eitaa logo
کلبه ی آرامش خدایی ♥️
1.4هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
7.7هزار ویدیو
144 فایل
کلبه ی آرامش ...همان جایی ست که ترا بخدا میرساند♥️ 🍁هرکه منظور خود از غیر خدا میطلبد 🍁چون گدایی است که حاجت ز گدا میطلبد! 🍀معرفی زندگی با نشاط 🍀پاسخ به سوالات 🍀بیان مطالب ناب 🍀مهمترین هدف تبلیغ امام زمان ارواحنافداه میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمریناتی برای تقویت چشم👁 برای کسایی که با موبایل زیاد کار میکنن این تمرینات عالیه🌹 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
زبان سر دردها را بشناسید👆 سردرد در بالای سر.... به معنای کمبود آب و غذا، درجلو...... به معنای کمبود خواب و در پشت..... به معنای استرس میباشد. https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
🧕 اگه میخوای فقط توی 1 هفته رابطتت رو از این رو ب اون بشه این 4 مورد انجام بده 👌🌹 🌱1. ازت میخوام به مدت یک هفته به هیچ عنوان غر نزنی و بی محلی نکنی 🌱2 .در طول روز سعی کن در مورد خاطرات خوب گذشته که با هم داشتین حرف بزنی و حس های خوبی که در اون لحظه از همدیگه گرفتین و شرایط اون روز رو با هم مجدد مرور کنین؛ با ریز جزییات 🌱3 .چندتا کاری که خوشحالش میکنه بدون توقع براش انجام بده و اجازه نده بحث و دعوا بالا بگیره 🌱4 .در این مدت یک روز صبح بهش یه پیام زیبا با این محتوا بفرست که: بودنت دنیای من رو تغییر داده... همیشه از بابت احساسات خوبی که بهم دادی ازت ممنونم... درسته گاهی از هم دور میشیم اما بیا اجازه ندیم تفاوت هامون به عشقمون غلبه کنه... (دوستت دارم) ❤️‍🩹 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 همه کاره خداست ✨روز هفتم با مسطورا✨ 💕💕💕 همراهی با ما👇 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh با ما همراه باشید....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 همه چیز برای خداست ✨روز هشتم با مسطورا✨ 💕💕💕 همراهی با ما👇 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh با ما همراه باشید....
ما برای آمدن فقط 'دعا' می کنیم، اما برای نیامدنش کارهای زیادی!!! 😭😭😔😔 🤲 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غروب و دلتنگی 💔 يا صاحب الزمان ♥️ آقاي مـن ! مــولاي مـن !♥️ از قـديــم گفته انـد : " خلايـــق هــرچه لايــق "بي راه نگفـته اند . اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم😔 ڪه اگرغيـــر از اين بـــود هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم . از ماســت ڪه برماســــت "😭 آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛ سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛ تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي "عـادت "کرده ايم ؛ 😔 هنــوز باورمان نـشــده...... تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود😔😭 🤲 بامن همراه باش👇👇 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 عبادت انحصاری ✨روز نهم با مسطورا✨ 💕💕💕 همراهی با ما👇 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh با ما همراه باشید....
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 اطاعت بدون شرط ✨روز دهم با مسطورا✨ 💕💕💕 همراهی با ما👇 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh با ما همراه باشید....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهش میکنم:)❤️‍🩹 💔 سیما دختری بود که در یک خونواده ی مذهبی به دنیا امده بود . اما  به دلیل  دوستانی که داشت هیچ علاقه ای به دین نداشت... به خاطر اینکه جلب توجه کند و دل پسران کوچه و خیابان را ببرد ، لباس های تنگ و چسبان میپوشید و موهایش را بیرون میداد و خیلی از کارهایی که در شان یک دختر نبود انجام میداد.... اون با اینکه میدانست با این کار ها به ذلت میفته ، آگاهانه خودش رو به قعر چاه گناه می انداخت و نمی خواست بفهمه که داره چه میکند... روز ها میگذشت و او به کار هایش ادامه میداد تا اینکه... شبی خواب دید در صحرایی بی آب و علف که بادی شدید می‌وزید 🌬 و پرنده ای پر نمیزد 🕊 تنها بود او بسیار سردرگم شده بود که در این صحرا چه میکند . تشنه بود و لب هایش ترک ترک شده بودند . هرچه میدوید و داد میزد کسی را پیدا نمیکرد که جرعه ای آب به او بدهد تا بلکه تشنگی اش رفع شود پس از ساعتی دویدن ، خیمه ای دید . فکر کرد خیالاتی شده چون در آن بیابانی که او بود حتی فکرش و نمیکرد که کسی آنجا زندگی کند . به خیمه نزدیک شد و پرده را کنار زد . دید مردی در خیمه نشسته است که پشتش به در خیمه بود و گریه میکرد😭 سیما گفت : ببخشید آقا من در این بیابان گم شده ام ، نمیدانم اینجا چه میکنم ، میشود به من کمک کنید ؟ منتظر بود تا مرد جوابش را بدهد و از طرفی کنجکاو بود که او چرا گریه میکند🧐 در همان لحظه فکر های زیادی در سرش میگذشت . همین طور که به فکر فرو رفته بود ، مرد رویش را به سمت او کرد و با لبخند به او سلام کرد🙂 سیما تا او را دید حزن و غم و اندوهی تمام وجودش را فرا گرفت😥 صورت مرد قرمز شده بود گویی کسی او را زده بود💔 🥺اشک در چشمان سیما حلقه زد و با گریه به او گفت شما چه کسی هستی ؟ اسم شما چیست ؟ من احساس میکنم شما را میشناسم . چه کسی شما را زده ؟😟 مرد گفت اسم من : « مهدی فاطمه است💔» و به خاطر گناهان شیعیانم صورتم قرمز شده... انها هر گناهی که میکنند مثل سیلی به من میخورد... من به جای انها از خداوند طلب بخشش میکنم 😔 و برایشان دعا میکنم 🤲 من خیلی آنها را دوست دارم اما آنها فقط در گرفتاری هایشان یاد من میکنند...🙂💔 باورش نمیشد که انقدر امام زمانش تنها باشد... امام زمان ، بیابون ، گردباد ، غریب....💔 دم در خیمه افتاد و با اشک هایی که مانند باران از چشمانش میبارید به او گفت : از شما خواهش میکنم مرا ببخش 😔 مرا به خاطر تمام سیلی هایی که به شما زدم ببخش 😭 به خاطر تمام لحظاتی که قلب شما را میشکستم 💔 ببخش😭 ببخش نفهمیدم یا صاحب الزمان...😭😭😭 اما امام زمان گفت من خیلی وقت است تو را بخشیده ام🙂 مگر میشود پدر فرزندش را نبخشد!... من منتظر بازگشت شما هستم.... این صدا در روح و روان سیما پیچید و همان لحظه از خواب پرید پس از آن خواب ، سیما تصمیم گرفت دیگر کارهای قبلش را تکرار نکند و دختری خوب برای پدر مهربانش باشد😍🌸 خوب است در کنار تمام آرزو هایی که داریم در کنار تمام دغدغه ها ، غم ها و شادی ها و در لحظه لحظه ی زندگیمان یاد پدر مهربان مان باشیم و برای ظهورش گناه نکنیم!... ظهور و سلامتی آقا صاحب الزمان صلوات🌸 دهید بر آن که عهد بستیم ؛ هستیم.... https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانو!♥️ چادر تو...... عَلـَم این جبهہ ے جنگ نرم است علمدار حیا ...‌. مبادا دشمن چادر از سرت بردارد گردان فاطمے باید..... با چادرش بوے یاس را در شهر پخش ڪند👌🌹 چادر من تاج بندگی من است..... سند زهرایی بودنم را امضا می کند♥️ بيا اینجا....👇👇 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ مردی از اطراف قزوین برای کارگری به تهران آمد و پس از اینکه از دسترنج خود مقداری پول ذخیره کرد تصمیم گرفت برای دیدن زن و فرزند به محل اقامت خود بازگردد یکی از دوستانش که او نیز کارگر بود از پس انداز وی با خبر شد و به فکر افتاد که آن را با حیله‌ای از چنگش درآورد و به همین منظور او را تا قزوین تعقیب کرد کارگر به خانه رفت، شب هنگام که همه خواب بودند دزد طبق نقشه قبلی از طریق بام به درون اتاق رفت و گهواره کودک را خیلی آهسته برداشته به حیاط منزل برد سپس بچه را بیدار کرد تا گریه کند پدر و مادر با صدای بچه از خواب بیدار شدند ولی چون گهواره را در اتاق ندیدن به حیاط دویدند دزد از این موقعیت استفاده کرد و به درون اتاق رفت ولی پس از پیدا کردن پول می‌خواست از اتاق خارج شود که ناگهان زلزله شدیدی در گرفت و دزد با پول‌ها زیر خروارها خاک مدفون شد مرد کارگر و زن و بچه‌هایش خدا را شکر می‌کردند که جان سالم به در برده بودند و در این فکر بودن که چه کسی این گهواره را به حیاط آورده است! تا اینکه وقتی برای بدست آوردن اثاثیه منزل و پول‌ها خاک‌ها را کنار زدند ناگهان مردی را دیدند که در حالی که پول‌ها در دستش بود زیر آوار هلاک شده بود آنکه سازد مردم آزاری مرام خویشتن سعی دارد روز و شب بر انهدام خویشتن هر که دارد تلخ کامی را روا بر دیگران تلخ می‌سازد به دست خویش کام خویشتن آنکه دامی چید بهر دیگران دیدیم ما عاقبت افتاد خود روزی به دام خویشتن https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا