هدایت شده از ☫ کانال خبری، تحلیلی ویرا
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 اشک مادر
بازی مرحومه پروانه معصومی در فیلم اشک مادر، برگزیده در پنجمین جشنواره مردمی فیلم عمار
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
#فاطمیه
🇵🇸#فلسطین
🇵🇸 #طوفان_الاقصی
ایتا:♿️@viradefa
سایت:🌐www.viradefa.ir 👈
کد شرکت کننده در پویش:
#۱۲۱
نام داستانک:
تنگ ماهی
صدای انفجار کمی آن طرفتر، خانه را تکان میدهد. همه از خانه خارج میشوند. کودک نگران تنگ ماهی است که در خانه جا ماند ... کودک با خوشحالی خواهرش را صدا میزند و تنگ ماهی را که حتی یک خراش هم برنداشته است، به او نشان میدهد.
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۱۲۱
نام داستانک:
امنِ بی امن
کوچک که بودم، از بیمارستان میترسیدم. هیچوقت فکر نمیکردم روزی به واقعیت بپیوندد.
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۱۲۱
نام داستانک:
گودالِ بازی
آسمان آفتابی است. هوا بسیار دلنشین است. بچهها دور گودالی که چند روز پیش توسط بمب ایجاد شده بود جمع شدهاند. سرسره بازی چه حالی میدهد وقتی مدرسه نداری.
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۱۲۱
نام داستانک:
دفتر حساب
سفیدی کاغذ دفتری چشمش را میگیرد. آن را بیرون میکشد و با دستش خاکها را پاک میکند: «دفتر حساب». بر آخرین صفحه نوشته شده: «دیشب بدون وضو خوابیدم ... امروز تو فوتبال گل زدم و بعدش احساس غرور کردم...»
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۱۲۱
نام داستانک:
هویت
زانویش خاریدن گرفت. پاچه شلوارش را بالا کشید و چشمش به رد ماژیک کمرنگ شده افتاد: «عماد پسر سلیم». یاد گوشتهای قصابی افتاد که اسم و شماره بر گوشتشان مهر میزنند.
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۷۷
نام داستانک:
رد پای کفتار
میان دو لنگه نیمه باز ، بدن غرق خون مرد پشت داده بود به در اما هنوز قمقمه آب را محکم تر از مرگ در بغل چسبانده بود.
سرباز مثل کفتاری که ستاره ای با دونوار آبی دور سرش پیچیده باشد، پنجه اش را لگد کرد و خزید توی خانه. صدای لرزان کودکانه ای ذوق زده گفت: بابا آب آوردی؟ سرباز تفنگ را روی درب کمد دیواری نشانه رفت. رد کفش کفتار وقتی بیرون رفت نقش پسرکی بود با کاسه خالی آب.
کد شرکت کننده در پویش:
#۶۶
نام داستانک:
گرم به هوا
بچه ها مشغول بازی گرم به هوا بودند و در بالا بلندی از شر سربازان اسراییل پناه گرفته بودند؛ نمیدانستند موشک از بالا پرتاب میشود.....
کد شرکت کننده در پویش:
#۶۶
نام داستانک:
پسر من نیست
این مرد پسر من نیست!آن زمان که اسیر شد ۸ سال داشت این مرد ۲۰ ساله چگونه میتواند پسر من باشد؟!
کد شرکت کننده در پویش:
#۶۶
نام داستانک:فوتبال
امروز زمان بازی فوتبال محله های غزه بود اما دیگر محله ای نبود و تیم همه بچه های محله غزه بود و تیم حریف اسرائیل....
اسرائیل گل زد،بچه ها شهید شدن....
کد شرکت کننده در پویش:
#۶۶
نام داستانک:گور دست جمعی
+مزار کودکم کجاست؟میخواهم گل و شمع روی مزارش بگذارم....
_کور دست جمعی
+پس به دیدار هزاران فرشته میروم
کد شرکت کننده در پویش:
#۶۶
نام داستانک:بابا
پسرک در آخرین لحظات عمرش با دست خونی اش روی زمین نوشت:به بابام میگم دعواتون کنه.....