eitaa logo
کودک خلّاق (بازی، کاردستی...)
103.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
19 فایل
کپی مطالب فقط برای مربیان مهد و والدین مجاز است. 📚 کتابفروشی ما: @child_book 🔴 رزرو تبلیغات: @t_madaranee ⬅️ ادمین ارسالی اعضاء: @Admin_koodakemaa
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از کودک بخواهید با توجه به نمونه شکل ها را رنگ کند. ✔️ مناسب ۳ تا ۷ سال 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی بسکتبال برای کودکان زیر ۳ سال برای بچه های بزرگتر هم میشه این بازی را اجرا کرد با این تفاوت که از فاصله ی دورتر نشانه گیری کنند. 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
تصویری از فیلم بالا 👆
کاردستی های ارسالی اعضای کانال 😊🌸 ❤️ فاطمه زهرا خانم زاهدی ❤️ فاطمه حسنا خانم زاهدی ادمین ارسالی اعضا👇 🆔 @Admin_koodakemaa
خانه و خانواده یه فضای متنوع و کاربردی برای هر خانم خونه داره☺️🌹 🔹پر از محتوای 🔻سرگرمی 🔻همسرانه 🔻انگیزشی 🔻کودکانه 🔻کاردستی 🔻ورزشی 🔻ترفندها 🔻دانستنی ➕ نکات خانه داری و..... لطفا بعد از ورود به کانال بزنید روی گزینه پیوستن👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2914189882Cb82eb9ed61 بدو تا حذفش نکردم😃👆
آدم برفی 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوکو و زمستان 🌨 زمستان از راه رسیده بود و سرمای شدیدی همه جا را فرا گرفته بود. پرنده ای کوچولو به نام کوکو موقع کوچ از بقیه ی دوستانش جا مانده بود. او تنها و خسته بود و تصمیم گرفت به اولین درختی که رسید بماند تا دوباره در بهار دوستانش را پیدا کند. پروازکنان به یک دهکده ی کوچک و پُر درخت رسید. به اطراف پرواز کرد و گشت تا کمی چوب و گیاه خشک برای ساختن لانه، پیدا کند. کم کم برف قشنگی شروع به باریدن کرد و خیلی زود همه جا را سفیدپوش کرد. کوکو هر چه قدر گشت چیزی پیدا نکرد. هوا تاریک شد و شب از راه رسید. کوکو در حالی که از سرما می لرزید خسته و نا امید روی شاخه ی یک درخت نشست. کنار درخت، از دودکش یک کلبه ی چوبی دود بیرون می آمد. کوکو با خودش گفت: «حتماً اون جا خیلی گرمه. کاش اون جا بودم و کنار بخاری می خوابیدم ... آخ! چه قدر خسته ام! » چند دقیقه بعد یک پسربچه از کلبه بیرون آمد تا از انبار، چوب بردارد و داخل بخاری بیاندازد. کوکو را دید که از سرما می لرزد و به فکر فرو رفت. او که پسر مهربانی بود، تصمیم گرفت تا یک لانه ی چوبی برای پرنده کوچولو بسازد و کوکو را از سرما نجات دهد. با کمک پدرش برای کوکو یک آشیانه ی قشنگ درست کرد و داخل آن علف های نرم گذاشت. لانه را از دیوار کلبه آویزان کرد و روی لبه ی آن برای کوکو دانه پاشید. سپس همراه پدرش به کلبه برگشت و از پشت پنجره به کوکو نگاه کرد. کوکو وقتی دانه ها را دید، روی لبه ی لانه نشست و شروع به خوردن دانه ها کرد. کم کم داخل لانه رفت و روی علف های نرم خوابید و از خدای مهربان برای پسر آرزوی سلامتی و خوشبختی کرد. او در آن جا ماند تا با آمدن بهار دوستانش را پیدا کند. منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 1 (گروه سنی 8 تا 12 سال - کودک) 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تصاویری از کاردستی هایی که در فیلم بالا آموزش داده شده👆
تصویری از فیلم بالا 👆
کاردستی های ارسالی اعضای کانال 😊🌸 ❤️ سوگند خانم خرّم ادمین ارسالی اعضا👇 🆔 @Admin_koodakemaa
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸 ❤️ محیا خانم مولایی ادمین ارسالی اعضا👇 🆔 @Admin_koodakemaa
کاربرگ تقویت ادراک دیداری از کودک بخواهید تکه های جدا شده را در جای مناسب قرار دهد تا شکل کامل شود. ✔️ مناسب سنین ۴ تا ۶ سال 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐜 مورچه بی دقت آن شب برف سنگینی باریده بود . همه جا سرد بود . موچی ( مورچه كوچولو ) و فیلو ( فیل كوچولو ) در خانه خوابیده بودند . بخاری كوچک آنها روشن بود اما نمی توانست همه خانه را گرم كند. موچی گفت : " باید یک فكری بكنیم كه خانه را گرم كنیم . " و بعد گفت : " یك فكر حسابی دارم . ما می توانیم تمام شعله های اجاق گاز را روشن كنیم تا خانه گرم شود ." فیلو گفت : " اما این كار خطرناک است . مگر یادت نیست كه آقای ایمنی می گفت هیچوقت این كار را نكنید ؟" موچی گفت : آقای ایمنی در خانه گرمش خوابیده و نمی داند كه ما داریم از سرما می لرزیم ." موچی این را گفت و سراغ اجاق گاز رفت و همه شعله ها را روشن كرد . كم كم خانه گرم شد ولی بوی گاز همه جا را گرفته بود . موچی كه گرمش شده بود پنجره را باز كرد . چند دقیقه بعد صدای زنگ در بلند شد . فیلو با تعجب در را باز كرد . آقای ایمنی پشت در بود . آقای ایمنی گفت :" داشتم از اینجا عبور می كردم ، دیدم توی این سرما پنجره هایتان باز است، تعجب كردم . گفتم در بزنم و بپرسم اینجا چه خبر است ؟ ! " فیلو گفت : " موچی سردش بود و اجاق گاز را روشن كرد تا خانه را گرم كند و حالا هم گرمش شده و رفته پنجره را باز كرده است." آقای ایمنی فریاد زد : " چی ؟ مگر اجاق گاز بخاری است كه با آن خانه را گرم می كنید ؟" اول این كه گرم كردن خانه با شعله های اجاق گاز كار اشتباهی است . " فیلو با سرعت دوید و گاز را خاموش كرد . بعد آقای ایمنی ادامه داد :" شما نباید آنقدر خانه را گرم كنید كه مجبور شوید پنجره ها را باز كنید. هیچ میی دانید اینطوری چقدر گاز هدر می رود ؟ شما می توانید لباس گرم بپوشید و یا جلو در و پنجره ها پرده های كلفت بزنید تا گرمای خانه هدر نرود . باید در زمستان جلوی دریچه كولر را بپوشانید تا گرمای خانه هدر نرود . فیلو با سرعت رفت و مقداری لباس آورد و به موچی گفت : این لباسها را بپوش . من می روم جلوی پنجره ها پرده بزنم. ساعتی بعد، پرده های پنجره زده شد . فیلو با یك تكه نایلن، جلوی دریچه كولر را هم پوشاند . آقای ایمنی گفت : دوستان عزیز یادتان باشد موقع خواب شعله بخاری را كم كنید و از پتو و لحاف مناسب استفاده كنید . آقای ایمنی خداحافظی كرد و رفت . حالا خانه گرم شده بود و همه راحت بخواب رفتند . 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ذکر روز پنج شنبه هست ذکر پنج شنبه ها شکوه و لطف خدا لا اله الا الله خدایی نیست جز الله ملک الحق المبین لطف خدا رو ببین 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 نقاشی درخت پاییزی با استفاده از گوش پاکن و 🍁 سعی کنید مواد و ابزارهای مختلف برای نقاشی در اختیار کودکتون قرار بدین تا خلاقیتشون شکوفا بشه. 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸 ❤️ زهرا خانم دارابی ادمین ارسالی اعضا👇 🆔 @Admin_koodakemaa