eitaa logo
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان تهران
2.4هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
313 فایل
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان تهران انتشار آخرین اخبار مدارس علمیه خواهران استان تهران ارتباط با ما: @m3721f https://eitaa.com/joinchat /3728801837C49d47ebf93
مشاهده در ایتا
دانلود
کارگاه مهارت‌های پیش از ازدواج 🔻سرفصل‌ها: 🔸خودآگاهی و روش‌های شناخت خود 🔹آشنایی با ملاک‌های صحیح و متناسب انتخاب همسر 🔸شیوه تشخیص ملاک‌ها در طرف مقابل 🔹سوالات خاستگاری 🔻مدرس: "سرکار خانم فاطمه قلیزاده" 📆 زمان: یکشنبه ۵ و ۱۲ اردیبهشت ⏰ ساعت: ۱۶ الی ۱۸ 📌مکان: بستر مجازی اسکای روم 💶هزینه: ۱۵۰ هزارتومان 📝برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات با شماره 09196002248 تماس بگیرید. 🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1688600666C5d27c246a3 🆔 https://chat.whatsapp.com/H7rJZWFXvUT9sjs7gBBJ4W
استاد تحریری: قطع علايق و وابستگى‏ ها اوّلين و مهم‏ترين ، علاقه و وابستگى‏ هاى قلبى است كه سبب اسارت و حبس انسان در عالم مى‏شود و سالك تا ، براى قطع علايق خود از عالم طبع بر ندارد، «مهاجر الى اللّه‏» محسوب نشده و مصداق اين آيه‏ ى شريفه نمى‏ شود كه: «وَمَن يُهَاجِرْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِى الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» و هر كه در راه خدا هجرت كند، در زمين اقامتگاه‏هاى فراوان و گشايش‏ها خواهديافت؛ و هر كس [به قصد]مهاجرت در راه خدا و پيامبر او، از خانه‏اش به درآيد،سپس مرگش دررسد، پاداش او قطعا بر خداست. کتاب 🌸کانال نشر بیانات استاد تحریری👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369
🔹 حوزه علمیه مکانی برای خودسازی و کسب معنویت است ، طلاب در حوزه علمیه با آموزش علمی ، کسب فضایل اخلاقی و فعالیت‌های فرهنگی می‌توانند به مقام سربازی امام زمان(عجل الله) برسند و حضرت را یاری کنند حجت الاسلام صدیقی 🌺 حوزه علمیه حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها برای سال تحصیلی 1400 - 1401در مقطع تحصیلی سطح 2 ( کارشناسی ) با اعطای مدرک رسمی از آموزش عالی ، طلبه خواهر می پذیرد . ✅ امتیازات ویژه علمی : - ارتقاء سطح توانمندی علمی - کسب مهارت های همسرداری و فرزند پروری - ادامه تحصیل در مقطع سطح ۳حوزه ویا کارشناسی ارشد در کلیه رشته های علوم انسانی از جمله روانشناسی ،حقوق، فلسفه ، مشاوره و... ✅ فرصت های شغلی بعد از آزمون های مربوطه همچون : ۱ ـ قضاوت ۲ ـ وکالت ۳ ـ مشاور مذهبی ۴ ـ استخدام در آموزش و پرورش ۵- برای طلاب با سطوح بالاتر استادی دانشگاه ..پژوهشگر در عرصه علوم انسانی ملی وبین المللی 📚 زمان ثبت نام : ۹۹/۱۱/۲۵ 🔹 جهت ثبت نام و اطلاعات تکمیلی به سایت paziresh.whc.ir مراجعه نمایید 🔹جهت اطلاعات بیشتر به آی دی زیر و کانال حوزه علمیه مراجعه کنید : @mohamad_zamani https://shahriar.kowsarblog.ir https://eitaa.com/paziresh1400 https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
🔷 مدرسه علمیه صالحیه در راستای انس هر چه بیشتر با کلام وحی جلسات روزانه تفسیر و تدبر در آیات جزء 30 ام قرآن کریم را برگزار می نماید؛ 🔻هر روز ساعت 15 🔸در محضر قرآن کریم 🎤با بیانات ارزشمند سرکار خانم رنگرز 🔺همچنین به مناسبت میلاد با سعادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام در روز میلاد آن حضرت مسابقه ای از صوت های جلسات تفسیر و تدبر برگزار و به برگزیدگان هدایایی تقدیم می گردد. برای استفاده از سلسله جلسات و شرکت در مسابقه در کانال فرهنگی مدرسه علمیه صالحیه به آدرس https://eitaa.com/farhangi_salehiye عضو شده و هشتک را پیگیری بفرمایید. https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم✨ 🌹حوزه روزنه ای به سوی حقیقت.... 🌹وگامی به سوی... 🌹سربازی امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🍃🌸علم به مانند جسم و عمل به مانند روح است... 🔷هر دو بال کبوتر حقیقتند.. 🍃🌸علم آگاهت می کند و عمل تو را به راه می اندازد؛ درون همان جاده ای که انتهایش وصول به خداوند تبارک و تعالی است... 🔷بعد از علم و عمل تازه عشق الهی، کم کم جلوه می کند...روحت را به پرواز در می آورد...همه لذت ها می رود...و لذت الهی جرعه جرعه به کام قلبت نوشانده می شود.... 🍃🌸فریاد...فریاد...ای علم در وجودم بیدار شو و ای عمل همراه من شو.... 🔷دیر است....نگذار جامانده کاروان عشق شوم..... 🌹به قلم خانم زهرا قرایی از مدرسه علمیه امام حسن مجتبی علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
•┈┈••✾🌸🍃🌺🍃🌼✾••┈┈• 🍃امام علی علیه‌السّلام: 🌸🍃آگاه باشید! كه پذیرفته، و سخنش تصدیق می‌گردد. آن كس كه در ، شفاعتش كند، بخشوده می‌شود، و آن كس كه قرآن از او شكایت كند محكوم است. 🌸🍃در روز قیامت ندا دهنده‌ای بانگ می زند كه: «آگاه باشید! امروز هر كس گرفتار بذری است كه كاشته و عملی است كه انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن» 🌸🍃پس شما در شمار عمل‌كنندگان به قرآن باشید، از قرآن پیروی كنید، با قرآن خدا را بشناسید و خویشتن را با قرآن اندرز دهید، و رأی و نظر خود را در برابر قرآن متّهم كنید و خواسته‌های خود را با قرآن نادرست بشمارید. 📚نهج‌البلاغه، خطبه ۱۷۶ 🌹ماه مبارک رمضان، ماه بهار قرآن •┈┈••✾🌸🍃🌺🍃🌼✾••┈┈• ۱۷۶ علیه‌السلام ━━━━━‏━━━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
اگــر ڪــســے گــره‌اے دارد...... و تــو راهش را مــیــ‌دانــے؛ ســڪــوت نــڪــنــ! اگــر دســتــت بــه جــایــے مــیــ‌رســد ڪــارے بڪــنــ. مــعــجــزه‌ے زنــدگــے دیــگــران بــاشــ بــی ــ‌شــڪ فــرد دیــگــرے مــعــجــزه زنــدگــے تــو خــواهد بــود. ..... 💕❤️💕 https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
rabana_mousavi.mp3
1.48M
🔸نوای ربّنا با صدای زیبا و ملکوتی قاری نوجوان سید علیرضا موسوی... https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان تهران
🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂🌸🍃🌺🍂 🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍃🌸🍂 🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂 🍃🌺🍃🌼🍃 🍃💐🍂 ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌛 راز شب های مهتابی قسمت دوازده 🌛 🍃 سیده خانم لحن مضطربم را که دید پرسید چه شده؟ کمی مکث کردم و با لحن محزونی گفتم بابا دوباره حالشون بد شده، مادرم گفتند؛ امشب باید به تهران برگردم..گفت با شما بروم...بغض امانم نداد و سر به آغوشش نهادم و بلند بلند اشک ریختم....قلبم می سوخت... طاقت دیدن حال خراب پدر را نداشتم....هر بار که موجی او را می گرفت...غربت سردی بر بند بند وجودم سایه می افکند.... 🌙🌸🌙🌸🌙🌸 🌓🌓🌓🌓🌓🌓 🍃 تازه بیمارستان بردنش هم به راحتی نبود...قصه مرگ و زندگی بود....باید آمبولانس ویژه ای می آمد و طوری که نفهمد با زدن آمپول حمله هایش را کنترل می کردند و بعد او را می بردند... گاه که متوجه حضور ماموران آمبولانس می شد فریاد می زد عراقی...بزنید...و در را قفل می کرد.... 🌙🌸🌙🌸🌙🌸 🌚🌚🌚🌚🌚🌚 🍃 گاهی در نیمه های شب وقتی ماموران آمبولانس می آمدند پدر برق را قطع می کرد...و در این حال آن قدر سالم ماندنش سخت می شد که حد نداشت... 🍃 یک بار در همین حال با اشک فقط به مامورانی که در حال شکستن در خانه برای بستری اش بودند فریاد می زدم و التماس می کردم که آرام تر...خواهشا آرام تر...پدرم بلایی به سرش نیاید... مراقب باشید....نکند بخاطر مقاومتش رفتار تندی کنید و آسیبی ببیند.... 🌙🌸🌙🌸🌙🌸 🌓🌓🌓🌓🌓🌓 🍃 آن شب، شبی عجیب، سخت و خطرناکی بود و زنده ماندن پدر در آن تاریکی هیچ چراغی روشن نبود و ماموران با نور موبایل به دنبال پدر می گشتند فقط با خداوند متعال بود.... 🍃 سیده خانم کمی آرامم کرد. رفت و مقداری آب برایم آورد تا هم بخورم و هم به صورتم بزنم تا کمی حالم بهتر شود... آن وقت کمک کرد تا بلند شدم و به سمت خانه رفتیم... 🌙🌸🌙🌸🌙🌸 🌚🌚🌚🌚🌚🌚 🍃 به خانه که رسیدیم مرا در اتاق نشاند و برایم گل گاو زبان با کمی سنبل الطیو و یک عدد لیمو و کمی عسل آورد.. لحظاتی گذشت دیدم امینه خانم یکی از همسایگان وارد اتاق شد...مادر یکی از خواستگارهایم بود...با سختی بلند شدم و احوالپرسی کردم...و باز نشستم...کمی دلداری ام داد و سعی کرد مرا به آرامش دعوت کند...در این هنگام‌ سیده خانم گفت دخترم بسیار شرمنده ام امشب نمی توانم با تو بیایم امینه خانم با همسرش تو را به خانه می رسانند.... 🌙🌸🌙🌸🌙🌸 🌓🌓🌓🌓🌓🌓 🍃 ناگهان در وجودم غمی بزرگ‌ نشست... با خود گفتم چرا سیده خانم با من نمی آید....؟؟ فکرم رفت پیش همان شبی که افسار اسب را گرفت و بیرون رفت و نفهمیدم کجا می رود...حس کنجکاوی ام شدت گرفت...با لحنی غم دار گفتم...مادر...دلم می خواهد در این شرایط کنارم‌ باشید...چشمهایش پر از اشک شد مرا در آغوش گرفت و گفت من بیشتر دلم می خواهد دخترم...فکر می کنی تنها فرستادن تو به تهران برایم آسان است؟ آن هم با این حالی که داری...اما چه کنم نمی توانم....کار مهمی دارم که باید انجام بدهم..ان شاء الله فردا به دیدنت می آیم... 🌙🌸🌙🌸🌙🌸 🌚🌚🌚🌚🌚🌚 🍃 خواستم بگویم مادر...خب بگویید شب ها کجا می روید چه کار مهمی است که باید بروید و من تنها بمانم...؟؟ اما سکوت کردم و سرم را از آغوشش جدا کردم...نشستم و جوشانده ام را جرعه جرعه سر کشیدم...بعد هم آماده شدم...سیده خانم دستهایم را گرفت و تا وانت همسر امینه خانم، "کربلایی حسن" همراهی ام کرد. کمی خوراکی به دستم داد و گفت حتما بین راه بخور. ظرف غذایم را هم به امینه خانم سپرد به اندازه هر سه مان بود گفت؛ حتما بین راه بخورید و گرسنه نمانید... 🍃 پشت وانت کربلایی حسن از پرده ای ضخیم پوشیده شده بود و کف آن قالیچه، پتو و متکا برای استراحت در مسافت طولانی قرار داشت... 🌙🌸🌙🌸🌙🌸 🌓🌓🌓🌓🌓🌓 🍃 من و امینه خانم از زیر قرآن کریم رد شدیم و رفتیم جلو نشستیم تا بعد از طی مسافتی برای استراحت به پشت وانت برویم...ماشین در سکوت خاموش شب حرکت کرد و سیده خانم کاسه آب را پشت سرمان ریخت...و آخرین نگاهم با نگاه دلسوزانه و پر محبت سیده خانم تلاقی کرد و کم کم محو شد و دلم در این شب مهتابی پیش او جاماند.... ادامه دارد..... https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93 🍃💐🍂 🍃🌸🍂🌺🍃 🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂 🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂🌸🍃 🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂🌸🍃🌺🍂
15-ramazani76439.mp3
1.03M
🥀به یاد همه شهدا و جانبازان عزیز 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93