🔴 #کارت_عروسی_برای_اهل_بیت
💠 دعوتنامهها را خودمان نوشتیم. کارتهای #عروسی را که توزیع میکردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی، امام حسین، حضرت ابوالفضل، امام جواد، امام کاظم، امام هادی و امام عسگری علیهمالسلام و دعوتنامهها را به عموی آقا مرتضی که راهی #کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامهای مخصوص نوشتیم. از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در #عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای #توسل خواندیم.
💠 چند شب قبل عروسی #خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفتهاند، به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند. خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار #خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما!
🔴 #همسر_شهید_مرتضی_زارع
✅🌺✅🌺
@kosarnet
❤️یا اباعبداللـــــه (ع) ❤️
«
☄✨پس از گفتن یڪ
بسم الله...
از دل و جان💚
تو بگو☄✨
💕 «حسین اباعبدالله»💕
#السلام_علیڪ_یااباعبدالله
به رسم هر روز با سلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
روزتون حسینی...
✅🌺✅🌺
@kosarnet
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ذکر روز شنبه ۱۰۰مرتبه
❤️يـا ربّ العَالمَِين❤️
🌸ای پـروردگــــار جــهــانــیــان
🌸ایـن ذکـر موجب بینیازی میشود
✅🌺✅🌺
@kosarnet
"""""🍃🍃🌹🍃🍃"""""
🌹یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت:
🔹مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !!
🌹یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است
🔹و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند.
🌹یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که:
🔹دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله... شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
🌹یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد
🔹و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
🌹یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه
🔹طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه!!
🌹آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم!!
✅🌺✅🌺
@kosarnet
_🍃🌸🍃_____
✅ دفاع از حريم تشيع ✅
✳️مرحوم سيد شرف الدين از علماى بزرگ شيعه، هنگامى كه در زمان عبدالعزيز آل سعود به زيارت خانه خدا مشرف شد، از جمله علمايى بود كه به كاخ پادشاه دعوت شده بود كه طبق معمول در عيدقربان به او تبريك بگويند.
🔹زمانى كه نوبت به وى رسيد و دست شاه را گرفت، هديه اى به او داد و هديه اش عبارت بود از يك قرآن كه در جلدى پوستين نگه داشته شده بود.
🔸ملك هديه را گرفت و بوسيد و به عنوان احترام و تعظيم، بر پيشانى خود گذاشت.
🔹سيد شرف الدين ناگهان گفت: اى پادشاه! چگونه اين جلد را مى بوسى و تعظيم می كنى در حالى كه چيزى جز پوست يك بز نيست؟
🔸ملك گفت: غرض من قرآنى است كه در داخل اين جلد قرار دارد نه خود جلد.
🔹آقاى شرف الدين فوراً گفت: احسنت، اى پادشاه! ما هم وقتى پنجره يا در اتاق پيامبر را مى بوسيم، مى دانيم كه آهن هيچ كارى نمى تواند بكند، ولى غرض ما آن كسى است كه ماوراى اين آهن ها و چوب ها قرار دارد. ما مى خواهيم رسول اللَّه را تعظيم و احترام كنيم، همان گونه كه شما با بوسه زدن بر پوست بز، مى خواستى قرآنى را تعظيم نمايى كه در جوف آن پوست قرار دارد.
🔸حاضران تكبير گفتند و او را تصديق نمودند. آن جا بود كه ملك ناچار شد اجازه دهد حجاج با آثار رسول خدا (صلى الله عليه و آله) تبرک جويند، ولى آن كه پس از او آمد، به قانون گذشته شان بازگشت.
📚منبع کتاب: آنگاه هدايت شدم، ص93
✅🌺✅🌺
@kosarnet
----------🍃🌸🌹🌸🍃----------
🔹برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!)
🔹داوطلب زیاد بود.
قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان بسیجی!!
🔹همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه...
همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی!!
🔹دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون...
جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار
🔹تو دل همه غوغائی شد...!!
بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان...
🔹همه رفتند الا همون پیرمرد...
گفتند چرا نمیای؟؟
گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش
آخه مادرش منتظره...
🔹درود بر شهامت و غیرت آنان!!
🔹نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید؟!
✅🌺✅🌺
@kosarnet
💌🌱••|
خرماگرفته بود دستش
به تک تک بچه ها تعارف میڪرد؛
+گفتم:مرسی
-گفت:چی گفتی؟
+گفتم:مرسی
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسی؛
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه :)
#حاجاحمدمتوسلیان
✅🌺✅🌺
@kosarnet
🌹آقا جانم یا صاحب الزمان
این هفتہ نیز جمعہ ما بے شما گذشت
آقا بپرس اینڪہ چہ بر حال ما گذشت!
🌿
این هفتہ هفت روز بہ ظاهر گذشتنے
بر من ولے عزیز دلم قرنها گذشت...
🌿
هفتاد گوشہ نالہ زدم تا ڪہ جمعہ شد
جانم بہ لب رسید ولے جمعہ تا گذشت
🌿
گفتند جمعہ بوے تو میآورد نسیم
اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت
🌿
خورشید هم هواے مرا تازهتر نڪرد
او هفت دفعہ آمد و بیاعتنا گذشت
🌿
عمرم بہ سر رسید و از این دست جمعهها
تڪرار شد، نیامدے و عمر ما گذشت
🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
✅🌺✅🌺
@kosarnet