#نقاشی_خلاق
نقاشی شتر با اثر کف دست
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#قصه_شب
💠 نماز
حمید روی تخت بیمارستان بود. ملافهی سفیدی سرش کشیده بود و آرام آرام اشک میریخت. دو روز بود که از عمل او میگذشت. حمید حوصلهاش حسابی سر رفته بود. او یک غصهی بزرگ دیگر هم داشت. او فکر میکرد در اتاق بیمارستان نمیتواند نماز بخواند. دلش برای مسجد، بچههای مسجد و تکبیر گفتن در نماز جماعت تنگ شده بود. یکدفعه صدای در آمد. نگاه حمید به آقای سبحانی، روحانی مسجد، افتاد. او با دوستان حمید به عیادتش آمده بودند. آنها با حمید سلام و احوالپرسی کردند. آقای سبحانی دست حمید را در دست گرفت و برای شفایش دعا کرد و بچهها آمین گفتند. آقای سبحانی گفت: «حمیدجان! چیزی احتیاج نداری؟» حمید گفت: «نه. فقط از این ناراحتم که نمیتوانم از روی تخت بلند شوم و نماز بخوانم.»
آقای سبحانی گفت: «میتوانی تیمّم بگیری و نشسته و حتی خوابیده نماز بخوانی.» حمید گفت: «خوابیده؟» آقای سبحانی رسالهی کوچکی را که همراه آورده بود، باز کرد و گفت: «بگیر، خودت بخوان.»
کسی که نمیتواند ایستاده نماز بخواند، باید نشسته بخواند؛ و اگر نشسته هم نمیتواند بخواند، باید خوابیده بخواند.
آقای سبحانی گفت: «خدا دوست دارد در هر حال بندگانش با او گفتوگو کنند و صدای آنها را بشنود؛ مخصوصاً در تنهاییهای بیمارستان خداوند به تو توجه بیشتری دارد.»
حمید خوشحال شد. آقای سبحانی و دوستان حمید نیم ساعتی کنار حمید نشستند. آقای سبحانی به ساعت نگاه کرد و گفت: «خُب حمیدجان، ملاقات تمام است. انشاءالله زود خوب شوی و دوباره به مسجد بیایی. فقط قول بده اگر ما مریض شدیم، تو هم به عیادت مان بیایی و برایمان کمپوت بیاوری. قول میدهی؟»
حمید گفت: «چشم، حتماً میآیم و کمپوت میآورم!»
آقا گفت: «نگو چشم میآیم. بگو خدا نکند که مریض بشوید.»
حمید خندید، بچهها هم خندیدند.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#آموزش_ریاضی
#مونته_سوری
#اول_ابتدایی
آموزش جمع و تفریق را برای بچه ها جذاب کنید.
✔️ مناسب ۶ تا ۷ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#ارسالی
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ آرینا خانم رحمن نژاد
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
با در بطری و مقوای رنگی سنجاقک درست کنید.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#ارسالی
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ نفس خانم سیار
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
#بازی
#کاردستی
#دست_ورزی
کاردستی ابر و باران که به وسیله نی، نخ کاموا، و مقوای رنگی درست شده
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#ارسالی
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ طهورا خانم
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
#قصه_شب
آرزوی مورچه کوچک
توی حیاط یک خانه قدیمی، دو تا درخت بزرگ بود. یکی این طرف حیاط و یکی آن طرف حیاط.
چند تا مورچه نزدیک درخت این طرف حیاط، توی باغچه زندگی می کردند.
یک روز مورچه کوچک به مادرش گفت: ای کاش می شد به باغچه آن طرف حیاط می رفتم تا از درخت بزرگش بالا بروم. به نظر من دنیا از آن طرف حیاط خیلی قشنگ تر است!
مادر مورچه کوچک آهی کشید و گفت: خیلی فکر خوبی است، اما تا وقتی که این مرغ و خروس ها توی حیاط هستند نمی توانی از آن عبور کنی. همین چند روز پیش که من از لانه کمی دور شده بودم، چیزی نمانده بود که غذای آقا خروسه بشوم.
مورچه کوچک که ناامید شده بود، با ناراحتی مشغول پیدا کردن غذا شد.
تا این که یک روز اتفاق جالبی افتاد. آن روز زن صاحبخانه با یک طناب بلند و یک سبد لباس به آنجا آمد. یک سر طناب را به درخت این طرف حیاط بست و سر دیگر طناب را به درخت آن طرف حیاط. لباس ها را هم یکی یکی روی طناب پهن کرد و رفت.
مورچه کوچک که از لای برگ ها نگاه می کرد، با خودش گفت: به به چه راه خوبی! حالا می توانم خودم را به درخت آن طرف حیاط برسانم.
مورچه کوچک خودش را به طناب رساند و از روی آن شروع به حرکت کرد. باد آرام وزید و طناب و لباس ها را تکان داد. مورچه کوچک کمی جلوتر رفت. باد تندتر شد و طناب و لباس ها را شدیدتر تکان می داد.
مورچه کوچک کمی ترسیده بود اما او که هدفش رسیدن به آن درخت بود، محکم تر به لباس ها چسبید تا باد آرام شود. کمی جلوتر که رفت، راه تمام شد و مورچه کوچک به آرزویش رسید.
حالا چند روز است که مورچه ها پشت سر هم از بالای سر مرغ و خروس ها راه می روند.
دنیا از بالای درخت آن طرف حیاط، واقعا جالب و دیدنی بود!
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#بازی
#الگویابی
#هماهنگی_چشم_دست
#افزایش_مهارت_دیداری
از برچسبهای فلش دار استفاده کنید یا اینکه خودتون روی برچسب ها فلش بکشید.
✔️ مناسب ۳ سال به بالا
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#ارسالی
کاردستی های ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ آقا محمد بهراد مبارز
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
#ارسالی
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ مهدیس خانم
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
باقر بہ علم شهره هر خاص و عام شد
مسموم زهر ڪینہ ڪور هشام شد
هر چند زهر ڪین بشد اسباب مرگ او
مرگش ز ڪربلا برایش پیام شد
🏴 #شهادت_امام_محمد_باقر علیه السلام تسلیت باد 🏴
❀ @madaranee ❀