ما باید انتخاب کنیم
👇👇👇
عقل یا جهل؟
دین یا شرک؟
حیا یا وقاحت؟
و خدا اصل و فرع و معدن همه خوبی ها فقط و فقط نزد امام زمان ارواحنافداه قرار داده است تا ما به او توجه کنیم و با او به سعادت برسیم.
راه دیگری را خدا برای سعادت قرار نداده است.
این ماییم که انتخاب می کنیم
بهشت با امام زمان ارواحنافداه را🌳🌴🌷💐
یا جهنم با غیر امام زمان ارواحنافداه را🔥🔥🔥🔥
و ما در گرو انتخاب خود هستیم
قرآن کریم سوره بقره
وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَةً ۚ قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ ۖ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٨٠﴾
و گفتند: آتش [دوزخ] جز چند روزی به ما نمی رسد. بگو: آیا [بر این عقیده خود] از نزد خدا پیمانی گرفته اید؟ که هرگز خدا از آن پیمان تخلّف نخواهد کرد، یا جاهلانه چیزی را به خدا نسبت میدهید؟ (۸۰)
بَلَىٰ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٨١﴾
[نه چنین است که می گویید] بلکه کسانی که مرتکب گناه شدند وآثار گناه، سراسر وجودشان را فرا گرفت، آنان اهل آتشند و در آن جاودانه اند. (۸۱)
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٨٢﴾
و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، اهل بهشت اند و در آن جاودانه اند. (۸۲)
فقط امام زمان ارواحنافداه، حقیقت دین و احکام دین است و بس
روایات بسیاری ناطق بر این مطلب است که مراد از نماز و روزه و حجّ و زکات و سایر عبادات در قرآن کریم، بر حسب بطن و تأویل، امام معصوم(علیهالسلام) است؛ از آن جمله، این روایت است:
مفضّل بن عمر نقل کرده است از امام صادق(عليهالسلام) که در جواب مسائل او، حقایق و اسرار خفیّهای مرقوم فرمودهاند از جمله آن که:
ثُمَّ اِنّي اُخْبِرُكَ اَنَّ الدّينَ وَ اَصْلُ الدّينِ هُوَ رَجُلٌ وَ ذَلِكَ الرَّجُلُ هُوَ الْيَقينُ وَ الْايمانُ وَ هُوَ اِمامُ اُمَّتِهِ وَ اَهْلِ زَمانِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ اللهَ وَ دِينَهُ وَ مَنْ اَنْكَرَهُ اَنْكَرَ اللهَ و دِينَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ جَهِلَ اللهَ وَ دِينَهُ وَ لا يُعْرَفُ اللهُ وَ دِينُهُ وَ حُدودُهُ وَ شَرائِعُهُ بِغَيْرِ ذلِكَ الاِمامِ فَذلِكَ مَعنی اَنَّ مَعْرِفَةَ الرِّجالِ دينُ اللهِ اِلی اَنْ قالَ عَلَیْهِ السَّلام: وَ اُخْبِرُکَ اَنِّی لَوْ قُلْتُ اَنَّ الصَّلاةَ وَ الزَّکاهًَْ وَ صَوْمَ شَهْرِ رَمَضانَ وَ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ وَ الْبَیْتَ الْحَرامَ وَ الطَّهُورَ وَ الْاِغْتِسالَ مِنَ الْجَنابَةِ وَ کُلَّ فَرِیضَةٍ کانَ ذلِکَ هُوَ النَبِیُّ الَّذی جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ لَصَدَقْتُ لِاَنَّ ذَلِکَ کُلَّهُ اِنَّما یُعْرَفُ بِالنَّبِیِّ وَ لَوْ لا مَعْرِفَةُ ذلِکَ النَّبِیِّ وَ الاِیمانُ بِهِ وَ التَّسْلیمُ لَهُ ما عُرِفَ ذَلِکَ فَهذا کُلُّهُ ذلِکَ النَّبِیُّ.[مقدّمهی تفسیر مرآتالانوار، صفحهی ۱۳.]
سپس من تو را با خبر سازم که اصل و ریشهی دین مردی است و آن مرد است که یقین و ایمان است و او همان امام امّت و امام اهل زمان خویش است. پس هر که او را بشناسد، خدا و دین خدا را شناخته است و هر که او را منکر شود، خدا و دین خدا را منکر شده است و هر که نسبت به او جاهل بماند، نسبت به خدا جاهل مانده است. خدا و دین خدا و حدود و شرایع خدا جز بوسیلهی امام شناخته نمیگردد و همین است معنای اینکه دین خدا، معرفت و شناسایی مردهاست [یعنی مراد از مردها که معرفت آنان، حقیقت دین است، امامان میباشند] تا این که فرمود: و خبر دهم تو را که اگر من بگویم، نماز و زکات و روزهی ماه رمضان و حجّ و عمره و مسجدالحرام و بیتاللهالحرام و وضو و غسل و بالاخره تمام فرائض و احکام، همان پیغمبری است که آورندهی این احکام از جانب خداست، هر آینه راست گفتهام. چه آنکه شناختن این حدود و شرایع و احکام و فرائض، تنها راه منحصرش، شناختن پیغمبر است و اگر نباشد شناسایی پیغمبر و ایمان به او و تسلیم در برابر او، هیچیک از این حقایق، در دسترس معرفت انسان نخواهد بود. پس اصل و ریشهی تمام این حقایق پیغمبر است [و امام هم بعد از پیغمبر، دارای همان سمتی است که پیغمبر در زمان خود واجد بوده است؛ چنانکه صدر روایت، ناظر به همین مطلب است].
در روایتی از رسول خدا صلیالله علیه وآله انسان مؤمن به درخت خرما تشبیه شده است.
یکی از وجوه شباهت بین مؤمن و درخت خرما، کثیرالمنفعة بودن و برکات فراوان این دو است. همچنان که از آن حضرت نقل شده که فرمودند:
«مَثَلُ الْمُؤْمِنِ مَثَلُ النَّخْلَةِ ما أَخَذْتَ منها من شَیْءٍ نَفَعَکَ»1
حکایت مؤمن مانند درخت خرما است که هر چیز از آن اخذ کنی به تو نفع میرساند.
همانطور که برکت و منفعت درخت خرما در تمام اجزاء آن اعم از خرما، هسته، چوب، لیف و اجزاء دیگرش وجود دارد و همانطور که درخت خرما در تمام احوالش از زمانی که خرما پدید میآید تا زمانی که خرما خشک میشود به انواع مختلف مثمر ثمر است، منفعت و برکات مؤمن نیز در جمیع احوال و برای همۀ افراد فراگیر است.
پینوشت:
1. المعجم الکبیر؛ ج 12؛ ص 411؛ حدیث 13514
برگرفته شده از panahzadeh.blog.ir
پس انسان مؤمن، در بین غافلان و کفار هم باید ایمانش قوی و محفوظ باشد.
همانطور که سرسبزی و خرمی درخت نخل در سرما و پاییز هم محفوظ است
درخت پاک طبق فرموده خداوند، درخت بسیار پرمحصولی است و محصولش هم در گرو زمان نیست که سالی یکی دو ماه میوه بدهد؛ بلکه میوه اش دائمی است.
چون درخت بر سه چیز پابرجاست:
1 ریشه ثابت و فرورفته در زمین؛
2 تنه محکم و استوار؛
3 شاخه های سر به هوا کشیده.
درخت ایمان نیز بر سه چیز ثابت و پا بر جاست:
1 تصدیق به قلب؛
2 اقرار به زبان؛
3 عمل به ارکان. چنانکه امام علی علیه السّلام می فرماید: «اَلاْ یمانُ مَعرِفَهٌ بِالْقَلْبِ وَإِقْرارٌ بِاللِّسانِ و عَمَلٌ بِالاَْرْکانِ؛
ایمان معرفت و شناخت قلبی و اقرار به زبان، و عمل به اعضا و جوارح است».
بعضی دیگر در وجه این تشبیه گفته اند: همانگونه که درخت در زمین ثابت و راسخ گشته و ریشه هایش را در اعماق زمین رسانیده و آب از آن می خورد و شاخه های آن برافراشته و سر به فلک کشیده است، همچنین معنای کلمه شهادت در دل مؤمن ثابت و راسخ شده و از سرچشمه تصدیق آب می آشامد، و شاخه آن که عبارت از گفتار به زبان است، چون از زبان بر آید بدون هیچمانعی به آسمان رسد چنانکه خداوند می فرماید: (...إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّلِحُ یَرْفَعُهُ...)؛
«سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند، و عمل صالح را بالا می برد».
در تفسیر «کاشفی» آمده است که: خداوند متعال درخت ایمان را که اصل و ریشه آن در دل مؤمن ثابت است و اعمال او به جانب اعلی علّیّین بلند است و در هر زمان ثواب و پاداش به او می رسد، به درخت خرما تشبیه کرده است که ریشه آن در زمین مستقرّ و شاخه آن به طرف آسمان برافراشته، و همیشه مردم از آن بهره برند.
مؤ ید این نظریه، حدیثی است که مرحوم شیخ کلینی از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل نموده که می فرماید: «الْمُؤمِنُ کَمِثْلِ شَجَرَهٍ لا یَتَحاتُّ وَرَقُها فی شِتا وَلا صَیْفٍ، قالُوا: یا رَسوُلَ اللّهِ، وَما هِیَ؟ قالَ: النَّخْلَهُ؛
مؤمن مانند درختی است که برگش در زمستان و تابستان نمی ریزد، پرسیدند: ای رسول خدا، آن چه درختی است؟ فرمود: درخت خرما».
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ﴿٢٤﴾
آیا ندانستی که خدا چگونه مثلی زده است؟ کلمه پاک [که اعتقاد واقعی به توحید است] مانند درخت پاک است، ریشه اش استوار و پابرجا و شاخه اش در آسمان است. (۲۴)
تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿٢٥﴾
میوه اش را به اجازه پروردگارش در هر زمانی می دهد. و خدا مَثَلها را برای مردم می زند تا متذکّر حقایق شوند. (۲۵) سوره ابراهیم
🔎در طلب و جستجوی هر چه هستیم آن خواسته، تمام ارزش و وجود ما خواهد بود
✅امام عسکری علیهالسلام به امام مهدی ارواحنافداه فرمودند:
«وَ اعْلَمْ أَنَّ قُلُوبَ أَهْلِ الطَّاعَةِ وَ الْإِخْلَاصِ نَزَعَ إِلَيْكَ مِثْلَ الطَّيْرِ إِلَى أَوْكَارِهَا»
«بدان، همان گونه که پرنده به سوی لانهاش میرود، دلهای اهل طاعت و اخلاص به سوی تو کنده میشود»
کمال الدین، ج۲، ص۴۴۴
میزان اشتیاق ما به حضرت ولی عصر ارواحنافداه ، نشان دهنده میزان مطیع بودن و خالص بودن ما در عرصه بندگی است .
کسی که نسبت به امام زمان ارواحنافداه اشتیاق ندارد، اعمالش طاعت محسوب نشده و عبادات خالصانهای ندارد.
💎 امام حسن عسکری علیه السلام :
خداوند به موسی علیه السلام فرمود:
اگر میخواهی ثواب صد سال روزه ی همه ایام در نامه عملت ثبت شود، مردم را به منجی بشریت آشنا کن!
📕بحار الانوار ج ۲ص۴
جای که به پیامبر اولوالعزم دستور تبلیغ نام امام زمان ارواحنافداه و اثر این تبلیغ داده می شود..
تکلیف ما و راه قرب الی الله از این حدیث کاملا مشخص است...
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
💎 تِسعَةُ اَشياءَ قَبيحةٌ وَ هِيَ مِن تِسعَةِ اَنفُسٍ اَقبَحُ مِنها مِن غَيرِهِم: ضيقُ الذَّرعِ مِنَ الـمُلوكِ، وَ البُخلُ مِنَ الغنياءِ، وَ سُرعَةُ الغَضَبِ مِنَ العُلَماءِ، وَ الصِّبا مِنَ الكُهولِ، وَ القَطيعَةُ مِنَ الرُّؤوسِ، وَ الكِذبُ مِنَ الـقُضاةِ، وَ الزَّمانَةُ مِنَ الطِبّاءِ، وَ البَذاءُ مِنَ النِّساءِ، وَ الطَّيشُ مِن ذَوِي السُّلطانِ،
نُه چیز زشت است، اما از نه گروه زشت تر:
درماندگی و ناتوانی از دولتمردان؛
بخل از ثروتمندان؛
زود خشمی از دانشمندان؛
حرکات بچگانه از میانسالان؛
جدایی حاکمان از مردم؛
دروغ از قاضیان؛
بیماری کهنه از پزشکان؛
بدزبانی از زنان،
و سختگیری و ستمگری از سلاطین.
دعائم الإسلام، ج۱، ص۸۳
یه عمر باید بگذره
تا متوجه بشیم
بیشتر غصههایی که خوردیم
نه خوردنی بود
نه پوشیدنی
فقط دور ریختنی بود ... 🌱
با من همراه باش 👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
بسم الله الرحمن الرحیم
#کرامات امام جوادعلیه السلام
#زنده شدن نوزادمرده بدعاحضرت
#شیعه شدن خانواده شاذویه
در زمان امامت امام جوادعلیهالسلام مردی به نام شاذویه که قبیله آنان تیرهای از بنی امیه بودند بر خلاف باورهای تبارشان فقط خود او و همسرش به امامت حضرت جواد (علیهالسلام) اعتقاد داشتند. علت گرایش آنان نیز اعجازی بود که از وجود مبارک پیشوای نهم امام جواد علیهالسلام درمورد فرزندشان رخ داده بود. ماجرا از این قرار بود که شاذویه روزی به طور اتفاقی همراه رفیقش به حضور امام محمدتقی حضرت جواد الائمه علیهالسلام رفت. در آن جلسه محمد بن سنان نیز حاضر بود.امام علیه السلام به آنان خوش آمد گفت و درود فرستاد و فرمود: ای شاذویه! در نظر تو موضوعی است که میخواهی آن را پیش ما مطرح کنی و نیز دلیل و نشانهای نیز بر امامت ما میخواهی! تو این راز را نزد کسی آشکار نکردهای!وقتی که شاذویه سخنان حضرت را ـ که از مکنونات قلبی اش آگاه بود ـ شنید به امامت و حقانیت آن گرامی یقین کرد و او فهمید که امام جواد علیهالسلام از خاندان وحی، اهل بیت نبوت و میراث دار رسالت است. امام علیه السلام به وی فرمود: ای شاذویه! تو میخواهی ما برایت انگیزه آمدنت و نیازی را که تو را پیش ما کشانده بیان کنیم شاذویه در حالی که از کلمات امام علیهالسلام ذوق زده شده بود گفت: آری سرورم! من اینجا نیامدهام مگر به خاطر اینکه راز دل مرا آشکار کنی، سؤالم را پاسخ دهی و نیازم را بگویی!امام جواد علیهالسلام فرمود: بله، همسر تو باردار است و به زودی پسری به دنیا میآورد. همسرت در هنگام تولد این فرزند زنده خواهد ماند. او همسر خوبی است و از قبیله امیه است. برو نزد همسرت!
شاذویه گفت: بله. ای ابا جعفر!
رفیق شاذویه که به امام جوادعلیهالسلام اعتقادی نداشت، گفتگوی وی با امام را بر نتابید و او را مذمت کرد و گفت: ابوجعفر این سخنان را به خاطر پیشبرد امامت خویش به زبان آورد؛ اما شاذویه سخن او را نپذیرفت.شاذویه پس از اینکه از محضر امام علیهالسلام مرخص شد به خانه اش آمد. وی همسرش را در آستانه مرگ دید؛ اما چون به گفته امام جوادعلیهالسلام اعتقاد داشت زیاد نگران نشد و آرامش خود را حفظ کرد. پس از مدتی عیالش نوزاد پسری به دنیا آورد که مرده بود.او دوباره به حضور امام علیه السلام رسید و وقتی نزدیک رفت، امام علیه السلام فرمود: ای شاذویه! آیا آنچه را که در مورد همسر و فرزندت گفته بودم درست بوداوگفت: بلهای آقای من! اما چرا دعا نکردی تا پسرم زنده به دنیا بیاید؟
امام علیه السلام فرمود: آیا این را از ما میخواهی؟ شاذویه گفت: بله سرورم! امام علیه السلام فرمود: اما سرنوشت او مقدر شده است و حکم الهی در مورد او جاری است.شاذویه با لحنی ملتمسانه گفت: پس فضل و کرامت شما چه میشود؟محمد بن سنان نیز به یاری او شتافته و با اصرار و التماس شاذویه را تایید کرد و گفت: آقا جان! از خدا بخواهید تا پسر او را زنده کند!
لبهای امام علیه السلام به حرکت در آمد و با خداوند متعال به نجوا پرداخت: خداوندا! تو به رازهای درونی بندگانت آگاهی! شاذویه دوست دارد که فضل و رحمت و کرامت تو را ببیند، پس خدایا! پسر او را برایش زنده کن!در همین لحظه امام خم شد و سر مبارکش را به شاذویه نزدیک نموده و فرمود: برو به نزد پسرت که خداوند او را برایت زنده کرد!شاذویه با شتاب تمام از محضرحضرت جوادالائمه علیه السلام خارج شد در حالی که از شنیدن زنده شدن پسرش سر از پا نمیشناخت. وقتی خبر به مادر بچه رسید، او از اعتقادات فاسد قبیله اش تبری جسته و به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید و امام جوادعلیهالسلام را به عنوان امام برگزید.کسانی که در منزل شاذویه شاهد معجزه امام جواد علیه السلام بودند، همگی شیعه شدند.
📚الهدایه الکبری ج۱ ص۳۰۷
#صلوات ختم کنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
#انتشار=باقیات الصالحات