فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
با لیوان یک بار مصرف و مقوا لاکپشت 🐢 درست کنید.(طرحی متفاوت)
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#آموزش_ریاضی
#دقت_تمرکز
#شناحت_جهت_ها
#افزایش_مهارت_دیداری
شناخت جهت ها و افزایش دقت و تمرکز
✔️ مناسب 3 تا 6 سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#بازی
#یک_تا_دو_سالگی
در این سن توانایی ساختن اشیاء با دستان و انگشتان را در کودک تقویت کنید.
✔️ به بازی با قطعات تو خالی، پیمانه ها و مانند آن ها و ابزاری که قابل انباشته شدن باشند راهنمایی کنید.
✔️ به یک بازی آزاد با پیچ و مهره های پلاستیکی بزرگ تشویق کنید، از عدم بلعیده شدن آن ها توسط کودکان اطمینان حاصل کنید.
✔️ کودک را به قرار دادن قطعات، مکعب ها و دیگر چیزها داخل پیمانه یا ظرف بزرگ تر تشویق کنید.
✔️ ظروفی با درها و دهانه های گشاد آماده کنید تا کودک به باز و بستن درپوش ها بپردازد.
✍ منبع : فصلنامه معرفت، شماره 64
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#بازی
مثل فیل راه برو....
دو تا قوطی شیر خشک را بردارید در دو طرفش در انتهای کف قوطی سوراخ کنید و دو تا ریسمان یا طناب باریک رد کنید و از کودکتان بخواهید با این پاها حر کت کند.
این فعالیت جهت تقویت #مهارت_حرکتی مناسب است.
✔️ مناسب ۳ تا ۷ سالگی
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#کاربرگ_هوش
#دقت_تمرکز
#هماهنگی_چشم_دست
#افزایش_مهارت_دیداری
شکل های مشابه را به هم وصل کن.
✔️ مناسب ۳ تا ۷ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#قصه_شب
🐓 خروس باهوش
مزرعه بزرگی در كنار جنگل قرار داشت. اين مزرعه پر از مرغ و خروس بود . يک روز روباهی گرسنه تصميم گرفت با حقه ای به مزرعه برود و مرغ و خروسی شكار كند.
رفت و رفت تا به پشت نرده های مزرعه رسيد. مرغ ها با ديدن روباه فرار كردند و خروس هم روی شاخه درختف پريد.
روباه گفت : صدای قشنگ شما را شنيدم برای همين نزديكتر آمدم تا بهتر بشنوم، حالا چرا بالای درخت رفتی؟
خروس گفت : از تو می ترسم و بالای درخت احساس امنيت مي كنم.
روباه گفت : مگر نشنيده ای كه سلطان حيوانات دستور داده كه از امروز به بعد هيچ حيوانی نبايد به حيوان ديگر آسيب برساند؟
خروس گردنش را دراز كرد و به دور نگاه كرد.
روباه پرسيد: به كجا نگاه می كند؟
خروس گفت: از دور حيوانی به اين سو می دود و گوشهای بزرگ و دم دراز دارد. نمی دانم سگ است يا گرگ!
روباه گفت : با اين نشانی ها كه تو می دهی ، سگ بزرگی به اينجا می آيد و من بايد هر چه زودتر از اينجا بروم.
خروس گفت : مگر تو نگفتی كه سلطان حيوانات دستور داده كه حيوانات همديگر را اذيت نكنند، پس چرا ناراحتی؟
روباه گفت : می ترسم كه اين سگه دستور را نشنيده باشد. و بعد پا به فرار گذاشت.
و بدين ترتيب خروس از دست روباه خلاص شد.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰