بفرمایید عصرونه.....
زندگی کردن هنر نیست.....
زیبا زندگی کردن هنراست..🥰
#موفقیت
#خوشبختی
#خانواده
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 جایگاه من نزد امام زمانم
#امام_زمان
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
🍃 پیامبر خـدا صلیاللهعلیهوآله
المهدی من ولدی، اسمه اسمی و کنیته کنیتی، اَشبه الناس بی خَلْقاً و خُلْقاً.
مهدی از فرزندان من است؛ نامش نام من و کنیهاش کنیه من، شبیهترین مردم به من از لحاظ اخلاق و خلقت است.
📚 بحار الأنوار، ج۵۱، ص۷۲
#حدیث #امام_زمان
#لبیک_یاحسین
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
غروب و دلتنگی💔
سلام امام زمانم
سلام بابای مهربونم♥️
تنهایت گذاشتیم ....😔
و در هیاهوی دنیا، صدایت را گم کردیم.
حالا که به تاوان این غفلت، از زمین و زمان بلا میبارد،....
به دامان خودت پناه می آوریم.
حضرت پدر♥️
صدای فرزندان گنهکارت به آسمان نمیرسد؛😭😭
پس خودت برایمان استغفار کن...😔
«يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا، إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ»
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🤲
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشرصدقه جاریه.....
#اربعین
#لبیک_یاحسین
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
از امشب ان شاءالله قصههای مرتبط با حضرت شعیب علیه السلام آغاز میشه.🌱
قسمت اول رو به معرفی این پیامبر اختصاص میدهیم
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_شعیب علیه السلام #قسمت_اول
🔹 حضرت شعیب علیه السلام 🔹
حضرت شُعَیب(ع) از پیامبران الهی و از نوادگان حضرت ابراهیم(ع) است. سوره های اعراف، هود و شعراء بیان می کند که او پس از نوح، هود، صالح و لوط به پیامبری برگزیده شد و پیامبر سرزمین یا قوم مدین و ایکه بوده است. قرآن مشکل قوم شعیب را فساد مالی دانسته است که حتی با تلاش حضرت شعیب(ع) و آوردن پیمانه و ترازو، باز دچار فساد مالی بودند.
#حضرت_شعیب_علیه_السلام!
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
با ارسال این پست در ثواب نشر معارف قرآن شریک شوید
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
عباس صفوی در شهر اصفهان از همسر خود
سخت عصبانی شده و خشمگين میشود
در پی غضب او دخترش از خانه خارج شده
و شب برنمیگردد
خبر بازنگشتن دختر که به شاه میرسد
بر ناموس خود كه از زیبائی خيره كنندهای
بهره داشت سخت به وحشت میافتد
مأموران تجسس در تمام شهر به تكاپو افتاده
ولی او را نمىيابند
دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب
میشود و از اتفاق به در حجره محمدباقر
استرآبادی كه طلبهای جوان و فاضل بود
میرود در حجره را میزند محمدباقر در را
باز میکند دختر بدون مقدمه وارد حجره شده
و به او میگوید از بزرگزادگان شهرم
و خانوادهام صاحب قدرت
اگر در برابر بودنم مقاومت كنی
تو را به سياست سختی دچار میکنم
طلبه جوان از ترس او را جا میدهد
دختر غذا میطلبد، طلبه میگوید
جز نان خشک و ماست چیزی ندارم
میگوید بياور غذا میخورد و میخوابد
وسوسه به طلبه جوان حمله میکند ولی او
با پناه بردن به حق دفع وسوسه میکند
آتش غريزه شعله میکشد، او آتش غريزه را
با گرفتن تک تک انگشتانش به روی آتش چراغ
خاموش میکند
مأموران تجسس به وقت صبح گذرشان به
مدرسه میافتد احتمال بودن دختر را در
آنجا نمیدادند ولى دختر از حجره بيرون آمد
چون او را يافتند با صاحب حجره به
عالی قاپو منتقل كردند
عباس صفوی از محمدباقر سئوال میکند
ديشب در برخورد با اين چهره زيبا چه کردی؟
وی انگشتان سوخته را نشان میدهد
از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم
میگیرد چون از سلامت فرزندش مطلع
میشود بسيار خوشحال میشود
به دختر پيشنهاد ازدواج با آن طلبه را میدهد
دختر نيز که از شدت پاکی آن جوانمرد
بهت زده بود، قبول میکند
بزرگان را میخوانند و عقد دختر را براى
طلبه فقير مازندرانی میبندند و از آن به بعد
است كه او مشهور به ميرداماد میشود
و چیزی نمیگذرد كه اعلم علمای عصر گشته
و شاگردانی بس بزرگ همچون ملاصدرای شيرازی
صاحب اسفار و كتب علمی ديگر تربيت میكند
↲عرفان اسلامی، شرح جامع
مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه
جلد ۸، حسين انصاريان
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══