[WWW.FOTROS.IR]ma98060909.mp3
7.78M
مراسم عزادارى شب اول ماه محرّم ۹۸
#شور ( بوى حرم گرفتيم )
با مداحى #حاج_محمود_كريمى
https://eitaa.com/kosar_varamin/5
#فلسفه نهضت امام حسين(ع)
🌹استاد فاطمی نیا:
🔸در زيارت اربعين ميخوانيم :
"وبذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهاله "
امام حسين(ع) جان در كف نهاد تا بندگانت را از ناداني برهاند!
فلسفه ي نهضت سيدالشهداء (ع) اين است كه ما از ناداني خارج شویم.!
https://eitaa.com/kosar_varamin/5
#کشتی_نجات
مرحوم قاضي نورالله - رضوان الله تعالي عليه - در آخر کتاب مجالس المؤمنين در ذيل حالات شعراء مي نويسد:
پدر جمال الدين خليعي موصلي، حاکم موصل و ناصبي و يکي از دشمنان اهل بيت عليهم السلام بود. مادرش هم ناصبيه بود و چون پسري برايش متولد نمي شد؛ به مقتضاي عقيده ي فاسد خويش، نذر کرد که اگر خداي به او پسري عطا کند؛ به شکرانه ي او، پسر را سر راه زوار حضرت اباعبدالله عليه السلام بفرستد، تا زواري را که از شام و جبل عامل مي آيند و عبور آنها از موصل است به قتل برساند (و اموال آنها را غارت کند.)
بالاخره بعد از مدتي جمال الدين متولد مي شود! چون جمال الدين به حد جواني مي رسد، مادرش او را از نذر خود خبردار مي کند. لاجرم او همراه با مادرش، به دنبال زواري که از موصل عبور کرده بودند؛ رفت.
هنگامي که به مسيب رسيد، ديد زوار از جسر عبور کرده اند. بنابراين در همان جا توقف کرد تا هنگامي که زوار مراجعت کردند، آنها را به قتل برساند.
جمال الدين در کناري کمين کرده بود و در همان حال به خواب فرورفت. در عالم رؤيا ديد قيامت برپا شده است و ملائکه آمدند و او را گرفتند و در آتش انداختند. اما آتش او را نسوزاند و به او اثر نکرد.
ملک موکل جهنم به آتش خطاب کرد: چرا او را نمي سوزاني؟!
آتش گفت: غبار (زوار) کربلا بر او نشسته است! پس او را از جهنم بيرون آوردند و شستشو دادند و دوباره او را درآتش انداختند ولي باز هم آتش او را نسوزاند.
ملک گفت: چرا حالا ديگر او را نمي سوزاني؟!
تش گفت: شما ظاهر بدن او را شستيد، اما غبار داخل در جوف او شده است!
جمال الدين از خواب بيدار شد و از آن عقيده ي فاسد برگشت و مذهب تشيع را اختيار کرد و مشغول مداحي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام شد. بعضي مي نويسند: او به کربلا آمد و بعضي شعرا اين شعر را به او نسبت داده اند:
اذا شئت النجاة فزر حسينا
لکي تلقي الاله قرير عين
فان النار ليس تمس جسما
عليه غبار زوار الحسين
يعني اگر نجات از آتش مي خواهي، پس حضرت امام حسين عليه السلام را زيارت کن! زيرا آتش به بدني که غبار زوار حسين عليه السلام بر آن نشسته باشد، آسيب نمي رساند.
https://eitaa.com/kosar_varamin/5
May 11
مهتاب و مین و من.mp3
13.42M
نام قطعه: مهتاب و مين و من
از مجموعه #رستخيز_عام
#رهبر_معظم_انقلاب :
« اگر چنانچه از سیم خاردار می خواهی رد شوی اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی
وقتی گرفتار خودمان هستیم نمی توانیم کاری انجام دهیم »
https://eitaa.com/kosar_varamin/5
▪️ اسب حسین به زمینی هولناک رسید و بایستاد
هرچند شاهزاده تازیانه میزد گامازگام برنمیگرفت.
حسین (ع) فرمود که هیچکس میداند که این چه زمین است؟
یکی گفت: این را ارض ماریه گویند. حسین (ع) فرمود که شاید نامی دیگر داشته باشد. گفتند: آری این موضع را کربلا خوانند.
حسین (ع) گفت: «الله اکبرُ ارضُ کربٍ و بلآءٍ وَ سَفکُ الدّماءِ» این زمین کرب و بلاست این، جای ریختن خونهای ماست. این محطّ رجال آل عباست
علیاکبر پیش آمد که ای پدر بزرگوار این چه فال است که میگیری و این چه مقال است که میگویی؟
گفت: ای جان پدر، با جدّت مرتضی علی (ع) در وقت عزیمت صفین، بدین موضع رسیدیم که کربلا میگویند.
امیر فرود آمد و سر در کنار برادرم امام حسن (ع) نهاد و من بر سر بالین وی نشسته بودم،
ناگاه از خواب در آمد، گریان، گریان.
برادرم گفت: «یا ابتاه» تو را چه شد؟ گفت: در واقعه دیدم که دریایی از خون در این صحرا بود و حسین من در آن دریا افتاده، دست و پا میزد و فریاد میکرد و هیچکس به فریاد او نمیرسید.
آنگه رو به من کرد و گفت: «یا اباعبدالله» تو را در این صحرا واقعۀ هایله دست خواهد داد. چه خواهی کرد؟
گفتم: صبر کنم و جز صبر و شیکبایی چه چاره دارم؟
امیر گفت: همچنین کن که مزد صبر کنندگان در شمار نمیآید، «... انّما یُوَّفَّی الصابِرونَ اَجرَهُم بِغَیرِ حِسابٍ» (10/الزمر)، خدا یار صابران است و ما را به تمسک به چیزی که فرمود صبر است.
💬 کتاب روضه نشر کتاب
https://eitaa.com/kosar_varamin/5