✨ آقا ردای سبز امامت مبارکت ✨
💐 پوشیدن لباس خلافت مبارکت 💐
✨ ای آخرین ذخیره زهرایی حسین ✨
🎊 آغاز روزگار امامت مبارکت 🎊
🌺 آغاز امامت و ولایت حجه بن الحسن العسگری، امام زمان (عج) تبریک و تهنیت باد. 👏👏👏
❀ @madaranee ❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا عزیز زهرا
بیا آروم دلها
بیا روشن بکن تموم دنیا 🎊🎊
❀ @madaranee ❀
🌤ویژه #9ربیع_الاول
🌸آغاز امامت #امام_زمان (عج)🌸
🌹 #شعر_مهدوی
🌷آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامتت
می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّبها کجا و عبای امامتت
ما زنده ایم از برکات ولایتت
ما عهد بسته ایم به پای امامتت
از روز اولی که رسیدیم زین جهان
گشتیم آشنا به صدای امامتت
این روزها هوای تو را کرده ام بیا
ماییم یاکریمِ هوای امامتت
آقا بیا تقاصِ شهیدان به پای توست
آقا فدای کرببلای امامتت
تا روزِ بازگشتِ تو سیدعلی شده
🌷 پرچم به دوش، زیرِ لوای امامتت
🌹
202030_165940743.mp3
7.38M
سرود سلام فرمانده
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#بازی
#الگوسازی
#دقت_تمرکز
#هماهنگی_چشم_دست
#افزایش_مهارت_دیداری
پوم پوم ها را به ترتیب الگو در جای مناسب قرار بده
✔️ مناسب ۲ تا ۵ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#کاردستی
ایده درست کردن کاردستی پرنده با دایره و نیم دایره
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش درست کردن کاردستی موش و گربه که در فیلم قبلی مشاهده شد.👆
#ارسالی
کاردستی های ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ آقا علی رضا
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
به نام خدا
سلام
ما مسلمانها بین شخصیت ها و بزرگان دین مون خانمی رو داریم به نام " بانو #خدیجه سلام الله علیها ".
ایشان دختری جوان، خوش چهره و ثروتمند بودند و کاروان های تجاری زیادی داشتند که محصولات سرزمین عربستان رو با کاروان تجاری شون به سرزمینهای دیگه می بردند و با آنها تجارت می کردند.
وقتی تعداد کاروان هاشون خیلی زیاد شد تصمیم گرفتند برای آنها تعدادی مدیر کاروان از بین مردانی که خوشنام و با تجربه بودند ، انتخاب کنند.
اما یکی از انتخابهاشون فرق داشت و اون جوانی بود که اصلا تجربه ای در کار خرید و فروش نداشت و یتیم بود و پشتوانه ای نداشت.
اما با اینکه آن مرد جوان و بی تجربه بود ولی بین قبیله خودش بسیار خوشنام بود. او به امانت داری و خوش قولی معروف بود. اسم آن مرد " محمد امین " بود.
" بانو خدیجه " تصمیم گرفت که " محمد امین"
را با کاروان ش به سفر تجاری بفرسته. البته افرادی رو هم برای مراقبت بر کار ایشون همراه شون فرستاد.
کاروان تجاری با سود زیاد از سفر برگشت و کالاهایی رو هم که با خودش آورده بود با قیمت خوبی در شهر مکه به فروش رساند. مراقبانی هم که در این سفر همراه " محمد امین " بودند نزد "بانو خدیجه" از تصمیم گیری های خوب و دانایی و اخلاق خوب
مدیرِ جوان کاروان خیلی تعریف کردند.
بعد از مدتی "محمد امین" همراه عمو بزرگوارشان جناب "ابوطالب" به خواستگاری "بانو خدیجه" رفتند.
خیلی از مردان ثروتمند سرزمین عربستان هم خواستگار این بانو بودند اما ایشان با توجه به وفاداری و دانایی و اخلاق خوب " محمد امین" با ایشان ازدواج کردند.
چند سال بعد خداوند متعال وظیفه مهم پیامبری رو به "محمد امین" امانت داد و او شد پیامبر دین اسلام و راهنمای همه ی مردم دنیا به خوبی ها.
همین طور که تربیت و نگهداری از یک بچه زحمت و پول زیادی لازم دارد ، معرفی دین اسلام به مردم نیز تلاش فراوان و پول زیادی لازم داشت و بانو "خدیجه سلام الله علیها" که حالا همسر پیامبر گرامی اسلام بودند در این راه سختی های زیادی رو تحمل کردن و و تمام ثروت خودشون رو هم که از راه تجارت به دست آورده بودند در این راه مصرف کردند.
به نظر من " حضرت خدیجه سلام الله علیها " بهترین و داناترین تاجر همه ی دنیا در تمام زمان ها هستند.
مگر تجارت چیست؟
آنکه سود بیشتری به دست بیاورد .
"خدیجه سلام الله " بسیار ثروتمند بود.
میتوانست دنیایش را آباد تر کند از آنچه بود
می توانست کاخ های آباد و راحت غلامان قوی و کنیزان زیبا و لباسهای ابریشمی بسیااااار برای خود فراهم کند.
اما می دانست که دنیا گذرا و فانی ست.
چه بهتر که ثروت جایی خرج شود که ماندگاری بیشتری داشته باشد.
تمام ثروتش را داد
چه چیز به دست آورد :
قلب رسول خدا را
قلب جانِ جانان خدا را
محبت پیامبر را
⁃ و رضای خدا را
⁃ شد مادر کوثر خدا و کوثر رسول خدا
❤شد مادر مادر امامان و همه آنان که به خدای مهربان ایمان می آورند یعنی "ام المومنین".
#ام_المؤمنین
#حضرت_خدیجه (ع)
#شعر_کودکانه
🌷 حضرت خدیجه علیها السلام
مادربزرگ دوباره امشب یه قصه داره
از حضرت خدیجه(س) حرفای تازه داره
میگه: گلم خدیجه(س) بانویی رستگاره
همسر پیغمبره کنار ماه، ستاره
مادر حضرت یاس تو دامنش بهاره
گفته رسول جانها خدیجه جان نثاره
برام تا غار حرا آب و غذا میاره
تمام اموالشو برا خدا میذاره
هیچ کسی توی قلبم جای اونو نداره
یه عده نامسلمون بی ادب و بی چاره
اذیتش می کردن تا بگه دین نداره
یا مثل آدم بَدا از دین حق بیزاره
اما خبر نداشتن مادر ما بیداره
با صبرو رنج بسیار حافظ دین یاره
بعد هزار سال هنوز چراغ راه تاره
مثل یه ابر رحمت لطفش به ما می باره
شاعر: سعید وحیدی
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی_متحرک
🐣 جوجه و تخم مرغ
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#نقاشی_خلاق
بازی با اسفنج و رنگ انگشتی
✔️ مناسب ۲ تا ۵ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#ارسالی
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ کوثر خانم
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
#قصه_شب
مسابقه مدرسه
یه روزی از روزهای زیبای بهار خانم معلم مهربون که به کلاس آمد رو به بچهها کرد و گفت: بچهها یه مسابقه داریم
همه خوشحال شدن و پرسیدن چه مسابقه ای؟
خانم معلم گفت من به هر نفر یه بذر گل میدهم و هر کسی زیباترین گل رو پروش بده برنده مسابقه است.
هر کدوم از بچهها با خوشحالی میگفت حتما من برنده مسابقه هستم.
زهرا با شادی به خونه رفت و قضیه مسابقه رو به مامانش گفت و خواست یه کتاب درباره پرورش گلها براش از کتابخانه بگیره.
مادر زهرا همراه او به کتابخانه مسجد رفتن و یه کتاب به امانت گرفتن
زهرا هم با دقت کتاب رو خواند و هر چی کتاب نوشته بود انجام داد.
دو هفته گذشت و زهرا هر روز به گلش رسیدگی میکرد و مراقبش بود و نه زیاد بهش آب می داد و نه کم و هر روز به گلش نگاه میکرد و باهاش حرف میزد و میگفت: گل قشنگم زودتر رشد کن و بزرگ شو که خیلی دوستت دارم
روز مسابقه فرا رسید
بچهها با خودشان کلی گلدان گل آوردن.
زهرا هم خوشحال به کلاس رفت و همه با تعجب به او و گل قشنگش نگاه کردند و همه دورش جمع شدند و از گل زهرا تعریف کردند.
وقتی خانم معلم همه گلها رو دید گفت برنده مسابقه زهرا خانم هست
دوستان زهرا ازش پرسیدن چه طوری گل به این زیبایی پرورش داده
اونم جواب داد که از راهنماییهای کتاب پرورش گلها استفاده کرده.
خانم معلم هم به زهرا آفرین گفت و چند دونه بذر گل با یک گلدان زیبا بهش جایزه داد.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰