eitaa logo
کنفرانسهای مفید
29 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
698 ویدیو
51 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 دیدگاه پیرامون آثار که با صحه گذاری بر دیدگاه منتقدان همراه است. اظهارنظر نخست🔻
💥 تحریم آثار توسط 🔻ایشان آثار دکتر را مصداق دانسته اند
💥 دیدگاه پیرامون آثار که با صحه گذاری بر دیدگاه منتقدان همراه است.
💥 تحریم آثار توسط 🔻ایشان آثار دکتر را مصداق دانسته اند.
💥 دیدگاه پیرامون آثار که با صحه گذاری بر دیدگاه منتقدان همراه است. اظهارنظر دوم🔻
507-615-1390-5-11-6-58-12-2E6D.pdf
1.43M
💥اختصاصی 📔 نسخه PDF کتاب "سخنی چند با آقای علی شریعتی" 🖊 اثر حجت‌الاسلام والمسلمین شهید شیخ ، از مشهورترین منتقدین که توسط گروهک تروریستی التقاطی و به جرم نقد آثار شریعتی در نیمه رمضان الکریم ۵۸ شمسی با زبان روزه به شهادت رسید. 🔶پی افزود شهید قاسم اسلامی را بهتر بشناسیم؛ 🔴 زندگینامه شهید شیخ قاسم اسلامی/مقاله ای از مورخ فقید استاد علی ابوالحسنی(منذر)👇 http://almonzer.blogfa.com/post/107 🔴 میزگرد/پرسش و پاسخ با حضور خانواده شهید| پایگاه اطلاع رسانی رجا👇 http://www.rajanews.com/news/70651 📷 شهید اسلامی به روایت تصاویر | خبرگزاری فارس👇 https://www.farsnews.com/news/13950404000254/
خاطره جالب مقام معظم رهبری از جلسه مشترک با و 🔻🔻🔻 🔹یک خاطره ای نقل می کنم برای شما در سال 47 یعنی سال آخر عمر جلال آل احمد. 🔸مرحوم آل احمد آمد مشهد، یک جلسه مشترکی داشتیم، من بودم، آل احمد بود، مرحوم شریعتی بود و عده ای هم از دوستان مشهدی ما بودند. 🔹بحث درباره روحانیون شد، به مناسبت حضور من در جلسه شاید هر کسی یک چیزی می گفت شریعتی یک مقداری انتقاد کرد. مرحوم آل احمد به شریعتی گفت شما چرا (البته با تعبیر حوزه علمیه می گفتند نه روحانیت) از حوزه علمیه اینقدر انتقاد می کنی بیا از روشنفکران خودمان انتقاد کن و مرحوم آل احمد یک دو سه جمله درباره انتقاد و تعرض به روشنفکران گفت، مرحوم دکتر شریعتی پاسخی داد که از آن پاسخ هم می شود درست نقطه نظر او را نسبت به روحانیت و روحانیون فهمید. او گفت علت اینکه من از روحانیت انتقاد می کنم، از حوزه علمیه انتقاد می کنم این است که ما از حوزه علمیه انتظار و توقع داریم، از روشنفکر جماعت هیچ توقعی نداریم، نهادی که ولادتش در آغوش فرهنگ غربی بوده این چیزی نیست که ما در او انتظار داشته باشیم اما روحانیت یک نهاد اصیلی هست و ما از روحانیت زیاد انتظار داریم و چون آن انتظارات عمل نمی شود به همین دلیل است که انتقاد می کنم. او معتقد بود که روحانیون به آن رسالت بطور کامل عمل نمی کنند. بر این اعتقاد بود تا سال حدود 51 و نزدیک 52 از آن سال در اثر تماس هایی که دکتر با چهره هایی از روحانیت به خصوص روحانیون جوان گرفت، کلا عقیده اش عوض شد. یعنی ایشان در سال 54 و 55 معتقد بود که اکثریت روحانیت به آن رسالت عمل می کنند و لذا در این اواخر عمر دکتر شریعتی نه فقط معتقد به روحانیت، بلکه معتقد به روحانیون نیز بود و معتقد بود که اکثریت روحانیت در خط عمل به همان رسالتی هستند که بر دوش روحانیت واقعا هست. البته با روحانیونی که می فهمید که در آن خط نیستند با آنها خوب نبود و شخصا به امام خمینی بسیار علاقمند و ارادتمند بود.  گروه های چپ و شبه چپ امروز سعی می کنند شریعتی را قطب و پیشوای خود معرفی کنند از طرفی گروه های سیاسیون غربگرا و یا به اصطلاح رایج لیبرال نیز شریعتی را ملک مطلق خود می دانند. آیا شما می توانید مشکلی که از این دو ادعا حاصل می شود را حل کنید. گفت و گو با مجله سروش ، شماره 102 ، خرداد 1360 mshrgh.ir/590724 🔶پی افزود در این هنگام هنوز اسناد ساواک آقای شریعتی منتشر نشده بود.
چپ های مسلمان و چپ های نامسلمان؛ پیشگامان ستیز با روحانیت و قانون! مروری بر پیشینه تاریخی ساختارشکنی اصلاح‌طلبان/بخش نخست 💥 🔻🔻🔻 🔹انقلابی های بدلی و عمله آنارشیسم همواره یکی از جریان‌های سیاسی پرضرر در تاریخ سیاسی ایران بوده اند که از یک سو در پیوند وثیق ارگانیک(عمله رسمی) یا ایدئولوژیک(عمله بی مزد و مواجب) با استعمارگران غرب و شرق بوده اند و از دیگر سو، با در صفوف مبارزین و انقلابیون اصیل، بیشترین ضربه را به وجاهت و اعتبار اجتماعی این جریان وارد کرده اند! 🔸ماجرا وقتی جالب تر می شود که این جماعت به دلیل تسلط بر عرصه رسانه، همواره خود چهره‌ای موجه و مهربان از خود به نمایش می‌گذارد و دست چدنی و دندان خونین خود را در پس لبخند مرموز و سلوک موزیانه خود مخفی می‌سازد. 🔸اکنون که اصلاح‌طلبان به عنوان نماد ساختارشکنی در جمهوری اسلامی شناخته شده اند، مرور پیشینه تاریخی چپ گروی، در شناخت ماهیت و مرام این جریان بدسگال و بدسابقه، بسیار ضروری می‌نماید. 🔹 زمانی که آقامیر بحرالعلوم رشتی در قزوین و آیت‌الله خمامی در رشت ترور شدند و هنگامی که مشروطه چی های غرب زده در پای پیکر بی جان شیخ شهید پایکوبی کردند، کسی فکرش را نمی‌کرد که این جماعت بتواند ورق را برگرداند و خود را نماد اخلاق و قانون بنمایاند! اگرچه همان زمان تروریست از داشناک های آذربایجان بعد از آنهمه آدمکشی در عصر مشروطه، بعنوان لقب گرفت و نشان داد که ، یک خطر دائمی برای مبارزات اسلامی اصیل تلقی می‌شوند چنانچه بعدا امثال دوستدار و اعوانش در نهضت جنگل انشقاق ایجاد کردند و کودتای سرخ را راهبری کردند. همو که با پول رضاخان به شوروی رفت و بعد از مدتی به دلیل جاسوسی برای رضاخان، در آنجا کشته شد! 🔸حزب توده و همپیاله های ملی گرای او نیز در جریان کودتای انگلیسی/امریکایی ۲۸مرداد مردود شدند چنانکه به نیکی روایت کرده است. 🔸برآمدن نمونه دیگری است که با رهبری محمد نخشب ایجاد شد و طیف گسترده ای از روشنفکران شبکه انقلابی بعدی را متأثر و متشکل ساخت؛ از گرفته تا ! حتی وقتی پنجاه سال بعد، یکی از سران تشکل حوزوی موسوم به در یک مصاحبه رسمی، از به عنوان استاد دوران کودکی‌اش با تجلیل یاد می‌کرد، کمتر کسی به عمق نفوذ این چپگروی التقاطی توجه کرد! 🔸از دل دو جریان و دکتر شریعتی، بعدا دو سازمان تروریستی مخوف پدید آمدند که هیچکدام مقبول و اغلب شخصیت‌های اصلی انقلاب نبودند. یکی سازمان مجاهدین(منافقین بعدی) که به مثابه یک انشعاب متصل، از نهضت آزادی بود که مهندس بازرگان در سال ۵۸ از آنان بعنوان فرزندان نهضت آزادی یاد نمود و در سال۶۲ کشته‌های آنان را در زمره شهیدان یاد کرد! و دیگری گروهک که حاصل آثار شریعتی بود و یک نمونه از جنایاتش شهادت استاد مطهری بود. 🔸 جالب آنکه اگرچه امام هرگز مبارزه مسلحانه را تایید نکرد اما برخی از پدران معنوی اصلاحات و اعتدال مانند مرحوم همواره با خط مبارزه مسلحانه همراه بودند چنانکه مهم ترین دستگیری های ایشان در عصر پهلوی مربوط به این موضوع است؛ یک بار به اتهام مشارکت در و بار دوم بخاطرکشف توصیه‌نامه مکتوب به امام و درخواست تأیید سازمان منافقین!! 🔸چپ گروی در ایران معاصر مهم ترین رقیب و بلکه دشمن انقلابی گری اصیل مبتنی بر اسلام ناب و اجتهاد جواهری بوده است. چپ های ایرانی که امام خمینی به درستی به پیوندهای آنان با آمریکا تصریح کرده، نوعا از مکتب متأثرند لذا به همان میزان که با و عریان در ستیز است دقیقا به همان میزان از جریان یا گریزان است. 🔻چپهای مسلمان و چپ های نامسلمان هر دو سر در آخور استعمار دارند و هر دو با اجتهاد و فقاهت و روحانیت در ستیز اند و هر دو شعار سر می دهند! 🔻بروز انقلابی گری چپ ها، در و است! مدلی که با مذاکره، سازش، کرنش، ذلت، ترمیدور، پایان انقلاب، حذف استقلال ملی و ستیز با ولایت فقیه قابل جمع است! 🔹در دهه شصت جریان چپ اسلامی بعنوان نماد انقلابی گری مطرح شد که در تهران یکی از کانون‌های اصلی آن بود و در قم نیز بعنوان عقبه فکری این جریان فعالیت داشت.( یادداشت تفصیلی قوچانی در مهرنامه، اعترافی آشکار به این واقعیت است) 🔻دولت میرحسین موسوی که خود از سوسیالیست های جوان و از مریدان فکری بود، پرچمدار چپ گرایی در بدنه جمهوری اسلامی تلقی می شد که بر اقتصاد دولتی و سایر انگاره های شبه سوسیالیستی بشدت پای می فشرد. حکایت ساختارشکنی در دو ۷۸ و۸۸ مفصل است و بعدا می آید.
ما و مسأله دکتر شریعتی 💥 🔻🔻🔻 دکتر شریعتی، آخوندزاده خراسانی، معلم پرحرارت روشنفکری بود که در دهه سی به جمعیت خداپرستان سوسیالیست پیوست و حتی در جمع ملی گراهای مشهد دستگیر شد. علی شریعتی بعد از مدتی به دلیل مهارت ویژه در سخنوری و قلم، مورد توجه کانون های نخبگانی قرار گرفت و همزمان که مورد التفات امثال بود، توسط و نیز به دربار نزدیک شد و بعدا با بورس دولتی راهی پاریس شد. در پاریس از اساتید مختلفی درس گرفت که برخی شان چپ گرا، و برخی دیگر ماسون بودند. شریعتی بعد از بازگشت در نامه های خصوصی به محمدتقی شریعتی، از ایده اسلام منهای آخوند، سخن به میان آورد و بعدا در توضیحات مکتوبش خطاب به ، صراحتا از تلاشش برای تحقق ، سخن گفت. با تأسیس حسینیه ارشاد و با حمایت شهید مطهری، پدیده شریعتی در دهه پنجاه در سطحی گسترده مطرح شد و در این دوره اگرچه بحث های سطحی و التقاطی با لعاب اسلامی در سخنان وی فراوان یافت می شد اما همین میزان نیز موجب می شد که دانشجویان مسلمان در مقابل تبلیغات پرطمطراق چپ ها، به اعتماد به نفس نسبی در اسلام گرایی دست یابند. بعد از بالاگرفتن زاویه التقاط و بی نتیجه ماندن تلاش های برخی از سران روحانی برای جذب و اصلاح شریعتی، شهید مطهری نیز به جرگه مخالفان دوآتشه دکتر (قاطبه علمای سنتی قم و مشهد و بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیات مصباح یزدی ‌و سید مصطفی خمینی) بپیوندد و خطر آثار و افکار دکتر را در قالب نامه ای مفصل به امام خمینی ابراز کند. صدالبته برخورد مخالفان انقلابی دکتر شریعتی، هرگز مورد قبول طیف دیگری از روحانیون مبارز واقع نشد و بزرگانی چون مقام معظم رهبری و شهید بهشتی، با نگاهی راهبردی به میدان مبارزه، علی رغم قبول اشکالات در آثار دکتر، نحوه برخورد با وی را مورد نقد قرار دادند که انشقاق در مدرسه حقانی تنها یکی از آثار این اختلاف نظر بود. شاید توجه به همین مصالح مبارزاتی کلان بود که موجب شد امام خمینی هرگز تا قبل از فوت دکتر، موضع صریحی در مورد آثار او ابراز نفرماید، هرچند که به دقت هرچه تمام تر، هیچ تأییدی نیز از ناحیه ایشان مشاهده نشد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد. گرچه با خروج دکتر شریعتی از ایران، ظاهرا بخشی از اختلافات حل شده بود اما نزاع و انشقاق بر سر افکار و آثار او هرگز تمام نشد و بعدا همین افکار منجر به تغذیه فکری و رویش جریان های تروریستی چون گردید که برخی متفکران مسلمان را تنها به جرم نقد شریعتی، به شهادت رساندند و برخی ترورهای شان نیز ناتمام ماند. بعد از فوت دکتر شریعتی، سازمان تروریستی مجاهدین و اعضای نهضت آزادی(خصوصا شاخه برون مرزی آن) تلاش زیادی در شهیدسازی از وی انجام دادند و او را معلم شهید نامیدند اما علی رغم همه تلاش ها، امام خمینی در پاسخ به پیام های تسلیت متعدد پیرامون این واقعه، حتی حاضر نشدند، از لفظ مرحوم نیز برای او استفاده کنند که این مسئله موجب قهر و رنجش شدید دکتر ابراهیم یزدی شد که اعتقاد داشت باید لفظ شهید در پیام امام بیاید! آقا سید موسی صدر بر پیکر شریعتی نماز گذارد و جنازه در زینبیه دمشق دفن شد. در ایران نیز انتشار پیام انتقادی مشترک آقایان مطهری و بازرگان، آتش خشم مریدان دکتر را برانگیخت تا بدانجا که مهندس بازرگان بعدا مجبور شد از نظر اولیه اش کمی عقب نشینی کند ولی همچنان منتقد شریعتی باقی ماند. بعد از گذشت بیش از چهار دهه از فوت دکتر شریعتی همچنان آثار و افکار و کارنامه سیاسی او محل نزاع و موجب انشقاق در میان انقلابیون است و این مسئله ضرورت بازخوانی مستند، همه جانبه و بی تعصب ‌پیرامون این موضوع را نشان می دهد. 🔶پی افزود ۱)جریان نوشریعتی ها با همت و حمایت دکتر ، در قم ظهور و بروز یافته و تا کنون آثار مکتوب قابل تاملی ارائه داده است. این جریان که می توان از آن با عنوان یاد کرد، تلاش دارد به روحانیت به دید یک سوژه مطالعاتی صرف بنگرد که نتیجه اش ارائه تصویری غیر مقدس وسکولار از حوزه و روحانیت خواهد بود و از همین حیث، حلقه پسران سارا را می توان انتقام توأمان دکتر شریعتی از حوزه و نظام قلمداد کرد که از یک سو با خط مخالفان انقلابی دکتر در ستیز اند و از دیگر سو مخالفان سنتی شریعتی را مورد هجمه قرار داده اند. ۲) استفاده ازلفظ دکتر، مطابق ادبیات عامه است وگرنه هرگز مدرک دکترای ایشان در محافل علمی مشاهده و ارائه نشده است که البته قطعا به معنی نفی آن نیست و اگر کسی از سند آن اطلاع دارد بازنشر خواهد شد.
💥 تحریم آثار توسط 🔻ایشان آثار دکتر را غیرمطابق با اصول مذهب تشیع دانسته اند.
♨️عدم تأیید جریان‌های انحرافی؛ سیره همیشگی امام خمینی (قدس سره) 🖊به مناسبت سالروز فوت دکتر شریعتی « از شیوه‌ها و تاکتیک‌های در مقابله با جریان‌های انحرافی و بازداشتن توده‌ها از گرایش به آن، این بود که از هرگونه و از آن جریان خودداری می‌ورزید و از اظهار نظر در مورد آن خودداری می‌کرد. آن روز که جریان دکتر در ایران اوج گرفت و شماری به هواداری او و جمعی به مخالفت با او جار و جنجال به راه انداختند، امام از هرگونه اظهار نظری در مورد او خودداری کرد و بدین گونه به پیروان خود آموخت که در برابر آن جریان چه وظیفه‌ای دارند، نه به پشتیبانی از او برخیزند که موجب تأیید از اندیشه‌های انحرافی او شود و نه بر ضد او سخن بگویند که دشمن از آن بهره‌برداری کند و آتش اختلاف را شعله‌ور سازد. نیز در جریان «سازمان مجاهدین خلق» امام با سکوت و آنان، ملت ایران را از فروغلتیدن در دام آنان بازداشت.»(نهضت امام خمینی ج۲ ص۷۰۱) 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
⚡️وقتی تروریست‌های حامی دکتر شریعتی؛ استاد شهید مطهری را به شهادت می‌رسانند! 💢 گروه فرقان چرا استاد مطهری را شهید کرد؟ از آنجا که آغازگر توطئه عملیات تروریستی پس از انقلاب،گروهک فرقان بود لازم است اندیشه های انحرافی این گروه بیشتر شناخته شود. رهبری این گروه تروریستی با طلبه ای به نام"اکبر گودرزی" متولد ۱۳۳۵ در استان لرستان بود.بر اساس نشریه ای که تحت عنوان فرقان چیست؟ توسط هوادارانش منتشر شده، اکبر گودرزی ارسال ۱۳۵۰ تلاش های خود را برای« راه یابی آزادانه به قرآن و متون اصلی» آغاز کرده که حاصل این مطالعات در سال ۵۵ به صورت تفسیر قرآن منتشر شد. ⭕️ به نوشته همین نشریه، از همان زمان آقای مطهری در جلسات هفتگی به نقد کتاب "ایدئولوژی توحید و ابعاد گوناگون آن" و تفسیر وی پرداخته است.با در گذشت شریعتی اولین اعلامیه از سوی این جریان نوپا به نفع شریعتی پخش می شود. آنچه فرقانی ها را بر می آشوباند،اطلاعیه مشترک مطهری_بازرگان در انتقاد از آثار دکتر شریعتی است که البته چند روز بعد بازرگان حرفش را پس می گیرد.به دنبال آن است که گودرزی اطلاعیه ای صادر می کند و به تهدید مخالفان شریعتی می پردازد.فرقانی ها در سال ۵۶ و ۵۷ مجلدات زیادی از تفسیر قرآن خود را که تحت عنوان "پیام قرآن" منتشر می شد،پخش کردند. در این زمینه که استاد مطهری که در این سال ها روی تفسیر کار می کرد، نسبت به این مسئله احساس خطر فراوان کرده، مرتب هشدار می داد.تفسیرهای متعدد و گسترده اینان، طی سال های ۵۵ و ۵۶ موجی از بیم و هراس را در میان متدینین دامن زد.گروه فرقان برای پیاده کردن استراتژی مسلحانه در برابر رژیم شاه، در بهمن ۵۷ به تجهیزات نظامی مجهز می‌شود! این زمان انقلاب پیروز شده است ولی فرقان به جای آنکه این تجهیزات را در جهت پاسداری از انقلاب به کار برد، به مبارزه با رهبران و شخصیت های تأثیر گذار آن می پردازد. در همین راستا فرقان که «روحانیت را از بنیان و اساس باطل» می دانست، تلاش خود را معطوف به مبارزه با آنها نمود. ⭕️ نخستین عاملی که فرقان را به رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی کشاند، به زعم خودخودشان« ارزش های راستین تشیع سرخ علوی بود» همچنین تلاش برای « آزاد ساختن اسلام علی از اسارت آخوندیسم» عامل دیگر! آنها از خود می پرسیدند اکنون چه باید کرد؟ لذا به زعم خود بر اساس آیه«فقاتلو ائمه الکفر» تصمیم گرفتند ابتدا مرحوم قرنی و سپس استاد مطهری را به شهادت برسانند! انتخاب مطهری برای آن بود که« فکر به قدرت رسیدن دیکتاتوری آخوندیسم و آماده سازی تشکیلاتی آن مدتها قبل،حتی قبل از خرداد۴۲ ازطرف او مطرح شده بود».(فصلنامه پانزده خرداد،ش ۳۰، ص۱۳۸) 🔹🔹🔹 🔸🔸
✳️دکتر علی شریعتی و نقش وی در پیدایش گروهک‌های تروریستی 🔹شهید شیخ قاسم اسلامی: «خطری را که شما و همگان در حال حاضر با پیدا شدن گروه‌هایی مثل و اینها احساس می‌کنید، برای من از مدت‌ها قبل، روشن بود و سوز و گدازی نیز که در نقد اظهارات دکتر شریعتی داشتم و دارم، برای پیشگیری از پیدایش همین جریانات و حوادث بود و بدانید که رسوبات افکار او در ذهن جوانان مسلمان، حتی آنهایی را که بر ضد روحانیت، دست به سلاح نمی‌برند، به شکل‌های دیگر، به معارضه با اسلام و روحانیت واخواهد داشت».(غوطه زد به خون فرهاد: شهید آیت الله حاج شیخ قاسم اسلامی؛ زمان، اندیشه، تکاپو علی ابو الحسنی (منذر)،ص ۳۸۱) 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
💥کتاب «شریعتی در دادگاه تاریخ» اثر حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی💥 دکتر علی شریعتی و نقش او در انقلاب اسلامی و رابطه مشکوک او با ساواک یکی از فصل‌های و در تاریخ انقلاب اسلامی است که ورای احساسات و عواطف باید آن را از حیث تاریخی و سندی بررسی؛ و همچون کارنامه او را وارسی کرد. علی شریعتی رفت اما پرونده او در دل تاریخ زنده است... را در دادگاه تاریخ ببینید: https://b2n.ir/39955 شماره تماس جهت تهیه کتاب: ☎️۰۲۱-۲۲۵۷۹۱۹۲ -تهران ☎️ ۰۲۵-۳۲۹۰۴۲۳۱-قم
🖊برادر تروریست‌ها 🔻به مناسبت سالروز فوت علی شریعتی 🔹 التقاط و یکی از مهم‌ترین آسیب‌ها در حرکت‌های اجتماعی و انقلابی است و اگر گروه و جماعتی تابع فردی باشند که فاقد ایدپولوژی منسجم و منطقی است؛ مخاطرات جبران‌ناپذیری در مسیر انقلاب ایجاد خواهد شد. 🔸به طور مثال دکتر ، سخنان هیجان‌انگیزی را در دورانی که انقلابی سخن گفتن رایج بود ایراد می‌کرد اما با توجه به عدم انسجام فکری وی؛ آن هیجانات در مسیر اصیل قرار نگرفت بلکه صرف تشکیل گروهک‌های تروریستی شبیه شد که ملغمه‌ای از تفکرات انحرافی با روکش شیعه‌گری بودند. 🔹 بهروز، استاد دانشگاه سانفراسیسکو و فرزند از روزنامه‌نگاران توده‌ای، درباره شریعتی اینگونه می‌گوید: بسیاری از چپی‌ها کتاب‌های شریعتی را نخواندند و نمی‌دانند دقیقا چه می‌گوید. دکتر شریعتی شیعه را کرد. وی هم در حوزه درس خوانده بود و هم در دانشگاه سوربن. هم تجربیات انقلاب الجزایر را دیده بود و هم انقلاب ویتنام و جنبش فلسطین را. 🔸دکتر شریعتی می‌گوید شیعه واقعی شیعه علوی است و تأکید او به روشنفکران مذهبی انقلابی، این است که بیایند هسته اصلی شیعه را که یک حزب تمام است، تشکیل دهند؛ این شبیه آن چیزی است که شدند و بودند. البته آن مجاهدین را با این مجاهدین قاطی نکنیم، چون این مجاهدین دچار دگردیسی شده و گرد و خاک‌های سوسیالیسم را از خود پاک کرده‌اند، و بخش استبدادی آن‌ها تحت تأثیر مذل حزب بعث تقویت شده است. 🔹ولی خلاقیت شریعتی این بود که به جای این‌که خودش چپی شود، آن‌ها را در دکترین شیعه تزریق می‌کند و دکترین جدید و تفکر جدیدی از شیعه به وجود می‌آورد، و شیعه خواب‌آلود را به شیعه رزمی و به تعبیر من، شیعه بلشویکی تبدیل می‌کند.(دکتر شریعتی در آینه خاطرات، ص374-373) 🔸البته، ثمره انحراف و التقاط شریعتی محدود به گروهک‌های تروریستی نظامی نبود و پرورش شخصیت‌های ضداسلامی (البته تحت پوشش روشنفکری به اصطلاح دینی) هم‌چون را نیز باید به پای شریعتی نوشت. سروش می‌گوید: «دکتر شریعتی را من، در سال‌های دانشجویی‌ام شناختم... از آن روز تا کنون من راه بلندی را با شریعتی پیموده‌ام. سرنوشت چنان خواست که در فرنگ شاهد مرگ او و از شویندگان جسد او باشم، و امروز از غم‌خواران اندیشه‌های او.(همان، ص295) ◀️پی‌نوشت: در میان نوشته‌های این شخصیت خارج‌نشین اشتباهات تاریخی نیز وجود دارد. از جمله این‌که شریعتی را درس خوانده حوزه علمیه عنوان می‌کند یا این‌که تلاش می‌کند مجاهدین تروریست را از شریعتی جدا کند و آن‌ها را در ابتدای تشکیل تطهیر کند. اما در هر صورت؛ این اعتراف خوبی است نسبت به التقاطی بودن علی شریعتی از زبان یکی از هواداران وی. شخصی مثل مازیار بهروز اعتراف می‌کند که علی شریعتی واکسنِ آلوده چپ را به بدن تشیع تزریق کرده و محصول فکر وی نیز می‌شود مجاهدین خلق. علی شریعتی را نمی‌توان یک انقلابی دانست. او نهایتا برادر بلشویک‌ها و تروریست‌های منافق و فرقانی است. 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
⁉️آیا دکتر علی شریعتی با گروهک‌های مسلح ارتباط داشت؟ «موضوع: تردد دکتر علی شریعتی دکتر هرچند وقت یک‌بار به شهسوار می‌آید و در منزل رئیس دارایی این شهرستان بیتوته و جلسات خصوصی مذهبی و سیاسی تشکیل و با عده‌ای غیربومی که در حومه شهسوار ساکن شده‌اند تماس مشکوک داشته اقداماتی در زمینه ساختن و می‌نمایند.»(شریعتی به روایت اسناد ساواک ج3 ص8) ✳️پی‌نوشت: پس از مرگ دکتر شریعتی؛ گروهک‌های مسلح انحرافی هم‌چون و به حمایت از وی پرداختند. نقش شریعتی در شکل‌گیری گروهک‌های تروریستی مثل فرقان غیرقابل انکار است اما آیا وی نیز با گروه‌های مسلح ارتباط داشت؟ هرچند روحیه ضعیفی که از آقای شریعتی شناخته شده با روابط مسلحانه تناسب چندانی نداشت اما راه بررسی اسناد در این زمینه بسته نیست. 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
✳️شهید آیت‌الله مطهری: شریعتی؛ اسلام‌سرائی تخیلی و عقده ندانستن علوم اسلامی 🖊نقد شهید آیت‌الله مطهری به جزوه‌های دکتر شریعتی 🔹«در اوایل اردیبهشت1351 جزوه هاي 15 – 16 حسینیه را تحت عنوان اسلام شناسی خواندم و آنچه بنظرم می رسد یادداشت می کنم. 🔸اولًا به نظر من این جزوه چیزی که نیست اسلام شناسی است. حداکثر این است که بگویم اسلام سرائی یا اسلام شاعری است.آنچه در این جزوه آمده این است که اسلام سوژه قرار گرفته براي یک سلسله تخیّلات و حداکثر اندیشه هاي دیگر. 🔹 اگر ما بخواهیم اسلام را بشناسیم، مانند هر مورد دیگر باید محتوای اسلام را از کتاب و سنت قولی و عملی قطعی طرح کنیم و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. در این جزوه آن چیزی که طرح نشده است متون اصلی اسلام است. 🔸نویسنده از آن نظر که به متون اصلی وارد نبوده از اول خود را راحت کرده است، می گوید اسلام‌شناسی غیر از اسلام‌دانی است و آن‌که مسئله علوم اسلامی را طرح می کند که ممکن است کسی عالم بعلوم اسلامی باشد و اسلام‌شناس نباشد. 🔹مسئله شناختن و فهمیدن غیر از دانستن است، آن‌گاه می کند، می گوید علمای اسلامی عالم هستند ولی اسلام‌شناس نیستند، و حال آنکه علماي اسلامی آنچه را می دانند از علوم اسلامی همان را می شناسند. نه اینکه اسلام را می دانند ولی نمی‌شناسند. 🔸نویسنده آن‌گاه به یک مغلطه دیگری متوسل می شود، شناختن را یک مرتبه می برد به مسئله و خلاقیت و اینکه در شعر و هنر و نقاشی همیشه ابتکار هم بوسیله افرادی صورت گرفته است که تحصیلات کلاسیک نداشته اند. 🔹اولًا آیا ممکن است یک فردی شخصاً و بالاستقلال و الاجتهاد، برسد به جایی که دارای مکتب باشد که هم دارای عقیده فلسفی درباره هستی باشد و هم دارای درباره رهبری جامعه و هم عقائد اقتصادی درباره نحوه توزیع ثروت و هم عقاید اجتماعی از قبیل ناسیونالیسم یا اگزیستانسیالیسم و هم عقاید تربیتی و اخلاقی درباره چگونگی تربیت فرزند و درباره اخلاق اجتماعی. 🔸نویسنده جزوه نظر به بی‌حد و نهایتش _ همانطور که خاصیت هر مغروری است _ علوم اسلامی از فلسفه و کلام و فقه و عرفان و غیره دارد و با دو نمود روانی، عقده خود را آشکار می کند: 🔹 را بر اساس تضاد دیالکتیکی توجیه می کند و با داستان هابیل و قابیل را در قرآن، فلسفه تاریخ می‌خواند و هابیل را نماینده عصر اشتراک اولیه و دامداری و قابیل را نماینده عصر کشاورزی و مالکیت فردی می خواند _ تأویلاتی شبیه تأویلات عرفا که به انکار از توجیه شبیه تر است. 🔸مدعی می شود که در دوره اشتراك اولیه دین هم نبود، و از آنچه گفته معلوم می شود اصل پیدایش مذهب را _ همانطور که کمونیست‌ها می گویند خدعه اي می داند که مالکین آن را ابداع کرده اند. 🔹زمین را جزء صنعت می شمارد!!! فرض می کند که در جامعه اشتراکی اولیه جامعه همچون دسته ای از پرندگان مهاجر هماهنگ و هم‌آواز در سینه صحراها و در کناره رودها و ساحل دریا در حرکت بود.. آیا در آن وقت مسئله دیگر، مخصوصاً مسئله زن مطرح نبود؟ آیا در زن هم اشتراك بود؟ نویسنده آن را هم تأیید می کند. آیا در قبیله ریاست و مرئوسیت نبود؟ آیا احساس برتری طلبی و تقدم نبود؟نویسنده از پیروی کرده است.»(کتاب شهید مطهری افشاگر توطئه تاویل "ظاهر" دیانت، به "باطن" الحاد و مادیت / علی ابوالحسنی (منذر).) 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
🖊تحلیل شخصیت و عملکرد دکتر شریعتی و یک اشتباه روشی 🔻به مناسبت سالروز درگذشت علی شریعتی 🔹شناخت تاریخ و ابعاد آن نیازمند واکاوی‌های دقیق و همه جانبه است؛ مخصوصا اگر مورد مطالعه و مرموز و دارای تأثیرگذاری اجتماعی بوده باشد. 🔸دکتر علی شریعتی یکی از این شخصیت‌هاست. او از یک طرف دارد که حتی محبان منصف و اندیشمندش هم نمی‌توانند انکارش کنند و از طرف دیگر سخنان جذاب و به ظاهر مذهبی هم دارد که بر کسی پوشیده نیست. او از یک‌سو با ساواک خراسان و مرکز دم‌خور بوده و از طرف دیگر در جلسات انقلابیون حضور داشته است. از یک‌سو سوسیالیست است و از سوی دیگر به اسلام علاقه نشان می‌دهد و از تمام موارد گفته شده مهم‌تر این‌که وی تنها یک سخنران نبود و در حد خود موج اجتماعی نیز ایجاد کرده بود. مجموعه نکات گفته شده باعث می‌شود که تحلیل‌ها نسبت به شریعتی و هم‌چنین ابراز آن از جانب شخصیت‌های مختلف دارای اختلافاتی باشد. به طور مثال وقتی یک رهبر یا شخصیت سیاسی انقلابی در مورد شریعتی صحبت می‌کند می‌داند که نقد خالص و صریح از وی موجب جریان سیاسی و ایجاد تفرقه در میان صفوف سیاسی خواهد شد در نتیجه ممکن است نسبت به انحرافات شریعتی ساکت بماند یا لااقل بعد غیرایدئولوژیک فعالیت‌های وی (مثل سخنرانی جذاب یا علاقه‌مندی به برخی نمادهای اسلامی) را پررنگ کند اما این بدان معنا نیست که علی شریعتی انحراف نداشت؛ یا با ساواک رژیم پهلوی ارتباطی نداشت؛ یا در صفوف انقلابیون تفرقه ایجاد نکرد. نکته مهم در روش تحلیل شریعتی و سایر شخصیت‌های تاریخی سه چیز است: 1. شناخت همه جانبه 2. سخن گفتن بر پایه اسناد 3. عدم خلط میان جایگاه سیاسی و تاریخی و علمی و عدم رعایت این سه اصل باعث ایجاد تحریفات تاریخی غیرقابل جبرانی خواهد شد. 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
✳️ آیا واقعیت تاریخی مورد اغماض است..؟ ▶️ بخش اول 🔹بررسی اسناد و وصل سر نخ های ارتباط او با سازمان اطلاعات و امنیت کشوری واقعیت‌ها را در مورد دکتر علی شریعتی نشان می دهد. واقعیت‌هایی که شاید خلاف تصور بسیاری باشد و به مذاق برخی نیز خواش نیاید و آن‌چه در اسناد منتشر شده ساواک در مورد این چهره به چشم می خورد حکایت از سازش‌کاری غیر قابل انکار وی دارد. 🔸بعد از آن‌که گزارشی از وضعیت برای مقامات مرکز ارسال می‌نماید و مبارزه شریعتی در دو جبهه و و آمادگی خدمتگزاری وی به رژیم را به استحضار مقامات مرکز را ابلاغ می‌کند.(شریعتی در دادگاه تاریخ، سند شماره ۱۸، ص۱۰۹) از پاسخ تیمسار مقدم به گزارش بالا به دست می آید که ساواک مرکز طرح و برنامه گسترده‌ای را برای بهره گیری از علی شریعتی در دست اجرا داشته و بر آن بوده است که روی او سرمایه گذاری فوق العاده به عمل آورد. 🔹از این رو از ساواک خراسان نیز خواسته است: «طرح خود را برای استفاده از وی تهیه و ارسال دارند!» 🔸متن پاسخ تیمسار مقدم چنین است: 🔹 با توجه به مفادنامه شماره ۱۰۲۹۲۷ - ۱۳۴۸/۲/۲۰ آن و اینکه هنوز مستندا حسن نیت دکتر شریعتی مشخص نشده و به علاوه انجام سخنرانی های وی با نظر قبلی ساواک نبوده و طرحی نیز تاکنون در این زمینه تهیه نگردیده، دستور فرمایید اولا به مشاراليه ابلاغ نمایند که تا انجام بررسی های لازم از قبول دعوت مراجع مختلف خودداری نماید و ثانیا طرح آن ساواک را به طور مدلل و مشروح برای استفاده از وی تهیه و ارسال دارند تا بررسی های لازم معمول و اقدام مقتضی به عمل آید. مقدم 🔸به دنبال این دستور تیمسار مقدم، ساواک خراسان گزارش داده است: مراتب به دکتر شریعتی ابلاغ گردید. ایشان دعوت دانشگاه تبریز و دانشگاه آریامهر را به نحو مقتضی رد خواهد کرد، ضمنا با مشارالیه مذاکره، قرار شد هدف و برنامه های خود را در مجموعه ای تنظیم و تقدیم کند که ساواک پس از بررسی بتواند دوباره مشارالیه تصمیمات لازم را اتخاذ کند. سرتیپ بهرامی - ۴۸/۲/۲۹ 🔹ساواک خراسان بدین گونه طرح مورد درخواست مرکز برای بهره گیری از شریعتی را به واگذار می کند تا او به قاعده الانسان على نفسه بصیره» راه و چگونگی بهره برداری ساواک از شخص او را نشان دهد و طرح خود را در این زمینه مشخص سازد.(شریعتی در دادگاه تاریخ، ص ۱۰۷) 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
✳️ آیا واقعیت تاریخی مورد اغماض است..؟ ▶️ بخش دوم 🔹ساواک خراسان در گزارش ۱۳۴۸/۴/۱۶ که برای تهران می فرستد، نوید می دهد که شریعتی طرح خود را به زودی «تسلیم خواهد کرد» متن گزارش چنین است: 🔸.. با دکتر شریعتی ملاقات، نامبرده بعد از ابلاغ این‌که تا دستور ثانوی در هیچ یک از مجامع نباید سخنرانی کند، تاکنون به تهران نرفته است. مشارالیه اظهار می دارد: 🔹دکتر رئیس مؤسسه علوم اجتماعی به وی خصوصی نامه داده است که هر موقع به تهران آمدی ترتیب ملاقات تو را با تیمسار مقدم خواهم داد. 🔸دکتر شریعتی در موقع برگزاری کنکور دانشگاه به تهران دعوت شده و بنا به اظهار خودش حداقل ده مرداد در تهران خواهد بود و با به وسیله دکتر نراقی ملاقات خواهد کرد. 🔹دکتر شریعتی قبلا قول داده بود که اصول و نظريات و هدف‌های خود را در مجموعه ای تنظیم و به ساواک تسلیم نماید که در حال حاضر چند صفحه تهیه نموده و احتمالا تا هنگام مسافرت وی به تهران به پایان رسانیده و در مشهد یا در تهران تسلیم خواهد نمود. 🔸وی اظهار می دارد که، اکنون احساس می شود دستگاه بر خلاف گذشته سعی دارد که جامعه، و بخصوص و دانشگاهی را از حالت خفقان و جمود فکری خارج و با تشخیص نقاط ضعف و خلأ فکری به طریق اصولی آنان را رهبری کند. کما اینکه به امر شاهنشاه آریامهر آقای دکتر باهری اکنون در وزارت دربار تقريبا مؤسسه ای به وجود آورده که افراد صاحب قلم و صاحب نظر را از تمام نقاط کشور خواسته است.... تحقیق و مدارکی جمع آوری کند.... 🔹اکنون چنانچه، ساواک چنین کادری آن هم به، وسیله افراد مورد احترام روشنفکران و به خصوص دانشگاهی به وجود آورده و تحت برنامه خاصی و با توجه به انقلابی که در کشور به وجود آمده و احساس نیاز طبقه جوان به ایدئولوژی نو که منطبق با روح ایرانیت و بازگشت ایرانی به افتخارات گذشته...به مرحله اجرا در آید، بسیار مفید است...در تلو گفتار و مجموعه، سخنان وی چنین استنباط می شود که او در صورتی که، با، عامل ساواک بودن معروف نشود و ضمنامحدودیتی نباشد، حاضر به اجرای نظرات فوق خواهد بود.(رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان، بهرامی (سند شماره ۱۹) شریعتی در دادگاه تاریخ، ص۱۱۱) 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
✳️ آیا واقعیت تاریخی مورد اغماض است..؟ ▶️ بخش سوم 🔹 در این دیدار به طور زیرکانه ای ارتباط خود با دکتر باهری در را به رخ ساواک کشیده و همراه ستایش از شاه و « » !هماهنگی درونی خویش را با آن رژیم آشکار ساخته و در پایان، شرایط خود را برای همکاری با ساواک اعلام کرده است. 🔸بی تردید ارتباط شریعتی تنها با « » و « » محدود نبوده است و مهره‌های دیگری از رژیم شاه نیز در پنهان با او سر و کار داشته اند، لیکن نکته در خور توجه اینکه از سوی «مثلث» ، و در میان گرفته می شود و مورد پشتیبانی قرار می گیرد! آیا این ارتباط و پشتیبانی نامبردگان از شریعتی در چهارچوب سیاست رژیم شاه بوده و یا فراتر از سیاست این رژیم، بند و بست ها، داد و ستدها و برنامه ها و نقشه هایی در کار بوده است، از رازهای است که اکنون نتوان به آن دست یافت و به بررسی آن نشست. 🔹شاید اسناد اگر به طور کامل از سوی «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» انتشار یافته بود. راز و روزی که پیرامون شریعتی وجود دارد، رو می شد و چهره نامبرده بهتر بر ملا می گردید. 🔸 بی تردید نتوان پذیرفت که با وجود جار و جنجال ها و بگو مگوهایی که پیرامون در درازای دهه ای در ایران، به راه افتاده بود، سفارت آمریکا هیچ گونه گزارشی نداشته و دید منفی یا مثبتی درباره او اظهار نکرده است بویژه که برخی جاسوس‌های امریکا با او سر و کار داشته اند.(منظور از عوامل سازمان سیا بودکه همسفر وی در راه داخل مرز کشور بوده است) 🔹در پی نامه پراکنی ها و رایزنی های فشرده تهران و مشهد پیرامون شریعتی و دیدارها و گفتگوهای پیاپی سرتیپ بهرامی با نامبرده، دو تن از مقامات کاردان و ورزیده ساواک به نام های و ، برای بررسی نامه ۴۰ صفحه ای شریعتی و گزارش های ساواک مشهد پیرامون نامبرده، ماموریت ویژه می یابند و پس از بررسی و ارزیابی، دیدگاه خود را پیرامون شریعتی به همراه نگاهی گذرا به پیشینه او چنین گزارش می کنند: 🔸برابر سوابق موجود، مشارالیه در گذشته از طرفداران دکتر بوده و به نفع جبهه به اصطلاح ملی سابق فعالیت داشته و در اواخر دوران حکومت مصدق در محل کانون در مشهد جلساتی از دانش آموزان و دانشجویان تشکیل داده است. یادشده بالا هنگام تحصیل در فرانسه نیز عضو دانشجویان ایرانی مقیم آن کشور بوده و از فعال ترین افراد وابسته به جبهه مذکور معرفی شده است. 🔹شخص مذکور در سال ۳۶ به اتهام پخش اوراق مضره در مشهد دستگیر و به تهران اعزام گردیده و پس از ۲۸ روز آزاد و درباره اش قرار منع پیگرد صادر شده است. 🔸اخيرا از طرف بعضی از انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور و همچنین حسینیه ارشاد به منظور سخنرانی از وی دعوت به عمل آورده اند. 🔹 اقدامات انجام شده: باتوجه به اینکه نامبرده بالا یکی از عناصر جبهه به اصطلاح ملی سایت بوده و سخنرانی وی جهت دانشجویان به مصلحت نبوده، از طریق به نحو مقتضی به مشاراليه تذکر داده شد که از قبول دعوت های مورد بحث خودداری نماید. 🔸شخص موصوف در مصاحبه ای که با وی به وسیله ساواک مزبور به عمل آمده چگونگی خاطرات گذشته خود را در ۴۰ صفحه تسلیم و طی آن ضمن اعتراف به فعالیت های گذشته خود درباره اوضاع کنونی ایران بحث و نتیجه گیری نموده که من ترجیح می دهیم به جای آنکه بگویم من تغییر عقیده داده ام و عوض شده ام، بگویم که اوضاع عوض شده است و هيأت حاکمه تغییر روش داده، و به جای آنکه بگویم من از نظر روحی و احساس فکری به سبک کار و رفتار و سیستم سیاسی مملكت نزدیک شده ام، بگویم مملکت از نظر سبک کار و سیستم سیاسی به روحي من نزدیک شده است. 🔹 بنابراین اگر این اصل را قبول کنیم که سیاست کنونی مملکت باید موافقان امروز خویش را در میان مخالفان دیروز بجوید و این روشی است که حکومت وقت در پیش گرفته و نسل جوان را که نسلی بدبین و ناراضی و ناامید بوده و من نیز یکی از چهره های صادق آن بودم به سرنوشت مملکت و سرنوشت خود امیدوار کرده است... 🔸و در پایان ضمن اشاره به اینکه دستگاه برخلاف گذشته می خواهد و دانشگاهی را از حالت خفقان و جمود فکری خارج و با تشخیص نقاط ضعف و خط فکری به طریق اصولی آنان را رهبری کند، از توجهات شاهنشاه آریامهر در این زمینه سپاسگزاری نموده است.(شریعتی در دادگاه تاریخ، سند شماره ۲۰، صص ۱۱۴، ۱۱۳) 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
✳️ آیا واقعیت تاریخی مورد اغماض است..؟ ▶️ بخش چهارم 🔹ساواک در نظریه خود بر پایه نامه ۴۰ صفحه ای شریعتی آورده است: 🔸با عرض مراتب فوق و با توجه به اینکه در مصاحبه هایی که با نام عمل آمده حسن نیت نشان داده و ضمن اعتراف به فعالیت های گذشته خود و تجزیه و تحلیل وضع کنونی کشور، سیاست فعلی دولت را مورد تأیید قرار داده لذا به نظر می رسد چنانچه وی به نحو مقتضی راهنمایی گردد می توان از این شخص - که دارای معلومات و طرفداران قابل توجهی می باشد - بهره برداری نمود. مستدعی است در صورت تصویب، اجازه فرمایند هنگامی که مشارالیه به تهران آمد به این اداره کل احضار و با او در این زمینه مذاکره شود. موکول به اوامر عالی است.(سند شماره ۲۰، شریعتی در دادگاه تاریخ، ص۱۱۴) 🔹در پی پیشنهاد فراخواندن شریعتی به ساواک مرکز و موافقت تیمسار مقدم با آن، تلگرام زیر به ساواک خراسان مخابره می گردد: 🔸دستور فرمایید به به نحوی مقتضی ابلاغ نمایند که هنگام عزیمت به تهران از طریق احسان نراقی با شماره تلفن ۷۶۲۸۱۷ با این اداره کل تماس و تاریخ حرکت نامبرده را نیز تلگرامی اعلام دارند.(مقدم( رئیس ساواک) (پرونده شریعتی، ج۱، برگ ۲۳۹) 🔹بدین گونه زمینه دیدار او با برخی از مقامات بلندپایه ساواک در تهران فراهم می شود. به تهران با مدتی تأخیر با آنان تماس برقرار می کند و آنچه را که میان او و برخی از مقاما تهران گذشته، برای سرتیپ بهرامی بازگو می سازد. 🔹🔹🔹
✳️ آیا واقعیت تاریخی مورد اغماض است..؟ ▶️ بخش پنجم 🔹گزارش ساواک خراسان به مقامات ساواک از گفتگوی با شریعتی 🔸... با نامبرده بالا(شریعتی) ملاقات، در مورد عدم تماس با آن اداره کل مذاکره، مشاراليه اظهار می دارد: در بدو ورود به صلاح در این دیدم که وسیله آقای که از زمان تحصیلی با هم آشنا بودیم با ساواک تماس بگیرم و قرار شد آقای قرائی از تیمسار مقدم برای شرفیابی وقت بگیرد. 🔹چند روزی از طرف ایشان خبری نشد، بالاجبار به دکتر مراجعه کردم دکتر نراقی گفتند: نسبت به شما کمال حسن نیت را دارند و من از جانب ایشان می گویم که شما مجاز هستید در مجالس و سخنرانی ها شرکت کنید، برای تأیید نظر تیمسار هم اکنون چنانچه مایل باشید می توانید در یک سخنرانی شرکت کنید. 🔸من بنا به مصلحتی که ممکن است در پیغام تیمسار تحریف شده باشد جواب دادم که من شخصا در این مورد تصمیم می گیرم و به اطلاع شما می رسانم و منظورم از این جواب این بود بعد از تماس با مقامات ساواک و جلب نظر آنها و تعیین وضعیت خودم در چنین مجالس شرکت کنم و بالاخره به اداره مراجعه و با آقای حسن زاده (آقای ) اول ملاقات کردم، پس از چند دقیقه آقای ثابتی تشریف آوردند. 🔹حدود چهار ساعت بحث و تبادل نظر داشتیم و در خاتمه به من دستور داده شد که نظریات و برنامه و هدف های فعلی و آینده خود را بنویسم و تقدیم کنم و چون در مشهد کار داشتم نتوانستم اجرای دستور کنم و اکنون آنچه به نظر رسیده و جزء اعتقاد و ایمان من است نوشته ام و تقدیم می کنم. 🔸دکتر شریعتی ضمن تجلیل و تمجید زیاد از آقایانی که در تهران با وی ملاقات کرده اند اظهار نمود که برای من و امثالهم هیچ وقت این تصور نبود که انسان در سازمان امنیت در حضور اعضای آن اینقدر امنیت داشته باشد و بتواند واقعا آنچه به آن معتقد است بیان کند و باز هم مورد محبت واقع شود. برخورد آقایان که همراه ادب، شخصیت و تسلط به مسائل کلی بود برای من مغتنم است. 🔹امیدوارم بتوانم برای وطنم آن هم با راهنمایی و همکاری چنین دستگاهی که واقعا بی نظر و است کنم. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان، بهرامی ( شریعتی در دادگاه تاریخ، ص۱۱۶،. سند شماره ۲۱) 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شریعتی و پروژه شهیدسازی 🔹بعد از فوت دکتر علی شریعتی هواداران وی؛ بدون داشتن هر نوع مستند و علامت قتل ویا حتی گفتار شفاهی متخصصین؛ ادعای کشته شدن وی را بر سر زبان‌ها انداختند و پروژه شهیدسازی توسط لیبرال‌مسلک‌ها و البته؛ پیگیری شد. 🔸اما آیا واقعا علی شریعتی کشته شد؟ ◀️اسناد سخن می‌گویند 🔹🔹🔹 🔸🔸🔸 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.