eitaa logo
فروشگاه کتابجان/کودک و نوجوان
15.6هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
340 ویدیو
33 فایل
🎁🛍گلچینی از محصولات فرهنگی هنری آموزشی سالم برای کودکان و نوجوانان ایران زمین 👦👧واحد کودک و نوجوان فروشگاه کتاب جان ✅فروش فقط به صورت غیرحضوری 👤ارتباط با ادمین: @Milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
📗کتاب هدیه ی خدا و سه ماجرای دیگر 👭«» شامل داستان‌های کوتاهی هستند که با نگاه به دخترانه در خانه، مدرسه، پارک و یا مواجهه با والدین، دوستان، همسایه‌ها، هم‌کلاسی‌ها و فامیل سعی دارد، مؤثری برای و آن‌ها باشد. 🔰کاربردها: ▪️آشنایی با مفهوم قدردانی ▪️اشنایی با مفاهیم اخلاقی و تربیتی ▪️ترویج مراقبت و مهربانی با سالمندان ▪️تقویت مهارت جرأت ورزی ▪️درک تفاوت‌ها ▪️قضاوت نکردن ✔️ این کتاب از مجموعه ماجراهای دخترانه است که در چهار جلد مجزا با عناوین «»، «»، «» و «» به قصه‌هایی درباره دختران می‌پردازد. 👭🌸👭🌸👭🌸👭🌸👭🌸👭 🔺مناسب برای بالای ۵سال ✍نویسنده: خانم 📖تعداد صفحات: ۲۲صفحه ▪️ناشر: سوره مهر 💰قیمت: ۷۵۰۰۰تومان 👭🌸👭🌸👭🌸👭🌸👭🌸👭 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/12017102 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@clairejobert_book
✂️بچّه‌های کلاس ما خیلی شلوغ‌اند و تا چیزی پیش می‌آید، می‌زنند زیر خنده. ولی چند روز پیش خانم معلّم موفّق شد ما را آرام نگه دارد، آن‌هم با موضوع انشای عجیب و غریبش:«تصور کنید به مدرسه‌ی جدیدی می‌روید که بچّه‌هایش با شما خیلی فرق دارند. آن‌وقت به‌خاطر یکی از ویژگی‌هایی که شما دارید و آن‌ها ندارند، مسخره‌تان می‌کنند.» سامینا گفت:«من تلافی می‌کنم. این را هم بنویسم؟» خانم معلّم اخمی کرد و گفت:« نه. فقط بنویس برای چی مسخره‌ات کردند و چه حسی داشتی.» بی‌صدا نوشتیم. بعد یکی یکی انشایمان را پای تخته خواندیم. 🆔@clairejobert_book
📗کتاب بی اجازه و سه ماجرای دیگر 👭«» شامل داستان‌های کوتاهی هستند که با نگاه به دخترانه در خانه، مدرسه، پارک و یا مواجهه با والدین، دوستان، همسایه‌ها، هم‌کلاسی‌ها و فامیل سعی دارد، مؤثری برای و آن‌ها باشد. 🔰کاربردها: ▪️آشنایی با مفهوم خانواده ▪️ترویج مراقبت و مهربانی با سالمندان ▪️ترویج کتابخوانی ▪️ستایش مهربانی ▪️پرورش و تقویت احساس ارزشمندی ▪️پرورش و تقویت مهارت ارتباط مؤثر با دیگران ✔️ این کتاب از مجموعه ماجراهای دخترانه است که در چهار جلد مجزا با عناوین «»، «»، «» و «» به قصه‌هایی درباره دختران می‌پردازد. 👭🌸👭🌸👭🌸👭🌸👭🌸👭 🔺مناسب برای بالای ۵سال ✍نویسنده: خانم 📖تعداد صفحات: ۲۲صفحه ▪️ناشر: سوره مهر 💰قیمت: ۷۵۰۰۰تومان 👭🌸👭🌸👭🌸👭🌸👭🌸👭 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/12017196 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@clairejobert_book
✂️مامان کاسه‌ی آشی را به دستم داد و گفت:« برای حمیده خانم می‌بری؟ همان در سبز تهِ کوچه. طفلکی پیرزن سرما خورده. الان بهش زنگ زدم، منتظر است.» درِ سبز تهِ کوچه باز بود. از حیاط گذشتم و از پله‌ها بالا رفتم. به شیشه‌ی درِ نیمه‌بازِ خانه زدم و بلند گفتم:« برایتان آش آورده‌ام.» یکی از توی خانه با صدایی گرفته گفت:« به من چه!» توی دلم گفتم ای وای! این چه جوابی بود؟ با مِن و مِن ادامه دادم:« ما…مامانم من را فرستاده. اَ…الان به شما زنگ زده.» 🆔@clairejobert_book
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗کتاب سبزترین نذر 🕰اتفاقات داستان این‌کتاب از نظر بازه زمانی در حوالی است و نویسنده با گذر از مسیر ، اتفاقات داستان را شکل می‌دهد که 🧑امیرمهدی و 🧑‍🦱محمد دو سر آنند. این دو پسربچه می‌خواهند کاری برای در روز انجام دهند اما تکاپوهایشان به جایی نمی‌رسد. 😔نه کنار جعبه میوه توی مسجد کسی به آنها کار می‌دهد 😔نه وقتی کنار محراب نماز، ایستاده‌اند منتظر. 🤝پس دست به کار می‌شوند و رؤیای نیمه شعبان تازه‌ای برای خود می‌بافند؛ رویایی که کتاب، می‌کوشد در خلال رسیدن به آن مفاهیم بیشتری به مخاطبش بیاموزد از جمله گرفتن، کردن، به فکر بودن. 👌«سبزترین نذر» با قصه‌ای شیرین، به بچه‌های ما نشان می‌دهد که چه هایی دارد. این علاقه به شکلی توصیف شده که مخاطب هم دلش می‌خواهد جای امیرمهدی و محمد باشد.روز نیمه شعبان بدو بدو کند برای ولادت آقایش و آخر سر اش را از دست خود امام بگیرد. 🔺مناسب ۷تا۱۱سال ✍نویسنده: وحید ظریف کریمی 📖تعداد صفحات: ۲۸صفحه رنگی ▪️ناشر: جمکران 💰قيمت: ۵۵.۰۰۰تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۵۲.۰۰۰تومان 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/12819011 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@koodak_shop
فروشگاه کتابجان/کودک و نوجوان
📗کتاب سبزترین نذر 🕰اتفاقات داستان این‌کتاب از نظر بازه زمانی در حوالی #نیمه_شعبان است و نویسنده با
✂️در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «پسرها توی اتاق محمد، کمی با هم درباره بازی‌هایی که بلد بودند حرف زدند و کمی هم کتاب خواندند اما هردو دلشان پیش مراسم جشنی بود که مسجد می‌خواست برگزار کند. از پنجره اتاق محمد، دیدند که چند مرد از مسجد بیرون آمدند و تمام کوچه را چراغانی کردند و ریسه‌ها و پرچم‌های رنگی کشیدند.» 🆔@koodak_shop