eitaa logo
کودک خلّاق (بازی، کاردستی...)
104هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
18 فایل
کپی مطالب فقط برای مربیان مهد و والدین مجاز است. 📚 کتابفروشی ما: @child_book 🔴 رزرو تبلیغات: @t_madaranee ⬅️ ادمین ارسالی اعضاء: @Admin_koodakemaa
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده درست کردن پروانه با مقوای رنگی و قاشق یک بار مصرف 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
تصویری از کاردستی پروانه که در فیلم بالا آموزش داده شده👆
ايده کاردستی آدم آهنی که با مواد بازيافتی بطری خالی درست ميشه. واقعا عاليه👌 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
کاردستی های ارسالی اعضای کانال 😊🌸 ❤️ کوکان عضو کتابخانه شهید فتوحی ادمین ارسالی اعضا👇 🆔 @Admin_koodakemaa
تصویری از فیلم بالا 👆
🌸 امام رضا علیه السلام هر چه خدا می‌خواست از او راضی به فرمان خدا بود بر هر بلایی بود راضی از این سبب نامش رضا بود در دوستی‌ها بی‌ریا بود با هر کسی او مهربان بود گنجشک‌ها را دوست می‌داشت با شیر و آهو مهربان بود او آفتابی داشت در دل روشن‌تر از خورشید روشن می‌گفت او که: «بهترین دوست عقل است و نادانی است دشمن» ایران پر از نور است با او در مشهد است آرامگاهش نامش برای ما عزیز است در پیش ما زنده است راهش 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
شکل متفاوت در هر ردیف را پیدا و رنگ کن. ✔️ مناسب ۳ تا ۷ سال 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازی با بچه‌ها روزی از روزها پیامبر اکرم (ص) برای رفتن به مسجد و خواندن نماز دیر کرده بودند. همه مردم منتظر آمدن ایشان بودند. چون پیامبر هیچ وقت برای نماز جماعت دیر نمی‌آمدند. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، و با بچه‌ها بازی می‌کنند، آن‌ها دیدند که پیامبر بچه‌ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می‌کند. یکی از یاران جلو رفت و به پیامبر گفت: از شما بعید است، نماز دیر شده است بیایید به مسجد برویم. پیغمبر با خوش رفتاری رو به بچه‌ها کرد و گفت: شترتان را با چند گردو عوض می‌کنید؟ بچه‌ها مقداری را تعیین کردند. پیامبر رو به یارانشان کردند و فرمودند: بروید گردو بیاورید و مرا از این بچه‌ها بخرید. کودکان می‌خندیدند، و پیامبر هم با آن‌ها می‌خندید. پس از آن که یاران پیامبر گردو آوردند. پیامبر گردو‌ها را به بچه‌ها دادند و خودشان به مسجد رفتند. 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎒کیف دبستان دخترانه ▫️ دارای ۴ زیپ ▫️ ابعاد تقریبی: ۴۰ در ۳۵ سانتی متر ▫️جنس: پارچه بزرنت محکم و بادوام ✨ کیفیت کیف نسبت به قیمتش عالیه و قابل شستشو است. 🔵 قیمت : ۳۵۰ هزار تومان ادمین ثبت سفارش: @clerk2 🛍 فروشگاه فرهنگی رضوان👇 ➡️ @rezvanshop2 ↩️ تحت مدیریت کانال کودک خلاق👇 @koodakemaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ذکر روز چهارشنبه توی تموم روزها مانند چهارشنبه ها میشه خدا رو یاد کرد شادی ها رو زیاد کرد ذکر خدا معلومه یا حی و یا قیومه 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
ایده کاردستی با چوب بستنی ✏️ مداد 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
بازی با سایه ها از کودک بخواهید سایه برگ های آویزان شده را روی کاغذ بکشد. ✔️ مناسب ۴ سال به بالا 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
کاردستی های ارسالی اعضای کانال 😊🌸 ❤️ زهرا خانم صفری تبار ادمین ارسالی اعضا👇 🆔 @Admin_koodakemaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 نگین انگشتر پادشاه در زمان امام هادی علیه السلام یه پادشاه زورگو و ستمگر بود و یه انگشتر ساز …پادشاه یه نگین گرانقیمت و زیبا داشت. یه روز نگین را برد و داد به انگشتر ساز و بهش گفت با این نگین برای دخترم یه انگشتر بساز … انگشتر ساز گفت چشم … چند روز گذشت یه روز که انگشتر ساز مشغول تراشیدن انگشتر بود یهویی نگین از وسط نصف شد. انگشتر ساز خیلی ناراحت شد و با خودش گفت حالا چیکار کنم …. میرم پیش امام هادی و از او کمک میخوام …. رفت خونه ی امام …. سلام کرد و به امام گفت من داشتم نگین پادشاه رو می تراشیدم که یهو از وسط شکست حالا چیکار کنم! پادشاه حتما منو زندانی میکنه😰  امام فرمودند برو و دو تا انگشتر بساز  انگشتر ساز گفت قربونتون بشم پادشاه گفته یه انگشتر بسازم …. امام فرمودند برو و حرف منو گوش کن و دو تا انگشتر بساز. انگشتر ساز خداحافظی کرد و رفت…………. شب یهو پادشاه از خواب بیدار شد و وزیر رو صدا کرد … وزیر! _ بله قربان ، بله قربان. _ من چند تا دختر دارم؟ _ دو تا قربان خب اگه انگشتر ساز یه انگشتر بسازه اون یکی دخترم ناراحت میشه. حالا چیکار کنیم! وزیر گفت قربان خب طوری که نیست میریم و به انگشتر ساز میگیم دو تا انگشتر بسازه.  پادشاه گفت خب همین الان بریم …   وزیر گفت الان همه خوابن صبح میریم … صبح که شد پادشاه و وزیر رفتن خونه ی انگشتر ساز … در زدن ، انگشتر ساز گفت ای وای حتما پادشاه اومده دنبال انگشتر  رفت در رو باز کرد و سلام کرد … پادشاه گفت چه خبر ، انگشتر ما رو ساختی … انگشتر ساز گفت مشغول ساختن انگشتر شما هستم …. پادشاه گفت اومدیم بگیم با اون نگین دو تا انگشتر بسازی … انگشتر ساز اینقدر تو دلش خوشحال شد و خدا رو شکر کرد. بعد هم گفت چشم قربان ، چند روز دیگه آماده میشه … چند روز بعد وزیر اومد و انگشتر ها رو گرفت و پول زیادی هم به عنوان دستمزد به انگشتر ساز داد. بعد هم انگشتر ساز رفت و از امام هادی علیه السلام تشکر کرد و گفت خدا رو شکر که به حرف شما گوش کردم.  بچه‌ها جونم داستان رو دوست داشتید؟   عزیزای دلم از داستان امام هادی علیه السلام یاد می گیریم که در سختی ها و مشکلات باید از امامان مهربونمون کمک بخوایم و برای موفق شدن در زندگی هم حرف امامان مهربونمون رو گوش بدیم و حالا هم با انجام دادن کارهای خوب از خدا بخوایم که امام زمان زودتر ظهور کنه. 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰