eitaa logo
کانال علی‌اصغر(همراه‌بامعرفی مطالب کانال‌هایی درارتباط‌با کودک و نوجوان)
266 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
90 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خواب عبرت آموز همه جا سیاه و تاریک بود. چشمش هیچ‌جا را نمی‌دید. ناگهان نوری را دید که چند‌نفر به‌سمتش می‌آمدند. سرجایش ایستاد، اما ناگهان باتعجب دید: که خیلی خیلی کوچک شده‌بود. به آن چندنفر نگاه کرد و دید خیلی خیلی بزرگ شده ‌اند. و دندان‌های بزرگ و شاخک‌های قوی و بزرگ دارند. ترسیده‌بود. مورچه و ملخ و پروانه‌های غول‌پیکر به سمت او می‌آمدند. می‌خواست فرار کند اما جایی را نمی‌دید. می‌خواست فریاد بزند و کمک بخواهد. مورچه شش دست و پایش را به هم مالید و گفت: بی‌خود به خودت زحمت نده تو راه فراری نداری. مورچه روی دو پای بزگش ایستاد و به او حمله کردو دستانش را گرفت و پروانه هم پاهایش را گرفت. صورتش از ترس حسابی داغ شده‌بود. داشت التماس می‌کرد: تورو خدا با من کاری نداشته باش. من نمی‌دونستم تورو خدا. گریه امانش نداد صورتش از عرق ترس و اشک خیس شده‌بود. پروانه بال‌های بزرگش را باز‌کرد و گفت: یادت می‌آید چه‌طور ما را می‌گرفتی و دست و پایمان را می ‌کندی؟ حالا نوبت توست. مورچه دهانش را بازکرد و بهسمت او حمله‌کرد که یک‌دفعه ماشین ترمز کرد و سرش به در کامیون خورد و از خواب پرید. دستی روی سرش که درد کشیده‌بود کشید و گفت: آخیش، همه‌ش خواب بود داشتم خواب می‌دیدم. باباش دنده کامیون را عوض‌کرد و گفت: چه‌خوابی؟ خندید و گفت: ولش‌کن بابا. مهم نیست و چشمش به شعر روی سایه‌بان ماشین افتاد. میازار موری که دانه‌کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است 📚کودک و نوجوان تبیان کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 امام علی دانای ما گفتن: انسان نادان قبل از حرف زدن فکر نمیکنه و بدون فکر و دقت حرف میزنه! 📒 برگرفته از حکمت ۴۰ نهج البلاغه 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا