12.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"دیدم شهوت شهادت دارم"
🎙#حاج_حسین_یکتا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
#فرار_از_گناه_به_سبک_شهدا 9⃣ 💠"تنـبیـه"💠 منطقه، تازه از وجود اشرار پاک سازی شده بود و نگهبانیِ شب
#فرار_از_گناه_به_سبک_شهدا 🔟
💠"ورزش شبانه"💠
«دانشجو بابایی، ساعت دو بعد از نیمه شب می دود تا شیطان
را از خودش دور کند!» این جمله یکی از داغترین خبرهایی بود که بولتن خبری پایگاه "ریس" آمریکا چاپ کرده بود. عباس گفت: «چند شب پیش، کلنل "باکستر" فرمانده پایگاه و همسرش که از یه مهمونی شبونه بر میگشتند، من رو در حال دویدن توی میدون چمن پایگاه دیدند و برای دویدن در اون موقع شب توضیح خواستند». گفتم: «خوابم نمی اومد؛ خواستم ورزش کنم تا خسته بشم». هر دو با تعجب نگاهم کردند. فهمیدم جوابم قانع کننده نبوده. ادامه دادم: «مسائلی که اطرافم می گذره باعث میشه شیطان با وسوسه هاش من رو به گناه بکشه. در دین ما سفارش شده این وقت ها بدویم یا دوش آب سرد بگیریم». حرفم که تموم شد، تا چند دقیقه بهم میخندیدند. طبیعی هم بود. با ذهنیتی که اون ها در مورد مسائل جنسی داشتند، نمی تونستند رفتار من رو درک کنند.
شهید عباس بابایی
کتــاب پرواز تا بی نهایت، ص36
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
امام صادق (عليهالسلام)
از نگــــاه [ناپاک] بپرهیزید که چنـین نگـاهـى تخم شهـوت را در دل مىکارد و همین براى فتنهى صاحب آن دل بس است.
تحـف العقـــــــــول، ص 305
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
من می خواهم در #آینده شهیــد بشوم. برای این که...."
معلم که خنــــده اش گرفته بود ، پریـــد وسط حرف محمد مهدی و گفت : "
ببین محمد مهدی جان ! موضوع انشا این بود که در آینده می خواهید چه کاره
بشید. باید درمورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی.
مثلاَ ، پدر خودت چه کاره س......."
آقا اجازه! #شهیــد_شده..
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_حیدری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
حاج حسین می گفت:
ما آمده ایم از اسلام دفاع کنیم؛ اگر چه همه ما
شهید شویم، نیامدیم پیروز شویم، ما آمده ایم
به تکلیف عمل کنیم، ما همین امروز آماده ایم...
#شهید_حاج_حسین_خرازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #شهید_محمد_حسین_عدالتخواه
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" ما اهل اینجا نیستیم "
🎙#شهید_حاج_احمد_کاظمی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 #بدون_تو_هرگز 35 💢 برای آخرین بار 🌷 🔸 این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود ... زنگ زد
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
رمان شب #بدون_تو_هرگز 36
⭕️ اشباحِ سیاه
🔹 حالم خراب بود ... می رفتم توی آشپزخونه ... بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم ...
قاطی کرده بودم ... 😞
💢 پدرم هم روی آتیشِ دلم نفت ریخت ...
🔴 بر عکس همیشه، یهو بی خبر اومد دمِ در ... بهانه اش دیدنِ بچه ها بود ... امّا چشمش توی خونه می چرخید ... تا نزدیکِ شام هم خونه ما موند ...
* آخر صداش در اومد ...
- این شوهرِ بی مبالاتِ تو ... هیچ وقت خونه نیست ...😒
🔸 به زحمت بغضم رو کنترل کردم ...
- برگشته جبهه ...
🔺حالتش عوض شد ... سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره...
🌷 دنبالش تا پایِ در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه ...
🔵 چهره اش خیلی توی هم بود ... یه لحظه توی طاقِ در ایستاد ...
- اگر تلفنی باهاش حرف زدی ... بگو بابام گفت ... حلالم کن بچه سید ... خیلی بهت بد کردم ...😓
🔸دیگه رسماً داشتم دیوونه می شدم ... شدم اسپندِ روی آتیش ... شب از شدّتِ فشارِ عصبی خوابم نمی برد ...
⭕️ اون خوابِ عجیب هم کارِ خودش رو کرد ... خواب دیدم موجوداتِ سیاهِ شبح مانند، ریخته بودن سرِ علی ... هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کَند و می بُرد...
🌅 از خواب که بلند شدم، صبح اوّلِ وقت ... سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم درِ خونه مون ...
🔷 بابام هنوز خونه بود ... مادرم از حالِ بهم ریخته من بدجور نگران شد ... بچه ها رو گذاشتم اونجا ... حالم طبیعی نبود ... چرخیدم سمت پدرم...
- باید برم ... امانتی های سید ... همه شون بچه سید ....
♻️ و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمتِ در ...
🌹 مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید ...
- چه کار می کنی هانیه؟ ... چت شده؟ ...
¤ نفس برای حرف زدن نداشتم ...
🌺 برای اولین بار توی کلّ عمرم... پدرم پشتم ایستاد ... اومد جلو و من رو از توی دستِ مادرم کشید بیرون ...
- برو ...
و من رفتم.....
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💢امر به معروف با روشی غیر از زبان
🔹اگر ابراهیم با شخصی دوست میشد که آن شخص اشتباهاتی داشت، دیگران به او اعتراض میکردند. اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد. او بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند.
🔹ابراهیم به این دستور اهلبیت دقیقا عمل میکرد که میفرمایند: «مردم را به وسیله ای غیر از زبان، به سوی خدا دعوت کنید.»
#شهیدابراهیمهادی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 شهیدی که شبها در نخلستان با پای برهنه در میان خارها میدوید و گریه و توبه میکرد.
🔹 حاج قاسم: شهید احمد امینی، آدم عارف عجیب بود.
◇ خوشا کسانی مردانه مردهاند و تو ای عزیز میدانی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیستهاند. یاد شهدایمان بخیر
#عارف_شهید_احمد_امینی
#شهید_قاسم_سلیمانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
#فرار_از_گناه_به_سبک_شهدا 🔟 💠"ورزش شبانه"💠 «دانشجو بابایی، ساعت دو بعد از نیمه شب می دود تا شیطان
#فرار_از_گناه_به_سبک_شهدا 1⃣1⃣
💠"ماشین بیتالمال"💠
بعضی از قوم و خویشهایمان که از شهرستان میآمدند، رسیده و نرسیده گله میکردند: «آخه این درسته که علی آقا ماشین و راننده داشته باشه، اون وقت ما از ترمینال با تاکسی بیایم؟ ما که تهران رو خوب بلد نیستیم!» اما گوشِ پدر به این حرفها بدهکار نبود؛ میگفت: «طوری نیست؛ فوقش دلخور میشن. اونا که نمیخوان جواب بِدن، منم که باید جواب بدم. باید جواب بدم با ماشین بیتالمال چیکار کردم».
شهید علی صیادشیرازی
کتــاب یادگاران11، ص62
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
از مـا نيست كسى كه امانت را كوچـك بشمـارد و از آن مواظبت نكند و در معرض تلف شدن قرار بدهد.
مســـتدرك الوســــــــــايـل، ج 14، ص 12
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
شب عملیات درخواست آب کرد مےخواست غسل شهادت بڪنہ اما آب بہ اندازه ڪافی نداشتیم
گفت : بہ اندازه شستنِ سرم آب بدید
گفتم : فردا عملیاتہ،دوباره ڪثیف میشی مگہ می خوای بری تهران؟!
گفت : نہفردا می خوام برم به ملاقات خدا...!
#شهید_حسین_علم_الهدی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
chamran_01.mp3
1.68M
🎙صدای شهید چمران را میشنوید...
این چند دقیقه برای کسایی که میخوان راه شهدا رو ادامه بدن گوش دادنش لازمه..
#شهید_مصطفی_چمران
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯