عباس تا قبل از شهادت، سه بار در پیاده روی اربعین حسینی در کربلا شرکت کرد. در طول سه سال کارمندی در دانشگاه، بیش از 15بار به مشهد مقدس رفته بود و بیش از این تعداد به قم. در طول سال 94 بارها از فرمانده اش اجازه اعزام به سوریه را مطرح کرده بود اما رفتنش به سوریه تا نامزدی اش به تعویق افتاد.
عباس در بیست و سوم بهمن سال یک هزار و سیصد و نود و چهار دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمی گذشت که مقدمات سفر به سوریه فراهم شد. در جواب فرمانده اش، سردار اباذری که به او گفته بود: " شما تازه صاحب همسر شدی، هنوز دو ماه از نامزدی ات هم نگذشته؛" گفته بود میترسم زمین گیر شوم و توفیق از من سلب شود. عباس اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم. خانواده اش نیز مانع تصمیمش نشدند و حقیقت راهی که عباس انتخاب کرده بود ایمان داشتند. در نهایت او با اصرار زیاد به فرمانده اش، در اول اردیبهشت سال یک هزار و سیصد و نود و پنج داوطلبانه عازم سوریه شد.
✦کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی/ پاتوق جوانان انقلابی
✪@khademine_koolebar_germi✪
رفیق شهید
تولدت مبارک
✦کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی/ پاتوق جوانان انقلابی
✪@khademine_koolebar_germi✪
روزهای پایانی مأموریت او بود مدت پنجاه روز در محور های متعدد درگیری در نقش فرماندهی گروهان در کنار گروهی از شیعیان نبل و الزهرا ( دو شهر در سوریه) و جمعی از گروه النجبای عراق مجاهدت کرد و در سخت ترین شرایط در نزدیکی دشمن دلاورانه جنگید. دوستان سوری و عراقی اش به او علاقه مند شده بودند و حتی یکی از آنها انگشترش را به عباس هدیه داده بود. از روحیات و رفتارش در میدان نبرد که بعد از شهادت، دوستانش نقل کردند مشخص است که عباس خود را آماده شهادت کرده بود
عباس در بیستم خرداد یک هزار و سیصد و نود و پنج در حالی که بیست و سه بهار از سن او می گذشت در منطقه خلصه در حومه جنوبی حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. . فرمانده اش سردار اباذری به او لقب " جوان مومن انقلابی" داد و با دلی پر از اندوه این چنین گفت: " مجموعه سپاه یکی از فرماندهان شجاع و مدیر خود را از دست داد. "
پیکر مطهر شهید عباس دانشگر پس از تشییع باشکوه در دانشگاه امام حسین(ع) به زادگاهش سمنان آورده شد و در شهرستان سمنان هم پس از تشییع مردم شهید پرور در امامزاده حضرت علی اشرف(ع) به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد...
✦کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی/ پاتوق جوانان انقلابی
✪@khademine_koolebar_germi✪
#پروفایل
#حرف_دل💔
#داداش_مهدی
#رفیق_شهیدم
#پیام_شهدایی
#پیشنهادویژه😍👌
✦کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی/ پاتوق جوانان انقلابی
✪@khademine_koolebar_germi✪
کمیته خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
به نام خدای شهدا:
#معرفی_شهید🌿💛
____
نام: مسعودعسگری🧔🏻
محلتولد: تهران🏰
تاریختولد: ۱۳۶۹/۰۶/۰۸🦋
محلشهادت: حلبسوریه💔
تاریخشهادت: ۱۳۹۴/۰۸/۲۱🥀
وضعیتتاهل: مجرد🧡
آدرسمزار: بهشتزهرایتهران♡
تحصیل:👇🏻🌿
ایشان ابتدا در رشته الکترونیک مشغول به تحصیل شد اما پس از گذشت سه ماه، از ادامه این رشته انصراف داد و یک سال بعد با انتخاب رشته حقوق باز نتوانست آرام بگیرد و از آسمانها دور بماند و علاقه او باعث شد که مراحل گزینش و تست های پزشکی خلبانی را پشت سر بگذارد تا وارد دنیای آسمانی بشود.
خصوصياتاخلاقیشهید:👇🏻🌿
یکی از خصوصیات شهید ساده زیستی و ساده پوشی بود. ممکن نبود کسی از رفتار و صحبت هایش متوجه مهارت های شهید بشود، حتی خیلی از دوستانش بعد از شهادت متوجه توانایی های بی نظیر او شدند و همچنین در کنار این سادگی و بی ریایی، بسیار با سخاوت بود و هیچ وقت از کوچکترین کمکی به دوستانش دریغ نمیکرد و وسیله های خود را در اختیار دوستانش قرار می داد.
شهادت:👇🏻🌿
شهید بزرگوار در شامگاه روز بیست یکم آبان 94 پس از عملیات آزادسازی شهر العیس در حومه حلب سوریه به همراه شهیدان احمد اعطایی، محمد رضا دهقان امیری و سید مصطفی موسوی، غریبانه به شهادت می رسد.
#شهید_مسعود_عسگری💔
#خادم_الشهدا...🌿
✦کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی/ پاتوق جوانان انقلابی
✪@khademine_koolebar_germi✪
⚫ انا لله و انا الیه راجعون ⚫
مع الاسف امروز عصر بر اثر انفجار بمب در مقابل مدرسه دخترانه سید الشهدا (ع) در ناحیه ۱۳ در منطقه شیعه نشین غرب کابل، ۳۵ دانش آموز شهید و ۶۰ نفر دیگر زخمی شدند.
چه بسیار دردناک است که در این ماه مبارک رمضان، گروهک تروریستی کور دل و جاهل طالبان، اینگونه به کودکان شیعیان حمله ور می شوند و سربازان علم و دانش را مظلومانه به خاک و خون می کشند!
لعن و نفرین ابدی مظلومان تاریخ بر این گروه سفاک و وحشی، و کسانی که از این جلادان حمایت می کنند.
✦کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی/ پاتوق جوانان انقلابی
✪@khademine_koolebar_germi✪
#خاطره_شهید🎤♥️
خیلی به بحث حجاب اهمیت میداد...
وقتی چهارشنبه ها از حوزه بیرون میزدیم تا برویم خانه ، مصطفی سرش را پایین مینداخت و اخم هایش را در هم میکرد...
میپرسیدم :چی شده باز ؟!
با دلخوری میگفت: این همه شهید ندادیم که ناموس مملکت با این سر و وضع بیرون بیاد😔💔
پ.ن :خواهشا به این مسئله توجه بشه...🥀
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#خودسازی
✦کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی/ پاتوق جوانان انقلابی
✪@khademine_koolebar_germi✪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❥❥
*میگن اگه از شهیدے یاد کردے، بدون اول اون یادت کـرده♥*
#شهیـد مصطفے صدرزاده🌸🌿
✦کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی/ پاتوق جوانان انقلابی
✪@khademine_koolebar_germi✪
کمیته خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
به نام خدای شهدا:
#معرفی_شهید🌿💛
____
نام: احمدعطایی🧔🏻
محلتولد: تهران🏰
محلشهادت: حلبسوریه💔
تاریختولد: ۱۳۶۴/۰۶/۰۷🦋
تاریخشهادت: ۱۳۹۴/۰۸/۲۱🥀
آدرسمزار: بهشتزهرایتهران♡
وضعیتتاهل: متاهلبادوفرزند🧡
تولدوشهادت:👇🏻🌿
متولد 7 شهریور 1364 و ساکن محله فلاح تهران بود و مهندسی برق میخواند. او داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم و مردم مظلوم سوریه، راهی آن دیار میشود که در 21 آبان ماه 94 و آخرین روز ماه محرم الحرام، همراه با سه تن دیگر از دوستانش«سید مصطفی موسوی»، «مسعود عسگری» و «محمدرضا دهقان امیری» به شهادت میرسد.
فعالیت:👇🏻🌿
احمدآقا علاوه بر این که پاسدار بود، در مسجد محل فعالیت داشت. کتابهای فراوانی مثل کتابهای اخلاقی، عرفانی و سبک زندگی، خیلی مطالعه میکرد. به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود «هر که دارد بر ولایت بدگمان، حق ندارد پا گذارد در این مکان» و میگفت: «کسی که آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه اینها به هم وصل هستند.»
دلکندنووصیتبرایهمسر:👇🏻😔
چند وقتی بود که برای دل بریدن از ما، تمرین میکرد و این کاملا مشخص بود. شب قبل از رفتن، بچهها را خیلی بوسید. حدود یک ساعت، با بچهها و سوار بر موتور در شهر، میگشتیم. تمام حرفهایی که در وصیت نامهاش نوشته را، آن شب به من گفت. شاید فکر میکرد که وصیت نامهاش به دست ما نرسد. میگفت:« به بچهها خیلی محبت کن و خوب تربیت کن، دوست دارم بچههایم طلبه ولایی شوند. بعد از رفتن من هم بی قراری نکنید.»"
#شهید_احمد_عطایی💔
#خادم_الشهدا...🌿
✦کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی/ پاتوق جوانان انقلابی
✪@khademine_koolebar_germi✪
هنوز وقتش نرسیده است
تو حلب شبها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش میرساند. ما هروقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم. یک شب که با حسن میرفتیم تا غذا به بچهها برسونیم، چراغ موتورش روشن میشد. چند بار گفتم چراغ موتور و خاموش کن، امکان داره قناصها بزنند.
خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را میزنند.
دوباره خندید! و گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخواندی؟ که شب روی خاکریز راه میرفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد. نیروهاش میگفتند فرمانده بیا پایین تیر میخوری». در جواب میگفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است».
حسن می خندید و میگفت نگران نباش آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید.
#شهادت مبارک شهیدم
کانال شهید میرزا مهدی صابری
ʚ﴾@shahid_saberi