eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
358 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
┅═✧☫ کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی،انگوت، موران ☫✧═┅ موسس کل : #علی_مرادی_کلان تاریخ تأسیس: ۱۳۹۴/۱۱/۳۰ . شناسایی و جذب ،اطلاع رسانی برنامه ها . 👤ارتباط‌با‌ ادمین : @Alimoradikalan 🕊️ 🏢 شناسه ثبت : 1-1-874541-64-0-2 🕊خــ♥️ـادم الشـَـہـیـد🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
◾️ 🌿 ___________ عیسی جوانی خوش خلق، مؤمن، محبوب، صاحب لبخندی زیبا، پاک، راستگو و با نشاط بود✨ مانند همه جوانانی که در این مسیر گام بر می‌دارند آرزوی شهادت🥀 داشت و تمام تلاشش را برای رسیدن به آن می‌کرد. همان طور که سعی زیادی در خدمت به مردم داشت. درباره مسائل دینی هم همیشه بعد از نماز دعای فرج و زیارت عاشورا می‌خواند. هر وقت خسته می‌شد هم زیارت عاشورا می‌خواند. ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت و می‌خواست اسم دخترمان را زهرا بگذاریم. آخرین بار که با هم بودیم از من خواست تا به قرائت قرآن اهتمام جدی داشته باشم و من در این باره به او قول دادم. این را هم همیشه می‌گفت که هر وقت خسته شدی زیارت عاشورا بخوان که باعث راحتی و آرامشت می‌شود. 🌿 به روایت ؛ همسࢪ💔 @Khademine_koolebar_Germi
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
😍❤️ __________ همیشه وقتی در کارهای منزل کمکم می‌کرد از او تشکر می‌کردم اما می‌گفت این حرف‌های یک همسر به همسرش نیست، شما باید بهترین دعا را در حق من کنید، باید دعا کنید شهید شوم. اوایل من از گفتن این دعا ممانعت می‌کردم و دلم نمی‌آمد اما آنقدر اصرار می‌کردند  تا من مجبور می‌شدم دعا کنم شهید شود اما از ته دل راضی نبودم 《به‌روایت‌همسر‌شهید》 @Khademine_koolebar_Germi
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
🦋🍃 بعد از شهادت محمدحسین ، یک روز قرار بود خانواده ی شهید حججی به منزل ما بیایند. خستگی و طولانی بودن راه باعث شده بود فرزند شهید حججی بی قراری کند. برای اینکه فرزند شهید بتواند بخوابد متکای محمدحسین را برایش آوردم. فرزند شهید به قدری روی متکای محمدحسین آرام شد که مادرش میگفت تا به حال اینقدر آرام نبوده... 《به‌روایت‌مادر‌شهید》 @Khademine_koolebar_Germi
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
◾️ 🦋 _____ یکی دور روز بعد ماموریت پیش آمد ،وقتی داشتیم به منطقه می رفتیم جیره غذایی جنگی واگر آماده بود ناهار ویا شام را هم با خودمان می بردیم. توی مسیری داشتیم می رفتیم که باز بچه های سوری را دیدیم که با حرکات دستهای خودشان از ما تشکر می کردند وبعضی هم دنبال خوردنی بودند،محمد حسین به راننده گفت بایست،راننده ایستاد ومحمد حسین اول سهم خود را داد به آنها، وباز دلش نیامد وسهم ما راهم داد،یکی از بچه ها گفت داری چکار می کنی خودمان گرسنه می مانیم. محمد حسین گفت :«طاقت ندارم ،اینها رااینطوری گرسنه ببینم،یاد علیرضا پسرم افتادم».💔✨ راوی؛هم رزم شهید @Khademine_koolebar_Germi
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
◾️🌿💔 __ در جمع رفقای هیئتی حسین لقب سردار داشت. همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.»🥀 هیچ‌وقت اهل ریا نبود، اما یکجا ریا کرد آنجایی که گفت:«بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من می‌دانم شهید می‌شوم.» همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.» حتی یکبار هم در همان سنین نوجوانی به علت بازیگوشی معلم او را از کلاس بیرون کرد. حسین هم می‌گوید: «حالا که مرا از کلاس بیرون می‌کنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید شهید آینده را از کلاس بیرون می‌کنید.💔» 🌿 @Khademine_koolebar_Germi
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
◾️ 🎤♥️ ______ دفعه آخر قبل از رفتنشون با ما تماس گرفتن و خواهش کردن که برام دعا کنید تا که برم پیش داداش حسن✋🏻💔 و ادامه دادند ؛ چرا بچه هاے مشهد میان و زود شهادت رو می گیرند؟! من هم در جوابشون گفتم بچه هاے مشهد لحظه آخر میرن پابوس امام رئوف و شهادت رو از امام رضا ؏ میگیرن...🙃✨ من اصرار کردم بیاین مشهد دل ما براى شما و خانواده تنگ شده!🥀 بدون تعلل گفتند چشم! دو روز بعد مشهد بودند... یک هفته اے پیش ما بودن. ادب و معرفت خاصى داشت، روز آخر وقت خداحافظے گفتند آمدم پابوس حضرت و شهادت رو خواستم شما هم برام دعا کنید!🤲🏻 تا زود به داداش حسن برسم!💔 ادب کرد، معرفت داشت خدا براى خودش انتخابش کرد :) و زود به داداش حسنش رسید🕊✨  راوی مادرشهیدقاسمےدانا @Khademine_koolebar_Germi
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
◾️ ✨🌿 ___ خیلی بر بیت المال حساس بود و قبل از اینکه ساکن نجف شود ، گاهی در پایگاه درس می خواند و هنگامی که می خواست درس بخواند ، از پایگاه خارج می شد و در راهرو می رفت . در راهرو لامپ هایی داریم که شب نیز روشن است و انجا در سرما می نشست و درس می خواند و وقتی به ایشان می گفتیم که چرا اینجا درس می خوانی می گفت : من این درس را برای خودم می خوانم و درست نیست که از نوری که هزینه آن از طریق بیت المال پرداخت می شود استفاده کنم. 💔 @Khademine_koolebar_Germi
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
◾️ 🎤♥️ ____ مصطفے به هیچ چیزی در دنیا وابسته نبود...✌️🏻 مصطفے به هیچ چیز در دنیا وابسته نبود به همین خاطر خیلے راحت توانست برود! پای فیلم‌های دفاع مقدس ضجه میزد💔 مصطفے اصلا برای ماندن نبود! نمیتوانست بماند! آن زمانی هم که اینجا بود، اینجا نبود. گمشده خودش را پیدا کرده بود... وقتی فیلم‌های دفاع مقدس را می‌دید ضجه میزد🥀 هفته دفاع مقدس حسی داشت که من در هیچکس حتی برادرانم ندیدم! کنترل تلویزیون کلا دست او بود. از این شبکه به آن شبکه، فقط دنبال فیلم های دفاع مقدس می‌گشت! از دیدن فیلم‌های دوران دفاع مقدس لذت می‌برد! هفته بسیج هم همینطور بود... اگر فیلمی پخش نمیشد شروع می‌کرد به اعتراض و گفتن این حرف‌ها که: «الان وقت نمایش این چیزهاست! بچه‌ها باید این تصاویر را ببینند و بدانند که چه اتفاقاتی افتاده است✋🏻».💔  راوی همسرشهید @Khademine_koolebar_Germi
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
▫️🎤💚 ____________ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺳﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ توضیح ﻣﻴﺪﺍﺩ. ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺷﺐ ﻗﺒﻠﺶ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ.😣 ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﺳﯿﺪ ﮔﻮﺵ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﯾﻢ، ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮ ﻟﻴﺴﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺳﯿﺪ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﻔﺮﺳﺘﻪ!😳 ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ؛ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﻧﺒﻮﺩ.😢 ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮔﻔﺘﻢ: «ﺳﯿﺪ ﻣﻨﻮ ﻧﻤﯿﻔﺮﺳﺘﯽ؟» ﮔﻔﺖ: «ﻭﺍﺳﻪ ﺷﻤﺎ ﻳﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺧﺎﺹ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ.» 😍☺️ ﮔﻔﺖ: «ﭘﺲ ﻓﺮﺩﺍ ﻳﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺧﺎﺹ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻣﯿﺪﻡ.» ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ. ﺭﻓﺘﻢ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩﻡ.😴 ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﺳﯿﺪ ﮔﻔﺘﻢ: «ﺳﯿﺪ ﺟﺎﻥ، ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺧﺎﺹ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ؟» 🧐🤔 ﮔﻔﺖ: «ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟» ﮔﻔﺘﻢ: «ﺁﺭﻩ»😌 ﮔﻔﺖ: «ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯼ. ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺑﺮﻭ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﯾﺎ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﯽ، ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ. ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯽ. ﺣﺎﻻ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺧﺎﺹ! ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺳﺮ ﻧﺰﺩﯼ؛ ﺑﺮﻭ ﺳﺮ ﺑﺰﻥ ﻭ ﺑﯿﺎ.» 🤭🤩 ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺳﯿﺪ؛ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﺑﻮﺩ، ﺧﯿﻠﯽ. ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺬﮐﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻧﻤﻴﺪﺍﺩ. ﻫﺮ ﮐﯽ ﺟﺎﯼ ﺳﯿﺪ ﺑﻮﺩ، ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﻋﻮﺍﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩ...❤️ ____________ •♡• @Khademine_koolebar_Germi
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
🎙💙 ________ " مادر من يك كلاس هم  سواد ندارد.😕 در عالم خواب برادر شهيدم، شهيد كاظم رستگار را مي‌بيند كه به مادر مي‌گويد: مادر جان! من الان در بهشتم چه چيزي مي‌خواهي كه براي تو از آنجا بياورم؟🤗 مادر به شهيد مي‌گويد: الان كه در بهشت هستي مي‌تواني از خدا بخواهي كه من بتوانم قرآن بخوانم. اين خواهران بسيج و خانم‌هاي جلسه‌اي مي‌آيند و من را به جلسه قرآن مي‌برند. همه كه قرآن مي‌خوانند وقتي نوبت به من مي‌رسد مي‌گويم كه من سواد ندارم و آنها مي‌گويند كه اشكال ندارد، خب سوره حمد يا قل هو الله را بخوان. من ديگر خسته شدم و خجالت مي‌كشم. تا آنجا كه بعضا به اين مجالس به بهانه اينكه حالم مساعد نيست، نمي‌روم. الان كه بهشت هستي مي توني از خدا بخواهي كه من قرآن را ياد بگيرم. شهيد رستگار به مادر مي‌گويد: بعد از نماز صبح بلند شو قرآن را باز كن انشاالله مي‌تواني بخواني."😳😳😳 مادر من بعد از نماز صبح بلند مي‌شود و هرجاي قرآن را كه باز مي‌كند، مي‌خواند.🤭😍 《به‌روایت‌برادرشهید》 _______ 🌿 @Khademine_koolebar_Germi
◾️ 🎙🕊 همیشه عادت داشت زیارت عاشورا را آرام بخواند، اما روز های آخر زیارت عاشورا را با صدای بلند می خواند... انگار که میدانستند روز های آخرش است :) دو روز قبل از شهادتش با هم داخل ماشین نشسته بودیم. محرم بود و یک مداحی از جواد مقدم گذاشته بود...🎧🏴 روضه رسید به اینجا که ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم💔 سیدابراهیم هم سرش را تکان داد و با لبخند ، نرم روی سینه اش زد و گفت: "ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم :)♥️"  راوی همرزم شهید @Khademine_koolebar_Germi
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید عماد مغنیه نام مستعار:حاج رضوان مذهب :شیعه ولادت :۱۳۴۱ شهادت : ۱۳۸۶/۱۱/۲۳ درپی انفجارخودروی بمبگذاری‌ شده،دمشق محل تحصیل:دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) مغزمتفکرحزب الله منصب:ازفرماندهان جنگ۳۳روزه جایزه ۲۵میلیون دلاری دولت آمریکابرای شناسایی عمادمغنیه 🌷 عمادگاهی حاج رضوان بود گاهی مرتضی! گاهی خودرامصطفی معرفی می‌کردو گاهی نام دیگری برای خودبرمی‌گزید. جاسوس‌های سرویس‌های امنیتی موساد و اف بی آی و ... هرچه بیش‌تر به مغنیه نزدیک می‌شدنداو رادورتر می‌یافتند..! به قول حاج قاسم سلیمانی،یار دیرین عمادمغنیه،حاج رضوان مثل شمشیر فرودمی‌آمدومثل شبح ناپدیدمی‌شد! وی به‌عنوان"مرد سایه"ومغز متفکرحزب الله لبنان شهرت داشت. شــهادت درون یک خودروی میتسوبیشی پاجروی نو ونقره‌ای‌رنگ درمنطقه«کفر سوسه»وخیابان«الحدیقه»در دمشق رخ داد، عمادمغنیه به شهادت رسیدو۲نفر زخمی شدند.دراین منطقه یک مدرسه ایرانی و یک مرکزپلیس ودفتراصلی سازمان اطلاعات سوریه قراردارد.پس ازاین واقعه حزب‌الله دربیانیه‌ای،اسرائیل را مسئول تروراین مقام ارشدنظامی حزب‌الله دانست.  آیت‌الله خامنه‌ای : درپیامی به مناسبت شهادتش،او را فردی معرفی کردکه سراپاعشق و شورجهادفی سبیل الله بود. 🌷 اسرائیل خودبه خودساقط خواهدشد چراکه دیگرنمی تواندنقشی راکه ایالات متحده وغربی هاازاو انتظاردارندعملی کند.» 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهیدعمادمغنیه صـلوات🌼 🍃🌸اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فرَجَهُمْ🌸🍃 🥀@koolebar_Germi