#مقتل_لهوف
قسمت چهارم
شما در امان هستید!
راوی گوید:نامه عبیدالله به عمر بن سعد رسید.در نامه او را تشویق به جنگ و شتاب در یکسره کردن کار می کرد و او را از درنگ و سستی باز می داشت پس سوار بر اسب شدند و به طرف حسین(ع) به راه افتادند.
شمر بن ذی الجوشن که خدا او را لعنت کند پیش آمد و فریاد زد:فرزندان خواهرم،عبدالله و جعفر و عباس و عثمان کجا هستند؟
حسین(ع) فرمود:هر چند زشت کردار است اما جوابش را بدهید چون او یکی از دایی های شماست
به او گفتند:چه کاری داری؟
گفت:ای پسران خواهرم شما در امان هستید.خود را با برادرتان حسین به کشتن ندهید و زیر فرمان امیرالمومنین یزید بن معاویه درآئید .
عباس بن علی(ع) با صدای بلند به او فرمود:دستهایت قطع باد و لعنت بر امانی که تو آورده ای.ای دشمن خدا آیا به ما پیشنهاد می کنی که برادر و سرورمان حسین پسر فاطمه را رها کنیم و زیر فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان در آئیم؟
بنابراین شمر خشمگین شد و به سپاهش بازگشت.
@labbayk_ir
#محرم
شب پنجم،حضرت عبدالله بن الحسن(ع)
ماندن پروانه در حجم قفس ها مشکل است
مأمن موج خروشان گشته تنها ساحل است
در مرام عاشقی اول قدم سر دادن است
گر چه این تحفه به درگاه عمو ناقابل است
وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم
غفلت از دلدار کار مردمان کاهل است
زاده ی شیر جمل باید که شیدایی کند
عمه جان رنجه نشو، این حرفها حرف دل است
عمه جان یک عده وحشی دور او حلقه زدند
وای عمه، گیسویش در مشت های قاتل است
می روم تا بیش از این ها حرمتش را نشکنند
چکمه پوش بی حیا از شأن قرآن غافل است
بی حیا، یابن الدّعی کم نیزه بر رویش بزن
صورتش بهر رسول الله ماه کامل است
فکر کرده می گذارم با سنان نهرش کند
دست های کوچکم بهر امام حائل است
خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این
قسمت ناموس حیدر ناقه ی بی محمل است
خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این
کاروان عشق را در کنج ویران منزل است
شاعر:مصطفی هاشمی نسب
@labbayk_ir
3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محرم
✔️استوری مناسبتی،شب پنجم
🏴یاعبدالله ابن الحسن مدد
@labbayk_ir
#مقتل_لهوف
✔️قسمت پنجم
🏴نماز و قرائت قرآن را دوست دارم
راوی گوید:هنگامی که حسین(ع) شتاب و حرص آنان را برای شروع جنگ دید و مشاهده فرمود که پند و اندرز و گفتگو با آنان سودی ندارد به برادرش عباس(ع) فرمود:
«اگر می توانی آنان را امروز از جنگ با ما منصرف کنی این کار را انجام بده تا ما امشب را برای پروردگارمان نماز و نیایش کنیم چرا که خداوند می داند که من نماز و قرائت قرآنش را دوست می دارم.»
راوی گوید:بنابراین عباس(ع) این را از آنان خواست.عمر بن سعد کمی درنگ کرد،عمر بن حجاج زبیدی به او گفت:«به خدا سوگند اگر آنان غیر عرب و ترک و دیلمی بودند و چنین خواسته ای داشتند بی درنگ می پذیرفتیم چه رسد به اینان که خاندان محمد(ص) هستند بنابراین این خواسته را پذیرفتند.
@labbayk_ir
#خبر
✔️اعلام جزئیات اعزام زائران ایرانی به سوریه از سوی رئیس سازمان حج و زیارت
جزئیات متن
@labbayk_ir
#خبر
🕋سرپرست حجاج ایرانی: حج موفقی داشتیم/ سفر عمره ایرانی ها امسال آغاز می شود
جزئیات متن
@labbayk_ir
#محرم
🏴شب ششم،حضرت قاسم بن الحسن(ع)
میرسد نوبت خورشید شدن آهسته
سپر غربت خورشید شدن آهسته
نقل هرصحبت خورشید شدن آهسته
قمر حضرت خورشید شدن آهسته
زودتر میرود آنکس که مهیا باشد
مرد آنست که با سن کم آقا باشد
آسمان چشم به این واقعه حیران دارد
باز انگار که دریا تب طوفان دارد
ماه در دست خود آیینه و قرآن دارد
پسر شیر جمل عزم به میدان دارد
دل پریشان خزان بود بهارش آمد
دستخط پدرش بود بکارش آمد
میرود تا جگرش را به تماشا بکشد
بین میدان هنرش را به تماشا بکشد..
تب مستی سرش را به تماشا بکشد
باز رزم پدرش را به تماشا بکشد
قصد کرده ست ببینند تجلایش را
ضرب دست حسنی، قامت رعنایش را..
خودش عمامه شد و جوشن او پیرهنش
انبیا پشت سرش لحظه عازم شدنش
گر گرفتند همه از شرر سوختنش
دشت لرزید ز فریاد انا بن الحسنش
دل به شمشیر زد و ازرق شامی افتاد
حمله ای کرد و زآن خیل حرامی افتاد
هرچه جنگید عطش تاب و توانش را برد
سوخت ،بارید عطش تاب و توانش را برد
باز لرزید عطش تاب و توانش را برد
ناگهان دید عطش تاب و توانش را برد
دید دور و بر مرکب همگان ریخته اند
دور تا دور تنش سنگ زنان ریخته اند
آنقدر سنگ به او خورد که آخر افتاد
بی رمق بود ازین فاصله باسر افتاد
سعی میکرد نیفتد ولی بدتر افتاد
عمه میگفت بخود جان برادر افتاد
به زمین خورد به دور تن او جمع شدند
گرگها برسر پیراهن او جمع شدند
بدنش معبر سُم ها شده ای وای حسن
کمرش از دو جهت تا شده ای وای حسن
چقدر خوش قد و بالا شده ای وای حسن
پهلویش پهلوی زهرا شده ای وای حسن
عمو از سوز جگر داد زد، آه! ای پسرم..
من چگونه بدنت را ببرم سوی حرم؟!
@labbayk_ir
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محرم
🏴شب ششم،قاسم بن الحسن(ع)
امام عاشقان عموجان تویی
قاسم تو مور و سلیمان تویی
من مجتبایم در دل لشکر
الله اکبر الله اکبر
@labbayk_ir
#مسک
☑️صد و بیست و سومین شماره از نشریه مسک منتشر شد
⬇️در این شماره می خوانید:
▪️نفس هایی که عبادت است
▪️امام،روح عالم هستی
▪️روش اصلاح عیبهای همسر
▪️جهاد تولید علم
▪️صدقه ای برای سلامتی
▪️گلستان نظم و نثر
▪️چرا خوشبخت بودن مشکل است؟
@labbayk_ir