eitaa logo
کوچه شهدا✔️
94.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
6 فایل
🔷 امام خامنه ای: ‌‌امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست✔️ شهید زندگی کنی شهید میمیری🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه شهدا✔️
✨ #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_بیست_و_پنجم فقط صدا آخرین التماس سید برای موندن و گوش دادن حرف
وقتے نامہ📜 رو خوندم دست و پاهام میلرزید احساس میڪردم ڪاملا یخ زدم احساس میڪردم هیچ خونے توے رگ هام نیست اشڪام بند نمیومد...😭 خدایا چرا؟! خدایا مگہ من چیڪار ڪردم؟! خدایا ازت خواهش🙏 میڪنم زندہ باشہ... خدایا خواهش میڪنم سالم باشه. ((از حسادت دل من مے سوزد، از حسادت بہ ڪسانے ڪہ تو را مے بینند! از حسادت بہ محیطے ڪہ در اطراف تو هست مثل ماہ و خورشید ڪہ تو را مےنگرند مثل آن خانہ ڪہ حجم تو در آن جا جاریست مثل آن بستر و آن رخت و لباس ڪہ ز عطر تو همہ سرشارند از حسادت دل من مےسوزد یاد آن دورہ بہ خیر ڪہ تو را مے دیدم)) 😭😭😭😭😭😭😭😭 ڪارم شدہ بود شب و روز دعا ڪردن🙌 و تو تنهایے گریہ ڪردن😭 یهو بہ ذهنم اومد ڪہ بہ امام رضا متوسل بشم خاطرات سفر🚌 مشهد دلم رو آتیش💔 میزد. اے ڪاش اصلا ثبت نام نمیڪردم ولے اگہ سید رو نمیدیدم معلوم نبود الان زندگیم چطورے بود شاید بہ یڪے شبیہ احسان جواب مثبت میدادم و سر خونہ زندگیم بود ولے عشق چے؟!...💔😔 آقا جان... این چیزیہ ڪہ شما انداختے تو دامن ما...حالا این رسمشہ تنهایے ولم ڪنے؟!😔😭 آقا من سید رو از تو میخوام🙏 یڪ ماہ بعد: یہ روز صبح دیدم زهرا پیام📩 فرستادہ (ریحانہ میتونے ساعت 9🕘 بیاے مزار شهداے گمنام؟! ڪارت دارم) اسم مزار شهدا اومد قلبم♥️ داشت وایمیستاد.. سریع جوابشو دادم و بدو بدو🏃♀ رفتم تا مزار -چے شدہ زهرا -بشین ڪارت دارم -بگو تا سڪتہ نڪردم ریحانہ این شهداے گمنامو میبینے؟! -ارہ..خب؟؟ -اینا هم همہ پدر و مادر داشتن...همہ شاید خواهر داشتن...همہ ڪسے رو داشتن ڪہ منتظرشون بود...همہ شاید یہ معشوق❣ زمینے داشتن ولے الان تڪ و تنها اینجا بہ خاطر من و تو هستن. -گریم گرفت😥 -پس بہ سید حق میدے؟! -حرفات مشڪوڪہ زهرا -روراست باشم باهات؟ -تنها خواهش منم همینہ -ریحانہ تو چرا عاشق سید بودے؟! -سرمو پایین انداختم و گفتم خب اول خاطر غرور و مردونگیش و بہ خاطر حیاش😌 بہ خاطر ایمانش.. بہ خاطر فرقے ڪہ با پسراے دور و برم داشت -الانم هستے؟؟ -سرمو پایین انداختم -قربون قلبت💜 برم... این چیزهایے رو ڪہ گفتے الحمدللہ هنوز هم داره☺️ -یعنے چے این حرفت؟! یعنے ... -بیا با هم یہ سر بریم خونہ ے سید اینا...😳 ادامه دارد ... ✍ سید مهدے بنے هاشمے ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
💌 🌹شهـــید احمد علی نیری: هر کس سه روز از گناه دوری کند خدا به او عنایت میکند و هر کس چهل روز از گناه دوری کند، گوش و چشم او باز خواهد شد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
شب جمعه است شب لیله الرغائب شب آرزوها 😭 بفرمایید کربلا زیارت آقا امام حسین علیه السلام 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2268135645C644a425b1b هر عزیزی رفت زیارت مارو هم دعا کنه😔👆 دلمون برا حرمت تنگ شده آقا 😞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی در مسجد نماز می‌خواند. در قنوتش دعا کرد، خدایا من بهترین چیزی که از تو می‌شود خواست را می‌خواهم. رسول خدا از آنجا رد میشد. فرمودند اگر دعایش مستجاب شود، ... اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ 🤲 برای فرج عج الله . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
●اگر ایشان درمنزل بود،حتماخود رابرای انجام فعالیتی سرگرم میکرد.یابابچه هابازی ویادرکارهای منزل کمک میکرد. ●گاهی ظرف می‌شست گاهی خانه راجارو می‌کشید.بچه ها نیز سرگرم بازی باپدرمی شدندو وقتی پدر نبود، بهانه گیری آنها بیشتر میشد. ●نه تنهابافرزندان خودمان ،بلکه باتمام بچه ها ارتباط خوبی داشت. درمهمانی هابچه هاراجمع وباخواندن قرآن وشعر سرگرم و درنهایت نیزباتقدیم هدیه کوچکی خوشحالشان میکرد. ✍راوی:همسرشهید ●ولادت : ۱۳۵۵/۱/۱۵ لواسان ، تهران ●شهادت : ۱۳۹۳/۴/۱۴ سامرا ، عراق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شهید ابومهدی المهندس در دوران دفاع مقدس در لشکر بدر به فرماندهی شهید دقایقی، علیه صدام و دشمن بعثی می‌جنگید. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن #قسمت_بیست_و_ششم وقتے نامہ📜 رو خوندم دست و پاهام میلرزید احساس میڪرد
یعنے ... -بیا با هم یہ سر بریم خونہ ے سید اینا... -خونہ‌ے سید؟؟😳 همراہ هم رفتیم و رسیدیم جلوے در خونہ‌ے🏠 آقاسید -زهرا اینجا چرا اومدیم؟!🤔 صبر ڪن خودت میفهمی😬 بیا بریم تو.نترس وارد حیاط شدیم... زهرا سر راہ پلہ وایساد و دستم رو گرفت و گفت: ریحانہ... ریحانہ... و شروع ڪرد بہ گریہ ڪردن😭 -چے شدہ زهرا؟؟🙄😳 -محمد مهدے یہ هفتس برگشته😕 -چے؟😦 راست میگے؟ اصلا باورم نمیشہ😳 خدا رو شڪر خب الان ڪجاست؟ -تو خونہ🏠 هست -خب بریم پیششون دیگه -صبر ڪن باید حرف بزنم باهات در همین حین مادر سید اومد بیرون -زهرا جان چرا تو نمیاین؟!😕 -الان میام خالہ جون.. ریحانہ جان از بچہ هاے پایگاہ هستن☺️ -سلام دخترم.خوش اومدی😍 -سلام -الان میایم خالہ -ریحانہ..سید دوتا پاش رو توے سوریہ جا گذاشتہ واومده😔 این یڪ هفتہ اے ڪہ اومدہ با هیچڪس حرف نزدہ و فقط اروم اروم اشڪ میریزہ😭 .ریحانہ گفتم شاید فقط دیدن تو بتونہ حالش رو بهتر ڪن😞 ولے... هنوز هم اگہ منصرف شدے قبل اینڪہ بریم داخل برو دنبال زندگیت🚶‍♀ -چے میگے زهرا😳 من تازہ زندگیم برگشتہ...بعد برم دنبال زندگیم؟!😡 و بدون توجہ بہ زهرا رفتم بہ سمت داخل خونہ و زهرا هم پشت سرم اومد و بہ سمت اطاق رفتیم. آروم زهرا در🚪 اطاق رو باز ڪرد سید روے تخت دراز🛌 ڪشیدہ بود و سرم💉 بهش وصل بود و سرش هم بہ سمت پنجرہ🖼 بود بہ باز شدن در واڪنشے نشون نداد😒 خیلے سعے ڪردم و از اشڪام خواهش ڪردم ڪہ این چند دقیقہ جارے نشن😓 -اهم...اهم...سلام فرماندہ👮 با شنیدن صداے من سرش رو برگردوند و بهم نگاہ ڪرد👀 ویہ نفس عمیقے ڪشید و برگشت سمت پنجرہ🖼 -زهرا : ریحانہ جان من میرم بیرون و تو هم چند دقیقہ🕢 دیگہ بیا ڪہ بریم. زهرا رفت و من موندم و آقاسید😍 -جالبہ...آخرین بارے ڪہ تو یہ اطاق تنها بودیم شما حرف میزدین و من گوش میدادم مثل اینڪہ الان جاهامون عوض شدہ..😏 ولے حیف اینجا ڪامپیوترے💻 ندارم باهاش مشغول بشم مثل اون روزہ شما🙄 بازم چیزے نگفت😑 من خیلے بہ خوش قولے شما ایمان دارم. توے نامتون📜 چیزے نوشتہ بودید ڪہ... میدونم پر روییم رو میرسونہ ولے امیدوارم روے حرفتون وایسید☝️ باز چیزے نگفت😑 از سڪوتش لجم😤 در اومد و بهش گفتم -زهرا گفتہ بود پاهاتونو جا گذاشتید ولے من فڪ میڪنم زبونتونم جا گذاشتید و بلند شدم و بہ سمت در حرڪت ڪردم🚶‍♀ ڪہ گفت : -ریحانہ خانم؟😍 آروم برگشتم و نگاهش ڪردم چیزے نگفتم😐 -چرا؟ ادامہ دارد ... ✍ سید مهدے بنے هاشمے ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷 نمازش را با عشق و علاقه‌ی خاصی ادا می‌کرد. بعضی وقت‌ها شاید شرایطی پیش می‌آمد که نمی‌توانست نماز اول وقت را به جا بیاورد؛ که این لحظه رنگ چهره‌اش تغییر می‌کرد و یک حالت پریشانی پیدا می‌کرد و صورتش سرخ می‌شد. وقتی به خانه می‌آمد با دیدن رنگ چهره‌اش متوجه می‌شدم و می‌گفتم اکبر امروز نمازت دیر شده؟! با ناراحتی می‌گفت: از کجا فهمیدی؟ می‌گفتم از رنگ چهره‌ات معلومه، تو هر وقت نمازت کمی دیر می‌شد چهره‌ات گرفته می‌شد ولی زمانی که نمازت را به موقع و آن‌طور که دوست می‌داشتی ادا می‌کردی چهره‌ات نورانیت پیدا می‌کرد و یک زیبایی خاصی در جمالت نمایان می‌شد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
15.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گر غمی آرد به فریادم، نگَردم گرد یأس شاید از رحمت غمِ دیگر به فریادم رسد . . ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷 🌷 او یک فرمانده بود ... علی اصغر صادقی به همه گفته بود که در جبهه مسئول نظافت سنگرها و شستن لباس رزمنده هاست. وقتی خبر شهادتش را آوردند پارچه نوشتۀ بچه های لشکر ۱۰ همه را غافلگیر کرد ؛ صادقی فرماندۀ تیپ یک ثارالله(ع) لشکر بود... بیشتر بچه رزمنده های تهرانی او را می‌شناختند؛ فرمانده‌ای که در هنگام خنثی سازی مین دست چپ اش از بالای مچ قطع شده بود. گذشته از این حرف‌ها منش و رفتار حاجی به گونه ای بود که در همان برخورد نخست همه مشتری رفاقت اش می شدند. شهید صادقی حال عرفانی قشنگی داشت. نماز شب های مخفیانه و مناجات های خالصانه و تقوای عالمانه. حاجی در وصیتنامه اش نوشت: بار پروردگارا! تو می دانی که من به طمع بهشت تو و یا ترس از آتش جهنم به جبهه نیامدم بلکه تو را لایق پرستش یافتم و به عشق حسین (ع) به جبهه آمدم. صادقی همیشه به دوستان و نزدیکانش می‌گفت که مبادا این چند رکعت نماز ما را مغرور کند و از خدا طلبکار بشویم. همۀ این حرف ها دربارۀ کسی است که در آبانماه سال ۴۵ به دنیا آمد و در دیماه سال ۶۶ از دنیا رفت. علی اصغر ۲۱ ساله بود که شهید شد. روی سنگ مزارش در قطعۀ ۲۹ گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها نوشتند فرماندۀ تیپ یک ثارالله(ع) و گردان زهیر. حاجی یک جوان نخبه و کاربلد نظامی بود؛ همان نسلی که امام(ره) وعدۀ آمدنشان را داد. او یک فرمانده بود ...... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه دادن به دشمن بدترین نوعِ خیانته! ترویج فهم غلط از دشمن در جامعه. جامعه را حساسیت‌اش‌ را از بین بردن، سرد کردن، در درونش تفرقه ایجاد کردن، این خیانت هست.. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯