آن حیث که مسلمان است، آن را دنبال میکند. جهت تمام احکام و آداب اسلام تدارک زندگیای است که در شأن انسان است؛ و مسلمان، مادامی که در مقام تأسیس چنین زندگانیای باشد، به راستی مسلمان است. مسلمان قد خم نمیکند، بلکه جهت حرکت او اساساً «قدِ آدمیت راستگرداندن» است: «هدف بعثتها به طور کلی این است که مردمان بر اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت راست گردانند»(همان، صفحۀ 70)
🔸 حالا، انسان مسلمان _ معتقد به اسلام با چنین مختصاتی _ پا به عرصۀ تاریخ گذاشته است. او به عبودیت حق نظر دارد و در این راستا «نفی عبودیت غیر خدا» را پیشه ساخته، به دستور «أنِ اعبُدونی» تن داده و دیگران را هم به این عبودیت دعوت میکند. لازمۀ این نظر داشتن و این دعوت، بیرون آمدن از تمام رقیتها است. او رفتهرفته بندهای رقیت که لازمۀ حضور در جغرافیای سلطهپایۀ پیشین بود را کنار زده، ندای «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» سر داده و حال آمادۀ ساخت جغرافیای خود است؛ جغرافیای مقاومت. فلسطین دقیقاً در میدان جنگ این دو جغرافیاست. در تأسیس این جغرافیای تازه، فلسطین نقطهای تعیینکننده است. فلسطین، امروز حیاتیترین نقطۀ تماس نیروهای وابسته به دو جغرافیای موجود در تاریخ و منطقه است؛ جغرافیای سلطهپایۀ کفر و جغرافیای ایمانی مقاومت.
🔹 پیداست که جهت تمامی نیروهای جغرافیای مقاومت، میباید قدس و آزادی تمام فلسطین باشد. انسان مسلمانِ مقاوم، به آزادی فلسطین نه از آن رو فکر میکند که مسجدالأقصی مقدس است و نه از آن رو که فکر میکند باید دشمنان ستمپیشۀ خدا و خلق را به سزای اعمالشان برساند. بلکه او به آزادی قدس فکر میکند، چون در تمنای یکسره کردن تکلیف جغرافیای کفر است. در میان امت حزبالله تبادری عرفی دربارۀ کلمۀ «نبرد پایانی» وجود دارد که بسیار حائز اهمیت است. ما وقتی از نبرد پایانی سخن میگوییم، نوعاً جنگ با اسرائیل و تحریر و آزادسازی فلسطین را اراده میکنیم. چرا که فلسطین را بهواقع میدان پایان دادن به جغرافیای کفر در تمامیتش میشناسیم. این تصور لزوماً غلط نیست و بسا که دودمان کفر با برچیده شدن منحوسترین دستآوردش به کلی بیمعنا و تهی شود؛ انشاءالله. آنچه مهم است، ظهور انسانی است با چنین عزمی. تمام استعداد صحنه به ظهور این انسان با این عزم است؛ اگر همه چیز آماده بود و این عزم در کار نبود، همه چیز بیمعنی بود و هیچ استعدادی در صحنه نبود.
🔸 طوفانالأقصی محقق شده است؛ آن آدمی که از آن میترسیدند موجود شد، ظهور کرد، تولید مثل کرد و حالا شده است یک «محور»، یک «بلوک»؛ شده است «طوفانالأقصی». این آدم شده است جوان بسیجی، شده است انسان مجاهد لبنانی، شده است مجاهد یمنی، مجاهد سوری، مجاهد عراقی، شده است ملت شجاع و مجاهد فلسطینی که در شبها و روزهای خوف و خطر، بیدار و هوشیار است و ذرهای پا به خواب غفلت و طوق رقیت نمیدهد: «سلام بر مردان و زنان مجاهد فلسطین که لاینام ایام الخوف». اینجا جنگی برپا است، انسانی سر برآورده و جغرافیایی در حال تولد است.
🆔 @Sourehmagazine
🔺️|دلائلی بر اختلاف ابنالولید و صفارقمی در مسئله علم امام|
[طرد دو انگاره نادقیق درباره مناسبت ابن الولید و صفار قمی]
یکی از مهمترین راویان کتب محمد بن الحسن بن فروخ الصفار القمی ، جناب محمد بن الحسن بن الولید است. تاجایی که نگارنده در یاد دارد، مثلا در کتب شیخ طوسی حدیثی از صفار قمی نیست الان اینکه بهواسطه ابن الولید نقل شده است. این مطلب برای برخی محققین این انگاره را ایجاد کرده است که کلیه آثار و آرا صفارقمی نزد ابنالولید پذیرفته بوده است.
واقعیت آن است که ابنالولید و صفار قمی در مسئله امامت و علم امام با هم تفاوتها و اختلافاتی داشتهاند. طرح جزئیات این اختلاف را به بعد موکول میکنیم؛ اما بالاجمال به یک نکته مهم باید توجه کرد.
بنا به گزارش شیخ طوسی و نجاشی ابنالولید همه کتب صفار را نقل کردهاست، الا کتاب بصائرالدرجات؛
شیخ در الفهرست میآورد:
▪️"و اخبرنا بذلک ایضا جماعه عن ابن بابویه عن محمد بن الحسن عن محمد بن الحسن الصفار عن رجاله الا کتاب بصائر الدرجات فانه لمیروه عنه ابن الولید."(ص۲۲۱)
نجاشی نیز در رجالش این مطلب را تصدیق میکند:
▪️"اخبرنا بکتبه کلها ما خلا بصائرالدرجات ابوالحسن علی بن احمد بن محمد بن طاهر الاشعری القمی قال حدثنا محمد بن الحسن بن الولید عنه بها. و اخبرنا ابوعبدالله بن شاذان قال حدثنا احمد بن محمد بن یحیی عن ابیه عنه بجمیع کتبه و ببصائرالدرجات."(ص۳۵۴)
پس معلوم است که ابن الولید درباره بصائر ملاحظاتی داشته است و احادیث آن را شایان نقل نمیدانسته. این مطلب انگاره مقبول بودن مواضع صفارقمی درباب امامت بهنزد ابنالولید را بهخوبی نفی میکند و پیدا است این اختلاف پابرجا بوده است. خصوصا که در نظر بگیریم کتاب بصائرالدرجات در واقع کتابی "فی علم آلمحمد" علیهم صلوات الله است.
البته برخی از این دو گزارش چیز دیگری استنباط کردهاند و این انگاره برایشان شکل گرفته که لابد بصائر کتاب اصیلی نبوده که ابنالولید آن را نقل نکرده است. این انگاره هم صحیح نیست؛ زیرا دست کم از لحن و بیان نجاشی و شیخ طوسی پیدا است که هر دو بصائر را از آن صفار قمی میدانستهاند. از سیاق "جمیع کتبه خلا بصائر" که هم در فهرست شیخ و در رجلل نجاشی تکرار شدهاست، این مطلب پیدا است که بصائر داخل در "کتبه" بوده است. بنابراین انگاره دومی که از این دو گزارش هم برای برخی محققین شکل گرفته، پیدا است که نادرست است.
در نهایت باید گفت بهنزد ابن الولید همه آثار صفارقمی شایان نقل و استفاده است، بهجز بصائرالدرجات که درباب علوم حضرات معصومین(ع) و علم امام است.
@konashmirrokni
🔺️|لحظه اوج جنگ، آغازِ پایان جنگ است|
آبان سال پیش درحالی که طوفان الاقصی تازه آغاز شده بود، چیزی نوشتم با این عنوان «جنگ میتواند بالا بگیرد». این متن پاسخی بود به تحلیلهای سرخوشی که در هفتههای اول دائم تاکید میکرد که اسرائیل نمیتواند طولانی بجنگد. در این نوشته کوشیدم توضیح بدهم که کیفیت گذر زمان گویای آن است که این جنگ بدون بالاگرفتن امکان خاتمه ندارد. حالا این جنگ مدتی است که بالا گرفته است. نبرد زمینی غزه، سخت در جریان است، جنوب لبنان صرف نظر از بمببارانهای پایتخت، درگیر جنگ زمینی متر به متر است. رهبران مقاومت یک به یک به شهادت رسیدهاند؛ همانهایی که این صحنه اصلا با ایشان توانسته بود صحنه باشد؛ شهیداسماعیل هنیه، شهید سیدحسن نصرالله و حالا شهید یحیی السنوار.
چند هفته قبل بامداد جمعه را بیدار ماندم تا متن پیماننامه هنرمندان و اهالی فرهنگ ایران خطاب به سیدحسن را بنویسم. قرار بود نامه را بدهیم اهالی فرهنگ و هنر امضا کنند و به دست سید برسانیم؛ آنجا نوشته بودیم ما همه توانمان در خدمت شما است؛ امر کنید! ساعت 3 بامداد جمعه متن را تمام کردم و سپرده شد به برادری تا اصلاحات نهایی را وارد کند. بعد از ظهر جمعه متن نهایی شد. غروب جمعه محل اقامت سید بمبباران شد و من تصاویرش را زنده تماشا میکردم. در همین روزها مشغول کارهایی درباره یحیی سنوار بودیم؛ کارهای مختلف. شنبه و یکشنبه را گذاشته بودم برای وقت جلسه تنظیم قرارداد آن کارها. امروز جمعه است تا قبل جلسه فردا باید یادم باشد که نام یحیی سنوار را در قراردادها اصلاح کنیم؛ بنویسیم «شهید یحیی سنوار».
با این حال هنوز جنگ ادامه دارد؛ این چگونه جنگی است که با بهشهادت رسیدن اصلیترین برپاکنندگانش ، هم آنان که بار اصلی معنای این میدان را به دوش میکشیدهاند، همچنان ادامه دارد؟ منطقا وقتی این چهرهها به شهادت میرسند، دیگر صحنه باید سست شود و جنگ به پایان برسد. اما نمیرسد و نرسیده!!
آنچه میتواند جنگ را خاتمه دهد، سطح دیگری از جنگ است که هنوز فرانرسیده. نمیدانم آن سطح، چیست؟ اما هنوز ما در آن سطح بهسر نمیبریم. بدون تردید و به زودی جنگ از آنچه هست، بالاتر خواهد گرفت و من تصور میکنم بازیگر اصلی آن سطح از نبرد، جمهوری اسلامی ایران است.
تلاش اسرائیل آن است که با رعایت همین معادله و نگهداشتن جنگ در همین سطح، بدون درگیری مستقیم با ایران، دست و پای مقاومت را قطع کند. این حرفی است که بسیاری از کارشناسان هم بعد از آغاز حملات رژیم به لبنان، آن را تکرار و تصریح کردند. واکنش دولتیان غربی به شهادت یحیی سنوار هم گویای آن است که آنان تا حد زیادی خیالشان نسبت به جبهه غزه راحت شده است. امروز خبر آمد که آمریکا و عربستان در تدارک طرحی برای سازمان حاکم بر غزه در «آینده» هستند. این روند ادامه پیدا خواهد کرد و رژیم تا لحظهای که از قطع این دستها خیالش راحت نشود، از پای نخواهد نشست.
ایران و مقاومت برگهایی دارند که در این سطح از جنگ قابل ارائه نیست. با بالاتر رفتن سطح درگیریها آن گزینهها محقق خواهند شد. مهمترین این برگها بسیج آحاد ملل مسلمان است. شاید بیانیه اخیر حزبالله لبنان مبنی بر شروع مرحله تازه از درگیری و اعلام یحیی سریع مبنی بر بالاتر رفتن سطح حملات دولت یمن به اسرائیل، نوید فرارسیدن چنین سطحی از جنگ را بدهد.
به هر حال، در لحظهای که همگان بدانند این جنگ یک جنگ وجودی است، همگان به میدان خواهند آمد؛ و لاجرم چنین لحظهای تنها و تنها در اوج جنگ محقق خواهدشد. آغازِ پایان جنگ همان لحظه اوج جنگ است. رویاپردازانه است، و با حرفهای کارشناسان تطبیق ندارد، اما الا و لابد بدون تجربه این لحظه، آن مشارکت امتی در کار نخواهد آمد، و تا امت مشارکتی تامّ در این قضیه نکند، دشمن سرجایش نخواهد نشست. اهل بصر و اهل قلم باید خود و ملت خود را برای چنین لحظهای فراخوان و آماده کنند.
@konashmirrokni
"ما پس از خداوند(سبحانه و تعالی)، با صراحت، بر جمهوری اسلامیِ شجاع، مومن، مطمئن و دلیر تکیه کردهایم."
▪️|شهید سیدحسن نصرالله||روز عاشورا ۱۴۳۴(۵ آذر ۱۳۹۱)|