مقاله استفان والت، نظریه پرداز روابط بین الملل در فارن پالیسی:افول سنگین توانایی قضاوت استراتژیک در میان سران اسرائیل
آخرین نمونه آشکار کوته بینی اسرائیل را میتوان مخالفت پر شور و حرارت این رژیم با تلاشهای بین المللی برای مذاکره جهت محدود ساختن برنامه هستهای ایران دانست. اسرائیل به دلایل استراتژیک مختلف میخواهد تنها کشور برخوردار از سلاح هستهای در خاورمیانه باقی بماند و نمیخواهد شاهد دستیابی ایران به سلاح هستهای باشد؛
بنابراین نتانیاهو و دیگر رهبران اسرائیلی باید از اینکه آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی ایران را به امضای توافق سال ۲۰۱۵ متقاعد ساخته اند خوشحال میشد و پس از انعقاد آن نفس راحتی میکشید. چرا؟
استفان والت، نظریه پرداز روابط بین الملل در فارن پالیسی نوشت: اسرائیل دچار دردسری جدی شده است. شهروندان این کشور عمیقا دو دسته شده اند و این وضعیت بعید است بهبود یابد. تل آویو درگیر یک جنگ غیرقابل پیروزی در غزه شده، ارتشش نشانه هایی از تحت فشار بودن را از خود بروز می دهد و وقوع یک جنگ گسترده با حزب الله یا ایران همچنان محتمل است. اقتصاد اسرائیل به شدت آسیب دیده و آنگونه که اخیرا روزنامه تایمز اسرائیل گزارش کرده 60 هزار بنگاه اقتصادی ممکن است امسال تعطیل شوند.
به علاوه، رفتار اخیر اسرائیل آسیبی جدی به وجهه جهانی این رژیم وارد کرده و این کشور در حال تبدیل شدن به دولتی منحوس است به شکلی که زمانی غیرقابل تصور بود. پس از حمله مرگبار 7 اکتبر حماس، اسرائیل ابراز همدردی جهانی قابل توجهی را دریافت کرد و این موضوع به شکلی گسترده مورد پذیرش قرار گرفت که اسرائیل حق پاسخگویی شدید به این اقدام را دارد. ام
ا با گذشت بیش از 10 ماه قتل عام بیرحمانه فلسطینیان توسط اسرائیل در غزه و افزایش خشونت های شهرک نشینان در کرانه باختری آن موج اولیه حمایتی از بین رفته است. دادستان دیوان بین المللی کیفری خواستار صدور حکم بازداشت برای نخست وزیر و وزیر جنگ اسرائیل به اتهام ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده است.
دیوان بین المللی دادگستری نیز یافته های اولیه ای را منتشر کرده که نشان می دهد اقدامات اسرائیل از نظر ماهیت و نیت به شکل قابل قبولی واجد خصیصه نسل کشی است و این دادگاه بین المللی مدتهاست که اعلام کرده اشغال و استعمار کرانه باختری، نوار غزه و بیت المقدس غربی نقض آشکار حقوق بین الملل تلقی می شود.
تنها سرسخت ترین مدافعان صهیونیزم می توانند به آنچه در غزه رخ می دهد نگاه کنند و اگر نگوییم وحشت زده نشوند، عمیقا مضطرب نشوند. حمایت ایالات متحده از اقدامات اسرائیل به شدت رو به افول است و شهروندان جوان آمریکایی (از جمله بسیاری از یهودیان جوان آمریکایی) مخالف واکنش بی رمق دولت بایدن به اقدامات اسرائیل هستند. کافی است توئیت اران اتزیون، معاون سابق شورای امنیت ملی اسرائیل را بخوانید تا به خوبی متوجه ضربه ای که اسرائیل به خودش زده است بشوید.
سرزنش کردن نتانیاهو بابت تمام این مشکلات وسوسه برانگیز است و او مطمئنا سزاوار انتقادی است که در داخل و خارج از اسرائیل نسبت به عملکرد او صورت می گیرد. اما انداختن تمام تقصیر ها به گردن بیبی به معنای نادیده گرفتن مشکلی عمیق تر است: و آن تحلیل رفتن تدریجی قدرت تفکر استراتژیک اسرائیل در طی 50 سال گذشته است.
دستاوردها و قدرت تاکتیکی این کشور در جریان دو دهه نخست به ویژه در میان افراد پا به سن گذاشته مبهم است، به حدی که انتخاب های راهبردی مهم اسرائیل از سال 1967 تاکنون به تضعیف امنیت این رژیم کمک کرده است.
صهیونیست های اولیه و نسل نخست رهبران اسرائیل استراتژیست های زیرکی بودند. آنها راهی را امتحان کردند که تقریبا غیرممکن به نظر می رسید: یعنی ایجاد دولتی یهودی در میان جهان عرب، با وجود اینکه جمعیت یهودی در فلسطین در سال 1900 کم بود و در سال 1948 نیز هنگام تشکیل اسرائیل آنها همچنان یک اقلیت متمایز بودند. بنیانگذاران اسرائیل با واقع بین ای بی رحمانه به موفقیت دست یافتند:
بهره گیری از فرصت های مساعد، ایجاد نیروهای شبه نظامی توانمند (و بعدا ارتش و نیروی هوایی درجه یک) و فعالیت بی وقفه برای جلب حمایت قدرت های جهانی مسلط آن دوران. لازم به یادآوری است که برای مثال هم اتحاد شوروی و هم ایالات متحده از قطعنامه 1947 سازمان ملل در خصوص طرح تقسیم حمایت کردند و هر دو مدت کوتاهی پس از تاسیس، اسرائیل را مورد شناسایی قرار دادند.
دیوید بن گوریون و دیگر رهبران صهیونیست اغلب مایل به پذیرش ولو موقتی ترتیباتی بودند که از اهداف بلندمدت آنها کمتر بودند؛ به شرطی که این توافقات آنها را به اهداف نهایی شان نزدیک تر سازند.
@kriyaasses
پس از تشکیل دولت یهودی، رژیم جدید با پشتکار فراوان برای جلب حمایت بین المللی از طریق اقدامات تبلیغاتی و ایجاد اتحادهای کاری با کشورهای فرانسه، آفریقای جنوبی و چند کشور دیگر تلاش کرد. مهمتر از همه، اسرائیل "رابطه ای ویژه" مبتنی بر قدرت و نفوذ رو به گسترش لابی اسرائیلی با ایالات متحده برقرار نمود.
رهبران اولیه اسرائیل درک می کردند که کشوری کوچک در محاصره قدرت های متخاصم باید به دقت اقدامات خود را محاسبه کرده و برای جلب حمایت بین المللی تلاش نماید. دیپلماسی هوشمندانه و فریب کاری به تل آویو کمک کرد تا یک زرادخانه مخفی از تسلیحات هسته ای را ایجاد کند و واقعیت های بی رحمانه تاسیس اسرائیل را پنهان نماید.
در مجموع، هوش راهبردی دولت صهیونیستی در روزهای آغازین تشکیل آن به ویژه در مقایسه با دشمنانش چشمگیر بود. نقطه عطف اصلی، پیروزی خیره کننده اسرائیل در جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 بود. نتیجه آن جنگ آنچنان که در آن زمان به نظر می رسید معجزه آسا نبود، اما سرعت و دامنه این پیروزی بسیاری را غافلگیر کرد و به تقویت حس غروری کمک کرد که از آن زمان تاکنون موجب تضعیف داوری استراتژیک اسرائیل شده است.
خطای اصلی، آنگونه که مورخان اسرائیلی بارها به آن پرداخته اند، تصمیم رژیم برای حفظ، اشغال و استعمار تدریجی کرانه باختری و نوار غزه به عنوان بخشی از تلاش بلندمدت برای ایجاد یک "اسرائیل بزرگ" بود.
بن گوریون و پیروانش به دنبال به حداقل رساندن تعداد فلسطینیان در درون دولت یهودی بودند، اما حفظ کرانه باختری و نواز غزه بدان معنا بود که اسرائیل اکنون کنترل یک جمعیت فلسطینی به سرعت رو به رشد را در اختیار دارد که جمعیت آن تقریبا به بزرگی یهودیان اسرائیلی بود. این اقدام اشغالگرانه تنشی اجتناب ناپذیر بین هویت یهودی اسرائیل و نظام دموکراتیک آن ایجاد کرد:
اینکه اسرائیل تنها از طریق سرکوب حقوق سیاسی فلسطینیان و ایجاد یک نظام آپارتاید است که می تواند یک دولت یهودی باقی بماند، آن هم در دورانی که چنین نظم سیاسی ای برای تعداد فزاینده ای از مردم جهان مایه تنفر بود. اسرائیل می توانست از طریق پاکسازی قومی و یا نسل کشی بیشتر از پس این مشکل برآید اما هر دوی این اعمال جنایت علیه بشریت بودند که هیچ دوست واقعی اسرائیل نمی توانست آنها را تایید کند.
پس از تصمیم رهبران برای دنبال کردن هدف تشکیل اسرائیل بزرگ، به زودی اشتباهات دیگری نیز صورت گرفت. رهبران اسرائیل (و همتایان آمریکایی آنها از جمله هنری کسینجر) سیگنال های ارسالی حاکی از آمادگی انور سادات، رئیس جمهور وقت مصر برای برقراری صلح در ازای بازپس گیری شبه جزیره سینا را که اسرائیل در سال 1967 تصرف کرده بود نادیده گرفتند.
به علاوه دستگاه اطلاعاتی اسرائیل به غلط تصور می کرد که ارتش مصر بیش از حد ضعیف است که بتواند نیروهای نظامی اسرائیل را در شبه جزیره سینا به چالش بکشد و بنابراین از ورود به جنگ واهمه دارد. نتیجه این قضاوت نادرست جنگ اکتبر 1973 بود. هزینه های این جنگ در کنار فشارهای ایالات متحده رهبران اسرائیل را متقاعد کرد که مذاکراتی جدی برای بازگرداندن سینا را آغاز کنند.
این تغییر رویکرد در نهایت به سفر تاریخی سادات به بیت المقدس، امضای قرارداد کمپ دیوید و متعاقبا قرارداد صلح بین اسرائیل و مصر منجر شد. متاسفانه از آنجا که مناخیم بگین، نخست وزیر وقت، عمیقا به رویای اسرائیل بزرگ متعهد بود و تمایلی به پایان دادن به اشغالگری نداشت، این فرصت امیدوارکننده را برای حل مسئله فلسطین یک بار برای همیشه از دست داد.
نشانه واضح بعدی از تحلیل رفتن قضاوت استراتژیک اسرائیل، تهاجم اشتباه اسرائیل به لبنان در سال 1982 بود. این طرح زاییده فکر آریل شارون، وزیر دفاع جنگ طلب اسرائیل بود که بگین را متقاعد کرد که تهاجم نظامی به کشور همسایه، سازمان آزادی بخش فلسطین را دچار دو دستگی خواهد کرد، زمینه ساز استقرار یک دولت طرفدار اسرائیل در بیروت خواهد شد و دست اسرائیل را در کرانه باختری باز خواهد کرد.
این جنگ، موفقیت نظامی کوتاه مدتی به دنبال داشت اما منجر به اشغال جنوب لبنان شد و به نوبه خود زمینه تشکیل حزب الله را فراهم ساخت که مقاومت روزافزون آن در نهایت اسرائیل را به عقب نشینی از لبنان در سال 2000 وادار ساخت. به علاوه، بیرون راندن سازمان آزادی بخش فلسطین از لبنان موجب توقف مقاومت فلسطینیان نشد، بلکه زمینه را برای شکل گیری انتفاضه نخست در سال 1987 فرام ساخت.
آخرین نمونه آشکار کوته بینی اسرائیل را می توان مخالفت پر شور و حرارت این رژیم با تلاش های بین المللی برای مذاکره جهت محدود ساختن برنامه هسته ای ایران دانست. اسرائیل به دلایل استراتژیک مختلف می خواهد تنها کشور برخوردار از سلاح هسته ای در خاورمیانه باقی بماند و نمی خواهد شاهد دستیابی ایران به سلاح هسته ای باشد.
@kriyaasses
بنابراین نتانیاهو و دیگر رهبران اسرائیلی باید از اینکه آمریکا و دیگر قدرت های جهانی ایران را به امضای توافق سال 2015 متقاعد ساخته اند خوشحال می شد و پس از انعقاد آن نفس راحتی می کشید. چرا؟
زیرا این توافق ایران را ملزم می ساخت تا ظرفیت غنی سازی خود را کاهش دهد، حجم ذخایر اورانیوم غنی شده خود را پایین بیاورد و بازرسی های گسترده آژانس بین المللی انرژی اتمی را بپذیرد. این اقدامات دسترسی ایران به سلاح هسته ای را برای یک دهه و احتمالا بیشتر غیرممکن می ساخت.
بسیاری از مقام های ارشد امنیتی اسرائیل عاقلانه از این توافق حمایت کردند، اما نتانیاهو و حامیان تندروی وی در کنار لابی آیپک و گروه های تندروتری لابی گر اسرائیل در آمریکا به شدت با آن به مخالفت برخواستند. این چهره های تندرو نقشی کلیدی در متقاعد کردن دونالد ترامپ برای خروج از توافق در سال 2018 ایفا کردند و اکنون ایران بیش از هر زمان دیگری به ساخت سلاح هسته ای نزدیک شده است.
چه چیزی افول چشمگیر تدبیر و درایت استراتژیک اسرائیل را توضیح می دهد؟ یکی از عوامل مهم احساس غرور و مصون ماندن از تبعات اشتباهات است که از حمایت ایالات متحده و احترام واشنگتن به خواسته های اسرائیل نشات می گیرد. اگر قدرتمندترین کشور جهان بدون توجه به آنچه انجام می دهید از شما حمایت کند، نیاز شما به تامل دقیق در مورد اقداماتتان ناگزیر کاهش می یابد. به علاوه، گرایش اسرائیل به اینکه خود را صرفا یک قربانی می داند و تمام مخالفت ها با خود را به حساب یهودی ستیزی می گذارد، کمکی به این رژیم نمی کند زیرا تشخیص اینکه چگونه اقدامات خودشان ممکن است باعث ایجاد خصومت هایی شود که با آن مواجه اند را برای رهبران و مردم اسرائیل دشوار می سازد. حکومت نتانیاهو به عنوان طولانی ترین نخست وزیر اسرائیل بخش دیگری از این مشکل است، به ویژه که اقدامات او تا حد زیادی از منافع شخصی او و نه تلاش برای محقق کردن منافع اسرائیل ناشی می شود.
به همه اینها باید نفوذ فزاینده راست مذهبی در دستگاه تصمیم گیری اسرائیل را اضافه کرد. زمانی که کشوری تصمیمات استراتژیک خود را بر اساس پیش گویی های آخرالزمانی و انتظار مداخله الهی اتخاذ می کند، باید از آن ترسید.
اما چرا تلاش برای اجتناب از تکرار این اشتباهات اهمیت دارد؟ زیرا همانگونه که ایالات متحده در واکنش خود به حوادث 11 سپتامبر نشان داد، کشورهایی که در مورد گزینه های استراتژیک خود با هوشمندی نمی اندیشند، می توانند آسیب های قابل توجهی به خود و دیگران وارد کنند.
اقدامات اسرائیل چشم انداز بلندمدت این کشور را تهدید می کند، بنابراین هر کسی که می خواهد این کشور آینده روشنی داشته باشد، باید نگران روند رو به زوال قضاوت استراتژیک تصمیم گیران آن باشد.
رفتار انتقام جویانه و کوته فکرانه اسرائیل برای چند دهه متمادی صدمات عظیمی را بر فلسطینیان بی گناه وارد کرده و این روند امروز نیز ادامه دارد. ارتباط نزدیک با یک شریک دمدمی مزاج و بی فکر برای ایالات متحده نیز یک مشکل جدی است، زیرا مداوم وقت، توجه و منابع خود را از بین می برد و ایالات متحده را نیز قدرتی فاقد اثربخشی و ریاکار جلوه می دهد.
اقدامات اسرائیل همچنین ممکن است موج دیگری از تروریزم ضد آمریکایی را الهام ببخشد. بنابراین بهترین کاری که حامیان اسرائیل در ایالات متحده می توانند انجام دهند این است که هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان را تحت فشار قرار دهند تا دولت یهودی را وادار به بازنگری در رویه فعلی اش نمایند.
البته این امر همچنین مستلزم آن است که گروه های لابی گری همچون آیپک در خصوص نقشی که در هدایت اسرائیل به سمت بحران فعلی ایفا کرده اند بیاندیشند. متاسفانه هیچ نشانه ای از شکل گیری چنین عقلانیتی دیده نمی شود. برعکس، اسرائیل و حامیانش در ایالات متحده هر روز در حال قدرت گرفتن هستند.
@kriyaasses
❌براساس برخی اخبار، وسط هفته آینده( دوشنبه) نخست وزیر قطر برای گفتگو با مقامات ایرانی به تهران سفر خواهد کرد
🔴چند روز پیش شبکه کان از تلاش نخست وزیر قطر برای سفر به تهران و تعویق پاسخ ایران تا به نتیجه رسیدن مذاکرات خبر داده بود
@kriyaasses
ژنرال بازنشسته اسحاق بن بریک: یوآو گالانت وزیر جنگ اسرائیل کمکم دارد میفهمد که ما در باتلاق غزه غرق میشویم، سربازان خود را در غزه از دست میدهیم بدون اینکه شانسی برای رسیدن به هدف اصلی جنگ که سرنگونی حماس است، داشته باشیم و همه راهها در سطح سیاسی و نظامی اسرائیل را به ورطه فروپاشی قطعی میکشاند.
اگر جنگ فرسایشی با حماس و حزبالله ادامه یابد، اسرائیل در کمتر از یک سال فرو خواهد پاشید. شروط اضافی نتانیاهو، آتشبس و بازگشت گروگان ها را دشوارتر کرد.
@kriyaasses
سازمان تجارت دریایی انگلیس: چهارمین حمله موشکی پهپادی به کشتی (عازم بنادر رژیم صهیونیستی) در 58 مایلی حاشیه بندر الصلیف یمن!
این بندر دیشب هدف بمباران هوایی جنگنده های انگلیسی و امریکایی قرار گرفت
@kriyaasses
ورود هیئت اسرائیلی به قاهره
شبکه اسرائیلی کان، از ورود هیأت مذاکرهکننده این رژیم به قاهره برای ادامه مذاکرات غیرمستقیم آتشبس و تبادل اسرا خبر داد.
@kriyaasses
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️تبدیل شدن حیفا به شهر ارواح در اسرائیل
🟡گزارش کسری ناجی خبرنگار ارشد بیبیسی: حیفا مهمترین شهر اسرائیل، هدف حمله حزبالله است. | بازارهای شهر سوت و کور شده و خیلیها را نگران کرده و عده زیادی از شهر رفتهاند. | نیمی از بازارها بسته شده و خیلیها بیرون نمیآیند. | قبلهگاه بهائیان در تیررس موشکی حزبالله لبنان است!
@kriyaasses
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولی روند را باید دید!
✳️این اربعین پر بود از اقدامات فردی و سیستمی برای فلسطین
منظورم از سیستمی، مثلا موکب ندا الاقصی است یا تصویر شهدای طریق الاقصی بر روی عمود ها
و شخصی از نصب پرچم بر روی کوله ها تا نذر برای شهید هنیه در مسیر
🔻و انصاف است که این حداقل های شخصی نشان از یک اجتماعی شدن مسئله فلسطین در یکی از اجتماعی ترین رویدادهای جامعه مذهبی ایرانی یعنی اربعین بود
صفحات شخصی من ایتا و تلگرام و بله و اینستا پره از نمونه هایش و یا رفقایی که با این بهانه یاد یک جامانده کرده اند
✅اما باید روند را دید؛ تا همین چهارسال پیش توصیه اکید همه دوستان بین الملل عدم استفاده از هیچ نماد فلسطینی و پرچم فلسطینی یا مقاومت فلسطینی از سوی ایرانی ها در عراق بود. اما حال شعار از سوی خود عراقی ها "کربلا طریق الاقصی" است
برای طیف زیادی از اربعینی ها نه تنها اربعین و فلسطین یک فرصت، که یک الزام به هم پیوسته تبدیل شد و این دستاورد بسیار جدی و مهمی است
✳️باید روند را دید و ادامه داد
انشالله که تداوم یابد
حقیر رو هم فراموش نکنید
@kriyaasses
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
@kriyaasses
اندیشکده کارنگی:
پای روسیه به درگیریهای خاورمیانه کشیده میشود؟ / ژنرالهای روسی به یکباره از مربیان همتایان ایرانی خود به دانش آموزان آنها تبدیل شده اند / اسرائیل در حال فکر کردن به سناریوی جنگ فوری و گسترده با تهران در صورت دستیابی تهران به سلاحهای روسی است؟
منطقه خاورمیانه این روزها سطحی از درگیری و تنش را تجربه میکند که دهه هاست شاهد آن نبوده است. چرخه افزایش تنش که با حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل آغاز شد اکنون تقریبا یک سال است که ادامه دارد و نشانه چندانی از فرو نشستن آن دیده نمیشود. به نظر میرسد که مرحلهای جدید از تاریخ منطقه آغاز شده است.
اندیشکده کارنگی در تحلیلی به قلم نیکیتا اسماگین نوشت: منطقه خاورمیانه این روزها سطحی از درگیری و تنش را تجربه میکند که دهه هاست شاهد آن نبوده است. چرخه افزایش تنش که با حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل آغاز شد اکنون تقریبا یک سال است که ادامه دارد و نشانه چندانی از فرو نشستن آن دیده نمیشود. به نظر میرسد که مرحلهای جدید از تاریخ منطقه آغاز شده است.
در ادامه این مطلب آمده است: روسیه سالها تلاش کرده بود خود را از تحولات خاورمیانه دور نگه دارد و کانالهای ارتباطی خودرا با همه طرفهای درگیر حفظ نماید. اما واقعیت جدید بعد از ۷ اکتبر موجب شده تا راه رفتن روی این بند بسیار باریک حتی برای بندبازی حرفهای همچون مسکو نیز دشوار شود. تهاجم همه جانبه روسیه به اوکراین منجر شده تا مسکو به دنبال تقویت روابط با ایران باشد و این موجب نگرانی جدی ایالات متحده و اسرائیل گشته است. این نگرانی با تقابل میان ایالات متحده و روسیه که مسکو را بیش از پیش به سمت تامین تسلیحات از تهران سوق داده تشدید شده است.
حتی اگر روسیه بخواهد رویکرد موازنه بین نیروهای متعارض در خاورمیانه را ادامه دهد، قدرتهای منطقهای به نحو فزایندهای به این باور رسیده اند که مسکو به سود یکی از طرفها عمل کرده و بر این اساس اقدام خواهند کرد.
تعمیق روابط مسکو و تهران از زمان آغاز جنگ اوکراین بر همه آشکار شده است. روسیه در بیانیههای رسمی خود اغلب در طرف ایران را میگیرد و دو طرف در سوریه برای فشار بر ایالات متحده با یکدیگر همکاری نزدیکی دارند. جتهای روسی به شکلی خطرناک در نزدیکی هواپیماهای آمریکایی مانور میدهند و گروههای حامی ایران نیز به مواضع ایالات متحده بر روی زمین حمله میکنند.
با این وجود، روسیه عجلهای برای کنار گذاشتن نقش قبلی خود به عنوان یک میانجی ندارد. هرچند که دیگر گفتگویی بین مسکو و واشنگتن در جریان نیست، اما مسکو به تلاش برای رایزنی با سایر قدرتها و حتی اسرائیل ادامه میدهد. این اقدام کاملا عقلانی به نظر میرسد: یک تقابل کامل میتواند منجر به اقدام تلافی جویانه اسرائیل (احتمالا از طریق اعزام نیرو به اوکراین) شود. اما با گذشت زمان و تعمیق بیشتر همکاریها با ایران، ادعای بی طرفی برای روسیه دشوار و دشوارتر خواهد شد.
هرچند ایران و روسیه برنامهای برای تشکیل یک اتحاد نظامی کامل ندارند، اما مسکو به شکلی موفق از تجهیزات و تکنولوژی ایرانی بهره برده است. ژنرالهای روسی به یکباره از مربیان همتایان ایرانی خود به دانش آموزان آنها تبدیل شده اند. در نتیجه مسکو به دنبال فروش تجهیزات نظامی مدرن خود به تهران بوده است و تحولات خاورمیانه بدان معناست که ایران بیشتر و بیشتر علاقه مند به خرید سلاحهایی شده که روسیه به این کشور عرضه میکند.
دشمن ایران یعنی اسرائیل از قدرتمندترین نیروی هوایی منطقه برخوردار است. در درگیریهای متقابل اسرائیل تلاش میکند آسمان را کنترل کند و از نیروی هوایی خود به عنوان نیروی اصلی تهاجمی اش استفاده نماید. این علاوه بر توان نظامی ایالات متحده است که همواره و در همه حال امنیت اسرائیل را تضمین میکند.
آنگونه که از بیانیههای رسمی پیداست، مسکو توافق کرده که هلیکوپترها و جتهای جنگنده شامل سوخوهای ۳۵، هلیکوپترهای میل ۲۸ و جتهای تمرینی یاک ۱۳۰ را در اختیار ایران قرار دهد. برخی از جتهای آموزشی قبلا تحویل ایران شده و خلبانان ایرانی در حال استفاده از آنها برای اهداف تمرینی هستند. جنگندههای سوخو ۳۵ ممکن است امسال تحویل ایران شوند.
همچنین شواهدی وجود دارد که روسیه شروع به فروش رادارهای مدرن به ایران کرده است. هرچند ایرانیها تمایل دارند مجموعه کامل سامانههای دفاع هوایی را در اختیار بگیرند، اما کار به این سادگی هم نیست. سامانههای دفاع هوایی روسیه به شدت مشغول دفع موشکها و پهپادهای اوکراینی هستند و بعید است مسکو سامانههای بیشتری برای ارسال آنها به تهران در آینده خیلی نزدیک داشته باشد.
@kriyaasses
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
@kriyaasses
مهمترین نکته این است که روسیه شروع به ارسال تجهیزات نظامی جدید به ایران کرده است. در حال حاضر حجم ادوات نظامی تحویل شده به دلیل وضعیت جنگ اوکراین محدود است. اما اگر از شدت درگیریها در اوکراین کاسته شود یا اگر آتش بسی برقرار گردد، مسکو آزادی عمل بیشتری برای صادرات هواپیماها و موشکهای جدید به تهران خواهد یافت. از نگاه ایالات متحده و اسرائیل احتمال وقوع چنین سناریویی حداقلی است و این بدان معناست که آنها برای این وضعیت آماده خواهند شد.
اطلاعات اخیری که درز کرده تایید میکند که کرملین به صورت جدی در حال بررسی عرضه تسلیحات خود نه تنها به تهران بلکه به گروههای تحت حمایت ایران است که احتمالا از آنها برای هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی استفاده خواهند کرد. استدلال کرملین این است که از آنجایی که تجهیزات آمریکایی در حال استفاده علیه نیروهای روسی در اوکراین است، روسیه نیز این حق را دارد که تجهیزات تولیدی خود را در اختیار هر کسی که علیه واشنگتن میجنگد قرار دهد.
این لزوما وضعیت را بر روی زمین تغییر نخواهد داد. برای مثال حماس بارها از سلاحهای روسی استفاده کرده و این منجر به تیرگی روابط اسرائیل و روسیه نگشته است.
مخالفت قاطع عربستان سبب شده تا روسیه از ارسال سلاح برای حوثیهای یمن خودداری کند. اما این احتمال وجود دارد که مخالفت کمتری در مورد ارسال سلاح به شبه نظامیان شیعی مستقر در عراق، نیروهای مستقر در لبنان و گروههای مسلح در سوریه وجود داشته باشد.
نتیجه این تحولات درگیر شدن هر چه بیشتر روسیه در منازعات خاورمیانه است. برخی معتقدند که این تحولات تاثیر چندانی بر موازنه قوا نخواهد داشت و این یک واقعیت است که اهمیت نظامی ارسال سلاحهای پیشرفته روسی به ایران نیز قابل اغماض است. مشکل سازترین بخش کار تحویل جنگندههای سوخوی ۳۵ به ایران است، اما حداکثر قرار است ۲۴ فروند از این هواپیماها تحویل ایران شود. این در حالی است که اسرائیل حدود ۵۰ جت جنگنده نسل پنجمی اف ۳۵ و صدها فروند جنگنده دیگر در اختیار دارد که پیشرفتهتر از تمام هواپیماهای در اختیار ایران است.
با این حال، تحویل تسلیحات روسیه سیگنالی مهم برای ایالات متحده و اسرائیل خواهد بود. این سلاحها موازنه قدرت را تغییر چندانی نمیدهد، اما ممکن است موازنه قدرت در آینده تغییر کند، زیرا سلاحهای بیشتری در آینده در اختیار ایران قرار خواهد گرفت. سوال اینجاست که اگر روسیه سامانههای دفاعی در اختیار ایران قرار دهد، آیا نابود کردن اهداف مورد نظر در ایران دشوارتر خواهد شد؟
تداوم ارسال سلاحهای روسی به ایران بدان معناست که ایالات متحده و اسرائیل خود را با یک معضل امنیتی کلاسیک مواجه خواهند دید.
اگر ایران قدرتمندتر شود و وقوع یک درگیری گسترده اجنتناب ناپذیر باشد، آیا بهتر نیست این تقابل هر چه زودتر اتفاق بیفتد؟ اسرائیل تمایل دارد دستور کار خود را بر این اساس تنظیم کند و احتمالا به چنین سناریویی فکر میکند. هرچند واشنگتن به صورت سنتی محتاطتر است، اما این کشور نیز ممکن است قدرت رو به افزایش ایران را به عنوان یک ریسک غیرقابل قبول ارزیابی نماید.
حتی افزایش جزئی حمایت روسیه از ایران و متحدانش سبب خواهد شد که مسکو حداقل در چشم ایالات متحده و اسرائیل به یکی از مشارکت کنندگان در تحولات خاورمیانه تبدیل شود. حمایت قوی کرملین از تهران میتواند تهدیدی به اندازه کافی جدی برای اتخاذ یک تصمیم سریع و قاطع تلقی گردد.
@kriyaasses