معذرت از طولانی بودن کنفرانس،
سه یا چهار جلسه یکجا ارسال شد
سر فرصت مطالعه بفرمایید امیدوارم مفید باشد
احتمالا یک یا دو جلسه دیگر هم دارد
💖✨💖✨
9. اخلاق کارگزاران سیاسی
💖✨
بُعد مهم دیگری که امام در اندیشه سیاسی خود بدان توجه دارد، اخلاق کارگزاران سیاسی است. حضرت نوع رفتار کارگزاران در سطوح مختلف را، زمینه اصلی حاکمیت اخلاق سیاسی و تأمین شدن غایت حکومت اخلاقی می داند. از این رو، کارگزارانش را به رعایت حدود الهی و تقوا فرامی خواند. امام علی علیه السلام «تقوا» را به عنوان دژ مصونیت اولیای خداوند این گونه توصیف می کند:
💖✨
«تقوای الهی، اولیای خدا را در حمایت خود قرار داده، آنان را از تجاوز به حریم منهیات الهی باز داشته و ترس از خدا را ملازم دلهای آنان قرار داده است تا آنجا که شب هایشان را بی خواب و روزهایشان را بی آب گردانیده است.»22
💖✨
از دید امام علی علیه السلام ، «تقوا» دژی مستحکم و نفوذ ناپذیر و بهترین توشه آخرت است:
💖✨
«همانا تقوا، کلید درستی و توشه قیامت و آزادی از هر بندگی و نجات از هر تباهی است.»23
💖✨
با توجه به این امر، امام در مرحله اول بیش از همه، خود را به تقوا فرا می خواند و در عین حال، خود را کاملاً مقید به آن معرفی می کند:
«همانا درستی گفتار خویش را ضمانت می کنم و عهده خود را در گرو گفتار خویش قرار می دهم.
💖✨
اگر عبرت های گذشته برای یک شخص آینه قرارگیرد، تقوا جلوی او را از فرو رفتن در کارهای شبهه ناک می گیرد. به خدا سوگند! کلمه ای از حق را نپوشاندم و دروغی بر زبان نیاوردم.»24
💖✨💖
امام در مرحله دوم، زمامداران را بیش از دیگران به تقوا سفارش می کند و آنان را به رعایت پرهیزکاری سزاوارتر می داند. در نامه حضرت به عثمان بن حنیف آمده است:
💖✨
«آگاه باش که هر پیروی را، پیشوایی است که از او پیروی می کند. بدان که پیشوای شما بسنده کرده است از دنیای خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان را خوراک خویش قرار داده؛ بدانید که شما چنین نتوانید کرد، ولیکن مرا یاری کنید به پارسایی و پاکدامنی و درستکاری. به خدا از دنیای شما زری نیندوختم و از غنیمت های آن ذخیرت ننمودم و بر جامه کهنه ام نیفزودم.»25
💖✨
حضرت از همه والیان خویش می خواست، از خدا و عذاب آخرت بترسند و در برابر زخارف دنیوی فریفته نشوند. در نامه ارزشمندش به مالک اشتر چنین می خوانیم:
💖✨💖
«او را فرمان می دهم به ترس از خدا و مقدم داشتن طاعت خدا بر دیگر کارها، پیروی از آنچه در کتاب خود فرموده از واجب و سنت ها، که کسی جز با پیروی کردن آن راه نیک بختی را نپیمود و جز با نشناختن و ضایع ساختن آن بدبخت نَبْوَد و اینکه خدای سبحان را یاری کند به دل و دست و زبان؛ چه او یاری هر که او را یار باشد، پذیرفته است و ارجمندی آن کس که او را ارجمند سازد، به عهده گرفته.»26
💖✨💖✨
کنفرانسهای مفید
امام در مرحله دوم، زمامداران را بیش از دیگران به تقوا سفارش می کند و آنان را به رعایت پرهیزکاری سزاو
✨💖✨💖
با توجه به این تأکیدات امام، معلوم می شود حضرت زمامداران و والیانش را پیش از عموم مردم، به تقوا و پرهیزکاری فرامی خواند و خود، بیش از والیانش با تقوا و پرهیزکاری مأنوس است. در واقع منشأ این بینش علی علیه السلام عبودیت محض خداوند است؛ عبودیتی که در هیچ مقامی فراموش نمی شود و در مقام خلافت و زعامت بیشتر مورد تأکید قرار می گیرد؛ زیرا که در این مقام، زمینه ستمگری و فساد بسیار است.
💖✨
افزون بر این، حضرت علی علیه السلام خلفا را الگوی مردم می داند و تقوای زمامدار را عامل پاکی و درستکاری مردم و در مقابل، ستم حاکم را زمینه ساز گسترش ستم و فساد همگانی می شمارد.
💖✨💖✨
10. نفی قدرت طلبی
💖✨
در دیدگاه امام علی علیه السلام قدرت چه ارزش و جایگاهی دارد؟ منبع قدرت، و هدف از کسب آن چیست؟ آیا قدرت با مسؤولیت همراه است یا صاحب قدرت تنها از مزایای آن بهره می برد؟
💖✨
در نگاه امام علی علیه السلام قدرت فی نفسه هیچ ارزشی ندارد و در عالی ترین تحلیل، صرفاً وسیله ای است برای رسیدن به اهداف انسانی. از دید امام، قدرت هرگز هدف نیست و به همین دلیل، ایشان در طول زندگی اش هیچ گاه به خاطر قدرت حرکتی انجام نداد. این مسأله افزون بر حوزه سیاست و قدرت سیاسی، در همه حوزه های دیگر نیز مصداق دارد. امام علی علیه السلام آشکارا بر این مسأله تأکید می ورزد و خدای را چنین می خواند:
💖✨
«خدایا! تو می دانی که اگر خلافت را پذیرفتم، نخواستم در قدرت برکسی پیشی گیرم یا از اوان دنیا چیزی برای خود بیندوزم، بلکه بدان امید پذیرفتم که معالم دین تو را بازسازی کنم و نظم و صلاح را در بلاد تو آشکار سازم تا بندگان مظلوم تو آسوده شوند و حدود و احکام تو را که تعطیل کرده بودند، دوباره بر پای دارم!»27
💖✨
حضرت علی علیه السلام واقعاً استثنایی است! به طور کلی انسانها در پی کسب قدرت و ثروتند و این مسأله براساس حبّ نفس کاملاً طبیعی است؛ ولی امیرمؤمنان علیه السلام هیچ گاه با انگیزه ارضای نفس خویش عمل نکرد و جهاد و سکوت و زمامداری اش همه برای کسب رضای خداوند بود:
💖✨
«اگر آن اجتماع عظیم نبود، اگر تمام شدن حجّت و بسته شدن راه عذر بر من نبود و اگر پیمان خدا از دانشمندان نبود که در مقام پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمکش ساکت ننشیند و دست روی دست نه گذارند، همانا افسار خلافت را روی شانه اش می انداختم و مانند روز اول کنار می نشستم.»28
💖✨
امام علی علیه السلام در پذیرش خلافت جز اصلاح و تدبیر امور مردم، انگیزه ای ندارد. او برای رسیدن به حکومت، نه علاقه نشان می دهد و نه به هیچ وسیله غیر اخلاقی متوسل می شود؛ این در حالی است که خلافت را حقّ خود می داند. حضرت نسبت خود را با خلافت، این گونه توصیف می کند:
💖✨
«نسبت من به خلافت، همانند محور آهنین سنگ زیرین آسیا (که سنگ دیگر بر گرد آن می چرخد) نسبت به آسیا است. سیل از دامن من سرازیر می شود و هیچ صاحب بال و پری نمی تواند بر بلندای [علم و کمال [من اوج بگیرد.»29
💖✨💖✨
با وجود این، امام مصلحت امت اسلامی را بر حق شخصی خویش ترجیح داد و هرگز برای رسیدن به خلافت و قدرت، برنامه ریزی نکرد و تا زمانی که مردم به او روی نیاوردند، به قدرت روی نیاورد. راز این کردار در بینش الهی حضرت نهفته است. قدرت برای او هیچ ارزشی ندارد و تنها برای اجرای عدالت است که ارزش پیدا می کند. از این رو، حکومت در نظرش از کفش کهنه بی ارزش تر است.30
💖✨
به همین دلیل، امام هیچ مصلحت بینی دروغین را بر نمی تابد و برای رسیدن به عالی ترین اهداف هم، به وسیله غیر اخلاقی متوسل نمی شود:
💖✨
«شما از من می خواهید پیروزی را به قیمت ظلم و جور در باره آنکه والی اویم بجویم؛ به خدا که نپذیرم تا جهان برآید و ستاره ای در آسمان پی ستاره ای برآید؛ اگر مال از آنِ من بود، همگان را برابر می داشتم، حال آنکه مال، مال خداست.»31
💖✨
امام در موقعیتی این مطلب را بیان می کند که در تمام دنیا، ستم بر مردم و حیله گری در حکومت، سنت غالب به شمار می آمد و مردم، حیله گری را نشانه برتری و زیرکی می پنداشتند. آن بزرگوار این ذهنیت را به شدت محکوم کرده و حیله گری را تقبیح می کند و می فرماید:
💖✨💖
«به خدا سوگند! معاویه از من زیرک تر نیست، لیکن شیوه او پیمان شکنی و گنهکاری است. اگر پیمان شکنی ناخوشایند نمی نمود، زیرک تر از من کسی نبود. لکن هر حیله گری به گناه برانگیزاند و هرچه به گناه برانگیزاند، دل را تاریک می کند.32
💖✨💖✨
11. وفای به عهد
✨💖
یکی از مهم ترین ابعاد اندیشه سیاسی امام، وفای به عهد است. حضرت علی علیه السلام هیچ گاه پیمان شکنی نکرد و حتی وقتی می توانست از طریق پیمان شکنی حیله های دشمن را خنثی کند، به این کار مبادرت نورزید و آن را حتّی به بهای پیروزی، روانداشت. حضرت در نامه های حکومتی به امرای خود، آنها را به پایبندی بر «عهد» سفارش اکید می کند؛ برای نمونه به مالک اشتر می نویسد:
✨💖
«به عهد خویش وفادار باش، چه آنکه مردم با همه هواهای گوناگون و نظرات مخالفی که با هم دارند، نسبت به هیچ یک از واجب های الهی چون بزرگ شمردن وفای به عهد، همداستان نیستند.»33
✨💖
آن بزرگوار با پیشنهاد یارانش برای شکستن عهد خویش در جنگ صفین مخالفت کرد و به آنها فرمود:
✨💖
«وای بر شما! آیا بعد از عهد و پیمان باز گردیم؟ مگر نیست که خداوند تعالی فرمود به قرارهای خود وفا کنید؟»34
✨💖