eitaa logo
کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
13.7هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
47 فایل
به استقبال دومین کنگره ملی شهدای استان فارس آبان ماه ۱۴۰۳ با ندای: "فارس، درقله افتخار و شهادت" ادمین : @S_morteza_aleali انعکاس خبر : @Vahid_3101
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸قهرمانان امروز🔸 🔺اسامی شهدایی که در ششم شهریور ماه سالگرد عروجشان می‌باشد. 🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس ✅ "ما را در برنامه های ایرانی دنبال کنید" ⭕ روبیکا: https://rubika.ir/@kshohadayefars ⭕ سروش: https://splus.ir/kshohadayefars ⭕ ایتا: https://eitaa.com/kshohadayefars ⭕ بله: https://ble.ir/kshohadayefars
خواب شیرین.mp3
2.07M
🎙پاتکست روز خود را متبرک میکنیم با یاد شهدا🌹🌹🌹 🥀🍃 معرفی شهیده : حاجیه نورسته خواجی ، میهمان سرزمین وحی الهی 🥀 شهدا سنگ‌نشانند که ره گم‌نشود 🥀 حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست
photo12626366577.jpg
149.2K
معرفی کتاب "فاطمه"🌱 بریده ای از کتاب: گاهی وقت‌ها توی خیالم با پدرم دعوا می‌کردم: "خوب شد؟ این همه گفتی "شهادت،شهادت"حال جواب بچه ی سه ساله‌ات را من باید بدهم؟" اما فوری پشیمان می‌شدم. چقدر سه ساله‌ها و یکساله‌ها و شیرخواره‌ها بودندکه پدرشان مثل پدر ما شهید شده بود؛ پس آنها چه؟ بالآخره همه ی آنها هم خدایی داشتند! خون ما هم که رنگین‌تر از آنها نبود، تازه الگوی ما شیعیان امام حسین(ع) است که ایشان هم طفل سه ساله‌شان بعد از شهادت، آن‌طور بیتاب پدر بود! این‌طور وقت‌ها بود که می‌فهمیدم امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) چه کشیده‌اند در برابر بهانه‌های رقیه‌ی سه ساله که پدرش را می‌خواست ... 📖 📚 🇮🇷 @asemane3 @kshohadayefars
معرفی کتاب "فاطمه"🌱 بریده ای از کتاب: گاهی وقت‌ها توی خیالم با پدرم دعوا می‌کردم: "خوب شد؟ این همه گفتی "شهادت،شهادت"حال جواب بچه ی سه ساله‌ات را من باید بدهم؟" اما فوری پشیمان می‌شدم. چقدر سه ساله‌ها و یکساله‌ها و شیرخواره‌ها بودندکه پدرشان مثل پدر ما شهید شده بود؛ پس آنها چه؟ بالآخره همه ی آنها هم خدایی داشتند! خون ما هم که رنگین‌تر از آنها نبود، تازه الگوی ما شیعیان امام حسین(ع) است که ایشان هم طفل سه ساله‌شان بعد از شهادت، آن‌طور بیتاب پدر بود! این‌طور وقت‌ها بود که می‌فهمیدم امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) چه کشیده‌اند در برابر بهانه‌های رقیه‌ی سه ساله که پدرش را می‌خواست ... 📖 📚 🇮🇷 @asemane3 @kshohadayefars
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و چهل و چهار قرآن کریم سوره مبارکه الأنعام ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. کنگره_ملی_پانزده_هزار_شهید_استان_فارس🇮🇷
*گُذَرِ اربعین* زنگ در را زدند. پستچی بود. گذرنامه‌ من و مادرم رسیده بود. خوشحال بازش کردیم که خواهرم سر رسید و گفت:«منم دوست دارم پیاده روی اربعین بیام. برا منم گذر بگیرین!» فردا با مادرم رفتن پلیس ۱۰+‌. مادرم زنگ زد. با ناراحتی گفت:«دیدی چی شد؟ میگن شناسنامه عکس‌دار نیست. نمیشه! دلم نمیاد بدون خواهرت برم. تو برو!» من هم بدون مادرم دلم نیامد و هیچ کدام نرفتیم. ولی هر شب پای تلویزیون تصاویر مشایه را که دیدم، سوختم. یک شب همینطور که گریه می‌کردم یکدفعه یادم آمد به شهید محمدرضا کشاورز ؛ دلش می‌خواست با پدرش برای اربعین به کربلا برود اما شناسنامه‌اش عکس‌دار نبود و نشد! حتی بعد از آن تلاش کرد با خواهرش به مشهد برود ولی آن هم نشد! بیشتر دلم سوخت. صدایش زدم بی آنکه بدانم چه می‌خواهم. فقط می‌دانستم در این یک مورد همدردیم. روزی که به خانه مادرش رفتم و خاطراتی که تعریف کردند را، با خودم مرور کردم. فردایش رفتم دفتر (حسینیه هنر شیراز). در که باز شد اتاق پُر از کتاب *چراغ‌دار* بود! کتابی که روایت زندگی شهدای حادثه تروریستی شاهچراغ(ع) بود. یکی‌‌اش را برداشتم و رفتم پشت لپ‌تاپ. طاقت نیاوردم بعد از کارم کتاب را بخوانم. بازش کردم و بی‌معطلی نذر چهارشنبه‌ها را پیدا کردم. همان قسمتی که مخصوص شهید کشاورز بود. اولین روایت، قصه گذرنامه و شناسنامه بی‌عکسش بود. بقیه روایت‌هایش را خواندم‌. با چشم دنبال خاطراتی گشتم که از خانواده‌اش گرفته بودم. همینطور که محو کتاب بودم، شنیدم "تق تق...خانم نیکخو!" یکه خوردم‌. زود کتاب را بستم و گیج و گنگ سرم را بالا آوردم. همکارم توی چارچوب در ایستاده بود. گفتم:" بله!" حرف می‌زد؛ ولی هنوز در عالم کتاب بودم. حرفش که تمام شد و رفت، دوباره کتاب را باز کردم. برگشتم از اول مرور کردم. جمله‌ی «بابا! برا نونی که بهم می‌دی حلالم کن» من را یاد دوچرخه خریدن محمدرضا انداخت. پدرش گفت: «یه دوچرخه ۲۸ میلیونی نشونش دادم؛ ولی توان مالی منو نگاه کرد. برای همین دوچرخه ۳میلیونی دست دوم خرید. گفتم: «این بدرد نخوره.» ولی گفت: «اینو دوس دارم!» چند بار خراب شد و می‌آورد درستش کنم. بار آخر که آورد ناراحت شدم و پرتش کردم آن بَر حیاط! بغض گلویش را گرفت، گریه کرد. گفت: «بابا حق با شما بود. راست می‌گید. به درد من نمی‌خوره.» آهی برای مظلومیت محمدرضا کشیدم. همیشه مظلوم بود. برای هرچیزی که خواست. مثل اربعینی که جا ماند. در نهایت هم مظلومانه از این دنیا رفت. حالا او مهمان خصوصی اباعبدالله(علیه السلام) هست. روایت فهیمه نیکخو محقق کتاب ؛ ٣ شهریور ۱۴۰۳ @asemane3 @kshohadayefars
عکسی که شهید کشاورز برای شناسنامه گرفت... @asemane3
در راستای دومین کنگره ملی 15 هزار شهید استان فارس سی و ششمین دوره مسابقات قرآن کریم ویژه خانواده شاهد و ایثارگر فارس 👇👇👇👇 ثبت نام از طریق لینک زیر : https://digiform.ir/w87c0a769 🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
📌درراستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس 🏐 برنامه امروز مسابقات والیبال گرامیداشت ۱۵ هزار شهید فارس و ۲۳۰ شهید شهرستان خرم بید. 🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
یـادواره لـشـکـر فـرشـتـگـان زمان: چهارشنبه ۷شهریورماه ۱۴٠۳ ساعت ۱۶:٠٠ مکان سالن شهید قاسم پور ناحیه مقاومت بسیج سپاه آباده 🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
42.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌به استقبال دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس 🔸با ندای؛ فارس در قله افتخار و شهادت 🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس