eitaa logo
کنگره شهدای شهرستان خرمدره
265 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
275 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢آیت الله بهجت : 🔸بعضی به حدی با حیا هستند که با همه ی ناداری و بیچارگی، حاضر نیستند نیاز خود را اظهار کنند ! آیا نباید همسایه ها و همکارها به این گونه افراد رسیدگی کنند!؟ جناب عشق ، ص ۹۴
@Maddahionlinمداحی آنلاین - من بقیعم همون زمین پر ستاره - میثم مطیعی.mp3
زمان: حجم: 8.54M
سالروز_تخریب_قبور_ائمه 🌴من بقیعم ... 🌴همون زمین پر ستاره 🎤 👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 زود قضاوت نکنیم! ✍️خانم معلمی تعریف می‌کرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم پدر و مادرها هم دعوت بودند. موقع اجرای سرود ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد. بچه‌ها هم سرود را می‌خواندند و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. با خود گفتم چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود. مدیر هم رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟ اخراجش می‌کنم. مادر این دختر‌ هم که نزدیک من بود بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم!! گفتم آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟! خواستم بکشمش پایین که گفت: خانم معلّم صبر کنید بذارید مادرم متوجه نشه، خودم توضیح می‌دم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است، چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم. تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولال‌هاست همین که این حرف‌ها را زد انگار مرا برق گرفت، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! آفرین دخترم! فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد!!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند. https://eitaa.com/kongere_shohada
✳️ فوران رحمت خدا با برداشتن یک خار از سر راه مردم! ✍️آیت الله سید حسن عاملی: گاهی رحمت خدای متعال با یک چیز کوچکی فوران می‌کند و به جوش می‌آید. با یک چیز ساده؛ برداشتن یک خار! روایت هست یک خاری سر راه افتاده است. یک کسی می‌آید آن را برمی‌دارد و کنار می‌گذارد که به پای کسی نرود. خدا به‌خاطر همین یک کار، تمام حساب و کتاب او را پاک می‌کند و او را به بهشت می‌برد! به‌خاطر این‌که نسبت به راحتی_مردم حساس بوده است. 📚سمت خدا | ۹۹/۱۲/۲۸ https://eitaa.com/kongere_shohada
*️⃣ بقیع 🔹قبرستان بقیع، قدیمی‌ترین و یکی از دو قبرستان مهم در اسلام است که در مدینه قرار دارد. تخریب بقیع اشاره به واقعه تخریب کلی قبرستان، یک‌بار در سال ۱۸۰۶ میلادی و یک‌بار در سال ۱۹۲۶ میلادی (۳۱ فروردین ۱۳۰۵) دارد. این قبرستان را بار اول پیروان وهابیت و با کمک آل سعود تخریب کردند و بار دوم ملک عبدالعزیز از زیرمجموعه آل سعود و پیروان وهابیت این کار را انجام داد. 🔸شرح ماجرا از این قرار است که این قبرستان در طی سلطهٔ سعودیون بر عربستان بارها مورد تعرض واقع شد اما عاقبت پس از سلطهٔ مجدد ابن‌سعود، و تسلط بر شهر مدینه در ماه رمضان، شیخ عبدالله، قاضی‌القضات خود را از مکه به مدینه اعزام داشتند تا موضوع تخریب مقابر موجود در مدینه را با علما و سران این شهر مطرح و موافقت آن‌ها را ولو به صورت ظاهری جلب کند و بدین منظور جلسه‌ای تشکیل شد. 🔹شیخ عبدالله از حاضرین پرسید: دربارهٔ تخریب این گنبد و بارگاه‌ها چه می‌گویید؟ بسیاری از آن‌ها از ترس جانشان جواب ندادند، بعضی دیگر هم اظهار موافقت کردند. وهابی‌ها نیز مردم را با زور اسلحه جمع کردند و به سوی بقیع حرکت دادند و آنچه گنبد و ضریح در شهر مدینه و بیرون از شهر بود، ویران کردند. 🔸اهمیت این قبرستان در نگاه مذاهب اسلامی به خاطر دفن ۴ امام از ۱۲ امام شیعیان و یکی از خلفای اهل سنت است. هرچند برخی نیز معتقد هستند قبر حضرت فاطمه (س) دختر پیامبر نیز در این قبرستان است. 🔹عکس حاضر، مربوط به آخرین ضریح ائمه بقیع است که بعد از انهدام بقاع متبرکه، مفقود شد. https://eitaa.com/kongere_shohada
هر وقت یکی از شاگردان می‌خواست ناامید یا خسته شود، ره با این جملات جان تازه‌ای به او می‌بخشید: من چهل سال پشت در ماندم و صبر کردم تا نهایتاً در به روی من باز شد! اگر واقعاً طالب حق بودی، به جست‌وجو ادامه بده. اگر الان نرسی، بالاخره زمانی خواهی رسید. تردید به دلت راه نده! تازه وقتی هم در برایت باز شد، به همان کم بسنده نکن؛ بیشتر جست‌وجو کن و بیشتر بخواه. ممکن است کسی با ناخن زمین را بخراشد و ناگهان چشمه‌ای سرشار از آب زلال از زمین بجوشد. https://eitaa.com/kongere_shohada
4.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روایت زیبایی های بهشت از زبان زنی که به آسمان سفر کرد 🔹فصل دوم برنامه زندگی پس از زندگی 👤تجربه گر امروز: خانم اعظم السادات موسوی https://eitaa.com/kongere_shohada
⚙️پنجمین سخنرانی رییس جمهور با مردم پیرامون هوشمند سازی و یارانه سازی کالاهای اساسی ✔️نسبت به مساله جان مردم مساله پیش روی دولت بعد از آغاز به کار کرونا بود و دغدغه جدی مردم روزی ۷۰۰خانواده داغدار می شدند که واکسن تهیه و در اختیار قرار گرفت که با دیپلماسی فعال دولت کار انجام شد و ۷۰۰ خانواده به روزی ۷ خانواده رسیده است. ✔️بازگشایی دانشگاهها و مدارس از جلوه های شگفت انگیز فعال مردم است ، فضای کسب و کار در کشور فعال شد ✔️تولید واکسن داخلی که کشور را قادر به صادرات واکسن کرد و واکسیناسیون عمومی صورت گرفت ✔️برای دولت ارز ترجیحی قرار داده نشده و آنچه در نظر گرفته ارز آزاد است ✔️دخایر کشور و کالاهای اساسی امروز مشکل ندارند ✔️ذخایر ارزی و ریالی در کشور مشکل داشت و حتی در پرداخت حقوق مشکل داشتیم ‌که حل شد ✔️فروش نفت دو برابر شد و نگرانی نداریم/ حجم تجارت خارجی ۱۰۰میلیارد دلار است ✔️با کشورهای همسایه تعاملات اقتصادی خوبی داریم ✔️کسری بودجه ۴۵۰ میلیاردی بدون استقراض از بانک مرکزی و خلق پول با کسب درآمد جبران شد. ✔️برای همه دهک ها در جامعه، سه دهک اول هرنفر ۴۰۰هزار تومان ، چهارم به بعد هر نفر ۳۰۰هزار تومان، نان و دارو همه مردم برخوردار هستند و به هیچ عنوان نان و دارو افزایش پیدا نخواهد کرد ✔️بنزین هم افزایش قیمت نخواهد داشت و نکته مهم ان است که حمایت ها کمک معیشتی خواهد بود تا دو ماه، تا زیر ساختها برای کالا برگ الکترونیک فراهم شود. ✔️یارانه ها قبل از افزایش قیمت پرداخت خواهد شد و افزایش ها بعد از آن انجام می شود. ✔️قیمت کالاها سلیقه ای نیست و سازمان حمایت از مصرف کننده باید قیمت ها را اعلام و نظارت کند. ✔️اصلاح اقتصادی در راه است، دیروز مطالبه گر بودم و امروز پاسخگو ✔️شرایط سفره مردم را آگاهی دارم و تصمیمات درست می گیرم که سفره مردم آسیب نبیند ✔️مسایل اقتصادی را با نگاه اصلاح گری پیش می بریم و تازه اول راه هستیم ✔️رسانه ها در اقناع سازی و تبیین مساله کمک کنند ✔️یارانه نان از یارانه معیشتی جداست ✔️جهش جدی در بیمه سلامت ایجاد شد و هدف آن است هیچ ایرانی نباشد که بیمه نداشته باشد. https://eitaa.com/kongere_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 آوار سقفهای اعتماد بر سرمان !!! . . بنده خدایی از روستا گوسفندی برای فروش به شهر برد. . به گردن گوسفند زنگوله ای آویز کرد و با طنابی گردن آن را به دم خرش بست و حرکت کرد. . بین راه دزدان زنگوله را باز کردند و به دم خر بستند و گوسفند را بردند. . بعد از چند قدمی یکی از دزدان جلوی مرد روستایی را گرفت و گفت : چرا زنگوله به دم خر بستی ، کدام عاقل این کار را میکند؟ . روستایی ساده پیاده شد و دید آن مرد درست می گوید و گفت : من زنگوله را به گردن گوسفندم بسته بودم. . دزد گفت : ای وااای ... درست میگویی ، گوسفندی را در دست یک نفر دیدم به آن سوی می برد ، خر را به من بسپار و برو به دنبال گوسفندت. مرد روستایی پس از تشکر ، خر را به دزد سپرد و به دنبال گوسفند رفت ، اما مدتی بعد خسته و نا امید به جایی که خرش را به دزد داده بود برگشت ، اما اثری از خر و آن مرد ندید ، پس با دلی شکسته و خسته به سمت روستا حرکت کرد. . او در مسیر روستا چند نفری را در حال استراحت در کنار چاهی دید و داستانش را برای آنها بازگو کرد. . یکی از آنها گفت : ما نیز چند نفر تاجریم و تمام سکه های ما در کیسه ای بود که افتاد در چاه ، . آن یکی گفت : چنانچه شنا بلد باشی ، در چاه بروی و کیسه را بیرون بیاوری ، ما هم در عوض پول گوسفند و خرت را به تو می دهیم. روستایی ساده دل بار سوم هم گول دزدان را خورد و لباس خود را به دزدان سپرد و به ته چاه رفت. . او بعد از جستجوی فراوان از چاه بیرون آمد اما ، نه اثری از دزدان بود و نه از لباسهایش. . بدین ترتیب مرد ساده اندیش ، هم گوسفندش را از دست داد ، هم خرش و هم لباسهایش را ! چه حکایت آشنایی...! https://eitaa.com/kongere_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا