#خاطره_بازی
یک ماه قبل از بارداری
با خواهرم تلفنی صحبت کردیم📞👇🏻
خواهرم : خواهرجون خواب دیدم اومدم خونه تون یه #دختر کوچولوی نوزاد
وسط هالتون خوابه🥺
من : وایییی خواهرجون
منکه حامله نیستم 😂
ولی واقعا چی میشه خدا بهم دختر بده (باتوجه به اینکه دوتا پسر داشتم)😍
_میده خواهرجون مطمئنم
حالا اگه خدا بهت یه #دختر بده میخوای اسمشو چی بذاری ؟؟ 🤔
_تازگیا خیلیییی تو فکرم بود که اگه دختردار شدم مثل دختر شما اسمشو بذارم #زینب🤩
_خیلیییی خوبه 😍
هزار تا زینبم داشته باشیم تو خانواده کمه واقعا..👏🏻
_آره معنیش میشه #زینت_پدر
شوهرم عجیب دختر دوست دارن 🥰
خیلی این اسم به دخترمون میادااا...
#ادامه_دارد...