eitaa logo
کلبه ی آرامش خدایی ♥️
1.4هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
8هزار ویدیو
148 فایل
کلبه ی آرامش ...همان جایی ست که ترا بخدا میرساند♥️ 🍁هرکه منظور خود از غیر خدا میطلبد 🍁چون گدایی است که حاجت ز گدا میطلبد! 🍀معرفی زندگی با نشاط 🍀پاسخ به سوالات 🍀بیان مطالب ناب 🍀مهمترین هدف تبلیغ امام زمان ارواحنافداه میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه اعدام یک مزاحم ترسناک..... ،، تماشای این کلیپ همگان توصیه نمی شود😔😔😔 😂😂😂😂😂😂😂 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹به شوق دیدار وجه الله به مهمانی خدا می رویم 🌹🌹 ✅شرط ادب و قدر دانی در هر مهمانی این است که به محض ورود به مهمانی متوجه میزبان شویم، و بعد با عنایت و نگاه لطف او بهرمند از سفره و ارزاق مهمانی شویم ، 🌹✅تجلی صفات جلال و جمال الهی حجت خدا امام زمان ارواحنافداه است 👌تنها طریق بهرمندی از ضیافت و شرط اصلی قبولی روزه ، معرفت و توجه به امام‌ زمان ارواحنافداه است ✅روح و حقیقت روزه،، حجت خداست. ✅ کانال با هدف معرفی معارف، ادعیه، زیارات و نمازهای مهدوی ماه مبارک رمضان تقدیم شما سروران عزیز می گردد.. با معرفی کانال به کسانی که دوستشان دارید این معارف را تقدیم شان کنید.. 👇👇👇👇 https://eitaa.com/mmhdave
جریان تشرف خدمت امام زمان ارواحنافداه و کمک ایشان به شیعیان داستان دوم تشرف سید بحرالعلوم خدمت امام زمان ارواحنافداه و حل مشکلات علمی او
1⃣سید بحرالعلوم رحمت الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد، در بین راه راجع به این مسئله که گریه بر سیدالشهدا علیه السلام گناهان را می‎آمرزد فکر می‎کرد، همان وقت متوجه شد که شخص عربی ، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته‎ای ؟ اگر مسئله علمی است بفرمائید شاید من هم اهل باشم." سید بحرالعلوم عرض کرد: در این باره فکر می‎کنم که چطور می‎شود خدایِ تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید الشهداء علیه السلام می‎دهد ، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی‎دارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان می‎نویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده می‎شود؟!
2⃣آن سوار عرب فرمود: « تعجّب نکن.من برای شما مثالی می‎آورم تا مشکل حل شود، پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار می‎رفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العاده‎ای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمه‌ای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید، آنها در گوشه خیمه بُز شیردهی داشتند و از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می‎گذراندند، وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. سلطان شب را همان جا در منزل آن پیرمرد روستایی خوابید.
3⃣ سلطان روز بعد از ایشان جدا شد و هر طوری بود خودش را به درباریان رساند و جریان را برای اطرافیان نقل کرد، در نهایت از ایشان سؤال کرد؛ اگر من بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی باید انجام بدهم ؟ یکی از حضّار گفت: خوب است پادشاه بر اساس کرامتشان در ازای آن یک بز، به او صد گوسفند بدهند. دیگری گفت : صد گوسفند و صد اشرفی به او بدهید. نفر سوم گفت: علاوه به اینها فلان باغ را هم به ایشان بدهید تا برای همیشه زندگی راحتی داشته باشند.
4⃣ وزیر اعظم که از همه حکیم‌تر بود، گفت: جناب سلطان شما اگر بخواهید جبران کنید باید کل سلطنت و تاج و تخت و دارایی‌تان را به ایشان بدهید که تازه آن وقت مقابله به مثل کرده‌اید و بدون هیچ لطف اضافه‌ای فقط محبت‌شان را جبران نموده‌اید چرا که آنها هر چه را داشتند به شما تقدیم کردند و شما هم باید آنچه دارید به آنها تقدیم کنید.