eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.7هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737096T14225180(Web)-mc.mp3
2.91M
🧔🏻مرد بازرگان تصمیم گرفت تا همه افراد فقیر را به جشن بزرگش دعوت کند. 👳🏻‍♂در زمانهای قدیم در شهری کوچک مرد بازرگانی زندگی می کرد. 🔎موضوعات قصه: 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738924T13038778(Web)-mc.mp3
5.9M
🥰مجموعه کتاب های ۱۴ معصوم مهربان که برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته شده اند در چهارده جلد جداگانه منتشر شده اند. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738130T15974782(Web) (1)-mc.mp3
6.11M
🖤مام باقر (علیه السلام) امام پنجم شیعیان است. 😞امام باقر (ع) به‌‌سختی کار می‌‌کرد و در جلسات بحث و گفت‌‌و‌‌گو شرکت می‌‌کرد. ☺️این امام با لقب باقرالعلوم، یعنی شکافنده ی علم‌‌‌ها، مشهور است. در این کتاب گویا، درباره‌‌‌‌ی زندگی و شخصیت این امام سخن می‌‌گوییم. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737982T12513740(Web)-mc.mp3
3.74M
🌳🌲هدی و عزیزجون به شمال ایران سفر کرده‌‌ن. هدی کنار دریا نشسته و ناگهان، یه کتری کوچولو شبیه چراغ جادو توی آب می‌‌‌بینه. هدی با خنده به عزیزجون می‌‌گه: «ای کاش! این کتری هم مثل چراغ جادوی توی قصه‌‌ها می‌‌تونست آرزوی من رو برآورده کنه!» 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737991T15817320(Web)-mc.mp3
3.24M
🌸مریم کوچولو داشت با عروسکاش بازی می کرد. مادرش چادرش رو سرش کرد و گفت: «مریم جون! پاشو بریم.» مریم گفت: «کجا مادر؟» مادرش گفت: «همون جایی که قول داده بودم و خیلی دوست داری بری.» مریم از جاش پرید و باخوشحالی گفت: «فهمیدم مادر، حرم.» بعدش... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا