#کاربرگ_هوش
#دقت_تمرکز
#افزایش_مهارت_دیداری
از کودک بخواهید با توجه به نمونه شکل ها را رنگ کند.
✔️ مناسب ۳ تا ۷ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_حرکتی
#کاردستی
#هماهنگی_چشم_دست
بازی بسکتبال برای کودکان زیر ۳ سال
برای بچه های بزرگتر هم میشه این بازی را اجرا کرد با این تفاوت که از فاصله ی دورتر نشانه گیری کنند.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#ارسالی
کاردستی های ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ فاطمه زهرا خانم زاهدی
❤️ فاطمه حسنا خانم زاهدی
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
خانه و خانواده یه فضای متنوع و کاربردی برای هر خانم خونه داره☺️🌹
🔹پر از محتوای
🔻سرگرمی 🔻همسرانه 🔻انگیزشی
🔻کودکانه 🔻کاردستی 🔻ورزشی
🔻ترفندها 🔻دانستنی
➕ نکات خانه داری و.....
لطفا بعد از ورود به کانال بزنید روی گزینه پیوستن👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2914189882Cb82eb9ed61
بدو تا حذفش نکردم😃👆
#قصه_شب
کوکو و زمستان 🌨
زمستان از راه رسیده بود و سرمای شدیدی همه جا را فرا گرفته بود. پرنده ای کوچولو به نام کوکو موقع کوچ از بقیه ی دوستانش جا مانده بود. او تنها و خسته بود و تصمیم گرفت به اولین درختی که رسید بماند تا دوباره در بهار دوستانش را پیدا کند.
پروازکنان به یک دهکده ی کوچک و پُر درخت رسید. به اطراف پرواز کرد و گشت تا کمی چوب و گیاه خشک برای ساختن لانه، پیدا کند. کم کم برف قشنگی شروع به باریدن کرد و خیلی زود همه جا را سفیدپوش کرد. کوکو هر چه قدر گشت چیزی پیدا نکرد.
هوا تاریک شد و شب از راه رسید. کوکو در حالی که از سرما می لرزید خسته و نا امید روی شاخه ی یک درخت نشست. کنار درخت، از دودکش یک کلبه ی چوبی دود بیرون می آمد. کوکو با خودش گفت: «حتماً اون جا خیلی گرمه. کاش اون جا بودم و کنار بخاری می خوابیدم ... آخ! چه قدر خسته ام! »
چند دقیقه بعد یک پسربچه از کلبه بیرون آمد تا از انبار، چوب بردارد و داخل بخاری بیاندازد. کوکو را دید که از سرما می لرزد و به فکر فرو رفت.
او که پسر مهربانی بود، تصمیم گرفت تا یک لانه ی چوبی برای پرنده کوچولو بسازد و کوکو را از سرما نجات دهد. با کمک پدرش برای کوکو یک آشیانه ی قشنگ درست کرد و داخل آن علف های نرم گذاشت. لانه را از دیوار کلبه آویزان کرد و روی لبه ی آن برای کوکو دانه پاشید. سپس همراه پدرش به کلبه برگشت و از پشت پنجره به کوکو نگاه کرد. کوکو وقتی دانه ها را دید، روی لبه ی لانه نشست و شروع به خوردن دانه ها کرد. کم کم داخل لانه رفت و روی علف های نرم خوابید و از خدای مهربان برای پسر آرزوی سلامتی و خوشبختی کرد.
او در آن جا ماند تا با آمدن بهار دوستانش را پیدا کند.
منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 1 (گروه سنی 8 تا 12 سال - کودک)
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
تصاویری از کاردستی هایی که در فیلم بالا آموزش داده شده👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#الگوسازی
#آموزش_ریاضی
#مونته_سوری
#افزایش_مهارت_دیداری
✔️ مناسب ۵ تا ۷ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#ارسالی
کاردستی های ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ سوگند خانم خرّم
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
#ارسالی
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ محیا خانم مولایی
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
#کاربرگ_هوش
#پازل
#دقت_تمرکز
#هماهنگ_چشم_دست
کاربرگ تقویت ادراک دیداری
از کودک بخواهید تکه های جدا شده را در جای مناسب قرار دهد تا شکل کامل شود.
✔️ مناسب سنین ۴ تا ۶ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#قصه_شب
🐜 مورچه بی دقت
آن شب برف سنگینی باریده بود . همه جا سرد بود .
موچی ( مورچه كوچولو ) و فیلو ( فیل كوچولو ) در خانه خوابیده بودند . بخاری كوچک آنها روشن بود اما نمی توانست همه خانه را گرم كند.
موچی گفت : " باید یک فكری بكنیم كه خانه را گرم كنیم . "
و بعد گفت : " یك فكر حسابی دارم . ما می توانیم تمام شعله های اجاق گاز را روشن كنیم تا خانه گرم شود ."
فیلو گفت : " اما این كار خطرناک است . مگر یادت نیست كه آقای ایمنی می گفت هیچوقت این كار را نكنید ؟"
موچی گفت : آقای ایمنی در خانه گرمش خوابیده و نمی داند كه ما داریم از سرما می لرزیم ."
موچی این را گفت و سراغ اجاق گاز رفت و همه شعله ها را روشن كرد .
كم كم خانه گرم شد ولی بوی گاز همه جا را گرفته بود .
موچی كه گرمش شده بود پنجره را باز كرد .
چند دقیقه بعد صدای زنگ در بلند شد . فیلو با تعجب در را باز كرد . آقای ایمنی پشت در بود .
آقای ایمنی گفت :" داشتم از اینجا عبور می كردم ، دیدم توی این سرما پنجره هایتان باز است، تعجب كردم . گفتم در بزنم و بپرسم اینجا چه خبر است ؟ ! "
فیلو گفت : " موچی سردش بود و اجاق گاز را روشن كرد تا خانه را گرم كند و حالا هم گرمش شده و رفته پنجره را باز كرده است."
آقای ایمنی فریاد زد : " چی ؟ مگر اجاق گاز بخاری است كه با آن خانه را گرم می كنید ؟"
اول این كه گرم كردن خانه با شعله های اجاق گاز كار اشتباهی است . "
فیلو با سرعت دوید و گاز را خاموش كرد .
بعد آقای ایمنی ادامه داد :" شما نباید آنقدر خانه را گرم كنید كه مجبور شوید پنجره ها را باز كنید. هیچ میی دانید اینطوری چقدر گاز هدر می رود ؟
شما می توانید لباس گرم بپوشید و یا جلو در و پنجره ها پرده های كلفت بزنید تا گرمای خانه هدر نرود .
باید در زمستان جلوی دریچه كولر را بپوشانید تا گرمای خانه هدر نرود .
فیلو با سرعت رفت و مقداری لباس آورد و به موچی گفت : این لباسها را بپوش . من می روم جلوی پنجره ها پرده بزنم.
ساعتی بعد، پرده های پنجره زده شد . فیلو با یك تكه نایلن، جلوی دریچه كولر را هم پوشاند .
آقای ایمنی گفت : دوستان عزیز یادتان باشد موقع خواب شعله بخاری را كم كنید و از پتو و لحاف مناسب استفاده كنید .
آقای ایمنی خداحافظی كرد و رفت . حالا خانه گرم شده بود و همه راحت بخواب رفتند .
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
🌸 ذکر روز پنج شنبه
هست ذکر پنج شنبه ها
شکوه و لطف خدا
لا اله الا الله
خدایی نیست جز الله
ملک الحق المبین
لطف خدا رو ببین
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#نقاشی_خلاق
🍂 نقاشی درخت پاییزی با استفاده از گوش پاکن و #رنگ_انگشتی
🍁 سعی کنید مواد و ابزارهای مختلف برای نقاشی در اختیار کودکتون قرار بدین تا خلاقیتشون شکوفا بشه.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#ارسالی
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ زهرا خانم دارابی
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa