#داستان
#محرم_مهدوی
🦋داستان بخشش امام حسین علیه السلام و پشیمانی جناب حُر
کاروانِ امام حسین علیه السلام در حرکت بود. یزید که مردِ بدجنسی👺بود، یکی از فرماندهای شجاعش به نام *حر* رو فرستاد تا جلوی امام حسین علیه السلام رو بگیره😬 ولی امامِ مهربون ما به جای جنگ و دعوا به خودشون و اسب هاشون آب داد☺️
روز عاشورا رسید. امام حسین علیه السلام فریاد زد: آیا کسی هست که مرا یاری کند؟
اشک از چشمان حر جاری شد😢 چون حر خانواده ی امام حسین رو میشناخت. میدونست مادرش✨حضرت زهرا سلام الله علیهاست و پدرش💫حضرت علی علیه السلام
به خودش گفت: یعنی با خانواده ی پیامبر بجنگم ؟ من باید اون چیزی که موردِ رضایِ خدا هست رو انتخاب کنم و از یزیدِ بدجنس فاصله بگیرم. نه نمیشه دیگه تو سپاهش بمونم👌
از سپاه یزید جدا شدو پیش امام حسین علیه السلام رفت و عذر خواهی کرد. گفت که میخواد با امام حسین باشه. کمی بعد وارد میدان جنگ شد. با سپاه یزید جنگید⚔یزیدیان تیر بارونش کردند. اون شهید شد 😭
در آخرین لحظات امام حسین علیه السلام حُر رو تو بغلش گرفت و گفت: تو آزادهای. همانطور که مادرت تو را آزاده نامید🤗
👌بچه هایِ مهربون ما اگر کارِ اشتباهی کردیم و متوجه شدیم خدا و امام زمان اون کار و دوست ندارن❌ باید با تمامِ شجاعت اون کار و ترک کنیم و از هیچ کس نترسیم. مطمئن باشین هر چقدرم اون کار بد باشه وقتی امام زمان علیه السلام ببینن که ما واقعا پشیمونیم و میخوایم اون کار و ترک کنیم با کمال مهربونی و آغوش باز مارو قبول میکنن و میبخشن☺️
#چهارم_محرم
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#محرم_مهدوی #داستان_زندگی_مسلم_ابن_عقیل 📌قسمت اول زمانی که که دوازده هزار نامه✉️ از طرف کوفیان به
#محرم_مهدوی
#داستان_زندگی_مسلم_ابن_عقیل
📌قسمت دوم
همه چیز داشت خوب پیش میرفت، ولی یزید حاکم کوفه 👑 حاضر نبود به جای خودش امام حسین بیاد و حاکم بشه😏 برای همین ابنزیاد رو فرستاد بره کوفه.
ابنزیاد👿 از طرف یزید مأمور شد که بره کوفه و نذاره امام حسین پاش به کوفه برسه.😔
ابنزیاد و پدرش کسانی بودن که هرجا شورش میشد و مردم اعتراضی داشتن، ماموران رو میفرستادن تا معترضین رو ساکتشون کنه🤫 برای همین بود که خیلیها حتی از اسمش هم میترسیدن🤭
ابنزیاد به کوفه رسید و اولین کاری که میخواست بکنه این بود که مسلم رو پیدا کنه و سرش رو از بدنش جدا کنه.😨
مسلم که میدونست دیگه اون خونه امن نیست و همین الانه که ماموران ابنزیاد بیان سراغش😣 سریع از اون خونه بیرون رفت و توی خونهی یه نفر دیگه از دوستانِ امام حسین علیه السلام پنهان شد. اسم اون دوستِ امام حسین "هانی" بود؛ پیرمرد مهربونی که عاشق پیامبر و خانوادهش بود.😍
ابنزیاد👿 هر چی دنبال مسلم گشت، پیداش نکرد، ولی دست رو دست نذاشت و مامورهاشو فرستاد توی شهر تا یکییکی بزرگان شهر رو پیدا کنن و بهشون بگن اگر با مسلم بیعت کنن🤝 و بخوان با امام حسین علیه السلام دوست بشن و به یزید😈 اعتراض کنن، هم اونا رو میکشه، هم خانوادههاشونو!😦
با این تهدیدها، بزرگان کوفه حسابی ترسیدن و این طوری بود که مردم کوفه موندن وسط یه دوراهی. از یه طرف به مسلم قولِ بیعت داده بودن🤝 و از طرف دیگه از ابنزیاد 👿میترسیدند.😦
ابنزیاد شروع کرد به تهدید و ترسوندن مردم. 😲به اونها گفت یزید یه سپاه بزرگ فرستاده و به زودی میرسه به شهر شما و هرکدومتون رو که طرفدار امام حسین💚 باشین رو میکشه.😬 ابنزیاد حتی هانی رو هم دستگیر کرد و برد.😦
مسلم وقتی دید اوضاع کوفه بهم ریخته و احتمال هم میداد که الان حتما امام حسین نامه✉️ را دیده و همراه زن و بچه و یارانش به سمت کوفه میآد😔
تصمیم گرفت همراه مردم کوفه، قیام کنه✊ و ابنزیاد👿 رو فراری بده. مسلم به مردم خبر داد که توی مسجد🕌 جمع بشن، تا از اونجا برن کاخ ابنزیاد 😈و از شهر بندازنش بیرون😊
چهار هزار نفر اومدن به سمت مسجد🕌 و اونجا جمع شدن. مسلم براشون حرف زد و گفت حالا که شما برای امام حسین نامه✉️ نوشتین که بیاد، بیاین کمک کنین از شر این ابنزیاد ملعون👿 راحت شیم تا وقتی امام مییاد، مشکلی نداشته باشه😊
مسلم، رو به قبله ایستاد و شروع کرد به نماز خوندن. اون چهار هزار نفر هم پشت سرش ایستادن که نماز بخون، اما… .
#ادامه_دارد
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه
#محرم_مهدوی
📻#قصههای_عزیز | قسمت اول
🔸همه مادربزرگهای دنیا توی جیبهاشون کنار نخودچی کشمش یه عالمه داستان و قصه دارن که هر بار وقتی اونها رو برامون تعریف میکنن میتونن ساعتها به فکر فرو ببرنمون یا شگفتزدهمون کنن.
🍃عزیز جونِ قصه ما، یه دونه از همین مادربزرگهاست کسی که قراره هر شب #محرم از پَرِ شالش برامون قصه بگه. قصههای واقعی از ماجراها و روزهایی که نبودیم و آدمهایی که هیچ وقت از نزدیک ندیدیمشون.
نویسنده: حامد عسکری
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
#داستان
#محرم_مهدوی
🍃آرزوی من
همراه برادر بزرگم به مسجد 🕌رفتیم و آنجا برای امام حسین علیه السلام سینه زنی کردیم، زمانی که اذیت های دشمنان بر امام حسین علیه السلام و یاران و بچه هایش را شنیدیم خیلی ناراحت شدیم😔 دلم میخواست آن زمان بودم و امام حسین را یاری میکردم😌
در این فکر ها بودم که مداحی و سینه زنی تمام شد، همه نشستند روحانی مسجد حاج آقا صادقی برای سخنرانی روی منبر رفت و در میان سخنرانی حرف های زد که خیلی خوشحال شدم☺️
زمانی که #امام_زمان☘ تشریف بیاورند انتقام خون امام حسین علیه السلام را از دشمنان👹 میگیرند👌
اینجا بود که دعا کردم🤲 کاش امام زمان🌟 زودتر ظهور کند و کسانی که امام حسین و فرزندانش را شهید کردند🥀 به سزای اعمالشان برساند و آرزو کردم من هم زنده باشم و همراه یاران امام حسین به ایشان کمک کنم 😇
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#انیمیشن #محرم_مهدوی 📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام 🍃این قسمت: یاری رساندن🤝 ☑️کودکیار مهدوی محک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: سربند
☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#شعر
#محرم_مهدوی
من یه گل پرپرم🥀
مثل کبوترم من
یه بچه ششماهه👼
علیاصغرم من
وقتی بابام تنها شد😔
اومد به خیمهی من
گفت پسرم میآیی
بریم به جنگ دشمن👹
با اینکه بچه بودم
دلم میخواست بجنگم⚔
دشمنای بابا رو
من بیارم تو چنگم😡
بابام منو بغل کرد✨
آورد پیش دشمنا
رو کرد به سمت اونا
گفت با حال التجا😞
بچه من تشنشه
هیچ پناهی نداره😢
یه قطرهای آب میخواد💧
اون گناهی نداره
یه دفعهای گلوم سوخت
پاره شد و خون اومد😣
به زیر خون گلوم
دست باباجون اومد
حال شما بچهها🌸
نوگلای با صفا
برام گریه کنید😢
همیشه روز و شبا
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdav
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قصه #محرم_مهدوی 📻#قصههای_عزیز | قسمت اول 🔸همه مادربزرگهای دنیا توی جیبهاشون کنار نخودچی کشمش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه
#محرم_مهدوی
📻 #قصههای_عزیز | قسمت دوم
🔸عزیزجون این قسمت قراره برای ما و نوهاش از بدقولی مردمی بگه که اصلا رسم مهمون نوازی رو به جا نیاوردن، قصه مردم کوفه! اما عزیز برای گفتن قصه این قسمت یه شرط گذاشته...
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#محرم_مهدوی #داستان_زندگی_مسلم_ابن_عقیل 📌قسمت دوم همه چیز داشت خوب پیش میرفت، ولی یزید حاکم کوفه
#محرم_مهدوی
#داستان_شهادت_مسلم_ابن_عقیل
📌قسمت سوم
وقتی مسلم نمازشو خوند، و به پشت سر برگشت، دید به جز چند نفر، هیچکس پشت سرش نیست! همه رفتن بودن! 😏در حقیقت فرار کرده بودن! مسلم تنها موند. 😞
مسلم همین طوری تنها داشت توی کوچهها راه میرفت تا اینکه یه پیرزن رو دید که در خونهش نشسته. مسلم از اون پیرزن آب خواست. پیرزن هم رفت و برای ایشون آب اُورد. آب رو که خورد، نشست همون جا.🙂
پیرزن گفت: چرا به خونهت نمیری⁉️
مسلم برای پیرزن تعریف کرد که کیه و چه اتفاقی براش افتاده. پیرزن، زن مؤمنی بود که از ته دل عاشق امام حسین بود❤️ درو باز کرد و بهش گفت مسلم! بیا توی خونهی من مخفی شو.😊
اون شب مسلم خونهی اون پیرزن مهربون و شجاع موند، اما پسر پیرزن مثل مامانش شجاع نبود. وقتی فهمید مامانش مسلم رو توی خونه مخفی کرده، برای اینکه پولی 💰از ابنزیاد به جیب بزنه، به کاخ ابنزیاد رفت و مخفیگاه مسلم رو لو داد.😟
صبح فرداش تعداد زیادی از مامورهای ابنزیاد👿 به خونۀ اون پیرزن رفتن و مسلم رو دستگیر کردند.😦
وقتی دستبسته اونو داشتن به کاخ ابنزیاد میبردن، قطره اشکی از کنار چشمش سرازیر شد😢 مسلم ناراحت نامهای ✉️بود که برای امام حسین نوشته بود و بهش گفته بود مردم اینجا قراره باهات بیعت کنن🤝 در حالی که مردم کوفه ترسیده و به او پشت کرده بودند.
در کاخ ابن زیاد😈 مسلم به اطرافیان گفت فقط یه چیز ازتون میخوام، اینکه به امام حسین 💚بگید به این شهر نیاد. این شهر دیگه جای امامحسین علیه السلام نیست؛ پر از نفاق و دوروییه.😔
چند روز بعد، این خبر از کوفه به گوش امام حسین رسید. اون موقع امام حسین توی راه بود و داشت به سمت کوفه میاومد.
دو نفر از کوفه به امام حسین خبر رسوندند که هانی و مسلم شهید شدند😞
امام حسین گفت: «انا لله و انا الیه راجعون.»✨ چند بار پشت سر هم این عبارت رو تکرار کرد. بعد بلند شد و همه کاروانش 🐫رو جمع کرد و به اونها فرمود:
به من خبر رسیده که هانی و مسلم در کوفه شهید شدند.🌷 معلوم هم نیست چه چیزی پیش روی ما باشه. هرکس میخواد شهید بشه،🌷 با ما بیاد، هرکس هم نمیخواد، از همین راهی که اومد برگرده.❗️
وقتی امام حسین علیه السلام اینو گفت، بعضیها راهشون رو کشیدن و رفتن؛ اونا کسایی بودن که از جنگ میترسیدن😟
یا فکر میکردن اگر همراه امام حسین برن و امام
حسین حاکم کوفه بشه وضعشون خوب میشه و خیلی شایدهای دیگه‼️
اونها رفتن و تو کاروان🐫 امام حسین فقط کسانی موندن که از ته دل عاشق و وفادار به امام زمانشون بودن، و در نهایت در رکابش شهید شدند🖤
#پایان
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#انیمیشن #محرم_مهدوی 📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام 🍃این قسمت: سربند ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: خدمت به عزاداران امام حسین علیه السلام
☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#شعر
#محرم_مهدوی
🥀امام حسین خوبم
▪️تو صحنه ی کربلا
🥀داداششو صدا زد
▪️گفتش داداش خوبم
🥀سردار با وفایم
▪️سقای بچه هایم
🥀این بچه ها تشنه اند
▪️غمگین و دلخسته اند
🥀عباس شتابان دوید
▪️تا که به میدان رسید
🥀با دشمنان زود جنگید
▪️خود را به آب رسانید
🥀گفتا به آب عباس:
▪️«آقام غریب و تنهاست»
🥀از تو نمی خورم من
▪️بر لب نمی زنم من
🥀زیرا حسین زهرا
▪️فرزند پاک مولا
🥀در بین سیل غم ها
▪️لب تشنه است و تنها
☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
عمو، ماه دو چشمان تار من 1.mp3
3.18M
#صوتی_کودکانه
#تاسوعای_حسینی
▪️عمو، ماه دو چشمان تار من
▪️عمو، رفتی و رفته قرار من
عزادار کوچولوهای امام حسین علیه السلام؛ شهادت سقای دشت کربلا، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بر همه شما تسلیت باد🖤
دعا برای ظهور امام مهدی مهربونمون فراموشتون نشه🤲😭
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
هدایت شده از کودک یار مهدوی مُحکمات
یكی بود یكی نبود 1.mp3
7.68M
#صوت_مهدوی
#محرم_مهدوی
🎧اگه که خدا بخواد یه روزی منتقم خونِ حسین میاد...
✨این صوت زیبا واقعه عاشورارو از اول تا آخر در قالب شعر براتون توضیح میده😢
👌فوق العاده زیبا حتماااا حتماااا تا آخر گوش بدید
☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#انیمیشن #محرم_مهدوی 📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام 🍃این قسمت: خدمت به عزاداران امام حسین علیه ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: ثواب سلام
☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#شعر
#محرم_مهدوی
امام حسین مهربون❤️
که رفته ای به آسمون
تشنه بودی آبي نبود💧
خسته بودی خوابی نبود
شهید شدي تو كربلا🥀
حالا تويي عزیز ما
آب می خوريم می گيم سلام✋
به لبهای خشک امام
☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قصه #محرم_مهدوی 📻 #قصههای_عزیز | قسمت دوم 🔸عزیزجون این قسمت قراره برای ما و نوهاش از بدقولی مرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه
#محرم_مهدوی
📻#قصههای_عزیز | قسمت سوم
🔸عزیز جون امروز برامون از ماجرای آقا صولت گفته، آقا صولت مرد مهربونیه که یه گذشته عجیب و غریب داشته اما یه روز تو جوونی قصه یکی از آدمهای کربلا رو که میشنوه زندگیش از این رو به اون رو میشه
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
#ارسالی_از_منتظر_کوچولوها
#محرم_مهدوی
🔅تصویر ارسالی از عزادارای کوچیک امام حسین علیه السلام؛ النازخانون و آقا ابوالفضل نظامپور روز عاشورای حسینی در جمع عزاداران👌
ممنون بچه ها🌸
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
#شعر_کودکانه #شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
مانده در “بقیع”
جسم پاک او
داده بر زمین
اشک و آبرو😢
روی ماه او
رفته زیر خاک😞
رفته رهبری
مهربان و پاک❤️
شد شهید و شد
روح او جدا🕊
یادگار آن
شاه کربلا🕌
دشمنش به او
داده زهر و سم😣
شد دلم پر از
درد و رنج و غم😭
شد چهارمین
رهبرم شهید🥀
مثل مجتبی
رفت و پر کشید
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi