ده دقیقه تأخیر
امام در روزهای آخر عمرشان به من فرمودند: «اگر خوابیدم، برای اول وقت صدایم بزن.» گفتم: «چشم.» دیدم اول وقت شد و امام خوابیدهاند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرُمبهدست، گفتم صدایشان نزنم، بهتر است. چند دقیقهای از اذان گذشت و امام چشمهایشان را باز کردند. گفتند: «وقت نماز شده؟» گفتم: «بله.» امام فرموند: «چرا صدایم نزدی؟» گفتم: «۱۰ دقیقه بیشتر وقت نگذشته است.» گفتند: «مگر من به شما نگفتم؟!» امام سپس فرزندش را صدا زدند که احمد بیا. فرمودند: «ناراحتم، از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خواندهام. چرا الآن که پایم لب گور است، ۱۰ دقیقه تأخیر افتاد!»
منبع: سایت سیره علما
راوی: حجتالاسلاموالمسلمین انصاری
@koodakAliAsghar
16.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://film.tebyan.net/film/157508
حضرت زینب
ترانه ی کودکانه بزرگداشت مقام والای حضرت زینب سلام الله ، دختر تنهای زهرا زینت نام پدر شد/پر کشید از شاخه اما عطر یادش تازه تر شد ...
#روز_پرستار
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
داستان زینب (س)
دنیا که آمد جبرئیل برپیامبر فرود آمد و سلام خدا را به پیامبر ابلاغکرده و گفت:
نام این نوزاد را زینب بگذارید ، خداوند بزرگ ایننام را برای او برگزیدهاست.
نامش را زینب گذاشتند که زینت پدر باشد.
http://zoha-baran.blogfa.com/post/42
#ميلاد_حضرت_زينب
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
چادر خاکی مادر را سرمیکرد و در سجادهاش نمازمیخواند .فقط سهسالش بود ، ازکودکی اهل عبادت بود و هرآنچه که از مستحبات بود را انجام میداد. او اهل نافله بود.
http://zoha-baran.blogfa.com/post/42
#حضرت_زينب
https://eitaa.com/koodakAliAsghar