3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معجزه فریز کردن لیموترش؟🤔🙄
همسفر شو👇👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز شیراز بر تمامی ی همشهرهای عزیز همایون و فرخنده باد ....
همسفر شو👇👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
46.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آشپز داریم چه آشپزی...؟😉
همسفر شو👇👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
16.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غدای مخصوص دیابتی ها.....
همسفر شو👇👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
34.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به به این غذا واقعا خوردن داره....
همسفر شو👇👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
40.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه گفتین اینجا خونه کیه؟
بنظرم خونه....
کوکب خانم زن با سلیقه ای بود.....
درس فارسی تو ابتدایی🤦♀😊
همسفر شو👇👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
کلبه ی آرامش خدایی ♥️
کی میدونه این چیه؟ ۱. آیا این گوشه ضریح است؟ خیر ۲. آیا این .................است؟🤔
سلام
واای خدااا
لطفا جوابش بگین.....
انقد به عکس خیره شدم مغزم رگ به رگ شد🤦♀ 🤔🙄
💌روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت.
زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با خریدن جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه خوشحال میکرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او میداد.
زن سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار میکرد. اگرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او تنهایش بگذارد.
واقعیت این است که او زن دومش را هم بسیار دوست داشت. او زنی بسیار مهربان بود که دائما نگران و مراقب همسرش بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک میکرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید.
اما زن اول مرد، زنی بسیار وفادار و توانا بود که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش.... در زندگی بود که اصلا مورد توجه مرد نبود. با اینکه از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس میکرد و تقریبا هیچ توجهی به او نداشت.
روزی مرد احساس مریضی کرد و قبل از آنکه دیر شود فهمید که به زودی خواهد مرد.
به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت:
اکنون 4 زن دارم، اما اگر بمیرم دیگر هیچ کسی را نخواهم داشت و تنها و بیچاره خواهم شد!
بنابراین تصمیم گرفت با زنانش حرف بزند و برای تنهاییاش فکری بکند.
اول از همه سراغ زن چهارم رفت و گفت:من تورا بیشتر از همه دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام ، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه میشوی تا تنها نمانم؟
زن به سرعت گفت : هرگز و مرد را رها کرد.
ناچار با قلبی که به شدت شکسته بود نزد زن سوم رفت و گفت: در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟زن گفت: البته که نه! زندگی در اینجا بسیار خوب است. تازه من بعد از تو میخواهم دوباره ازدواج کنم قلب مرد یخ کرد.
مرد تاجر به زن دوم رو آورد و گفت:تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید تو از همیشه بیشتر میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد . من نهایتا میتوانم تا گورستان همراه جسم بی جان تو بیایم اما در مرگ،...متاسفم!
گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد:من با تو میمانم ، هرجا که بروی، تاجر نگاهش کرد،
زن اول بود که پوست و استخوان شده بود ، انگار سوءتغذیه، بیمارش کرده باشد. غم سراسر وجودش را تیره و ناخوش کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود .
تاجر سرش را به زیر انداخت و آرام گفت: باید آن روزهایی که میتوانستم به تو توجه میکردم و مراقبت بودم ...
💌در حقیقت همه ما چهار زن داریم!
✔️ الف: زن چهارم بدن ماست که مهم نیست چقدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنیم وقت مرگ، اول از همه او ما را ترک میکند.
✔️ ب: زن سوم داراییهای ماست. هر چقدر هم برایمان عزیز باشند وقتی بمیریم به دست دیگران خواهد افتاد.
✔️ج : زن دوم که خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صمیمی و عزیز باشند ، وقت مردن نهایتا تا سر مزارمان کنارمان خواهند ماند.
✔️د: زن اول که روح ماست. غالبا به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم.او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و درمانده رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه ما باشد، اما دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است.
#حکایت
#زیبا_زندگی_کن
همسفر شو👇👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
💌شخصی به یكی از خلفای دوران خود مراجعه و درخواست كرد، تا در بارگاه او به كاری گمارده شود.
خلیفه از او پرسید: قرآن میدانی؟
او گفت: نمیدانم و نیاموختهام.
خلیفه گفت: از به كار گماردن كسی كه قرآن خواندن نیاموخته است، معذوریم.
مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقهی خود، به آموختن قرآن پرداخت.
مدتی گذشت، تا این كه از بركت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید كه دیگر در دل نه آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.
پس از چندی،خلیفه او را دید و پرسید:
«چه شد كه دیگر سراغی از ما نمیگیری؟»
آن آزادمرد پاسخ داد:
«چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم كه از خلق و از عمل بینیاز گشتم».
خلیفه پرسید:
«كدام آیه تو را این گونه بینیاز كرد؟»
👌مرد پاسخ داد:
✨«مَن یَتّقِ اللّه یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب ؛
🍃 هر كس از خدا #پروا بدارد و حدود الهی را رعایت نماید، خدا برای #بیرون شدن او از #تنگناها، راهی پدید میآورد و
از جایی كه #تصور نمیكند،
به او #روزی میرساند و نیازهای زندگیاش را برطرف میسازد».
🌴سوره طلاق، آیات 2 و 3🌴
#زیبا_زندگی_کن
همسفر شو👇👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh