فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسمون شب مریخ این شکلیه.
حقیقتا فوق العادهاس
فیلم از سازمان فضایی ناسا.
✨إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ
همانا ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان آراستیم،
✨وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ
و آن را از هر شیطان سرکشی حفظ کردیم،
✨لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ
تا سخن ساكنان عالم بالا را نشنوند و از هر سوى رانده شوند.
✍پیام ها :
1- تزئين آسمانها، پرتوى از ربوبيّت الهى است. رَبُّ السَّماواتِ ... إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ
2- گرايش به زينت و زيبايى، از تمايلات فطرى انسان است و قرآن آن را مورد تأييد قرار داده است. «زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا»
3- زينت و زيبايى يك اصل است. آفريدههاى الهى همه زيباست. «زَيَّنَّا السَّماءَ»
4- در عالم بالا اسرارى است كه شياطين به فكر دستبرد زدن به آنها هستند، ولى قادر به انجام آن نيستند. «حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ»
5- جنّ و شياطين جنّى قدرت دستيابى به غيب را دارند، امّا از آن منع شدهاند.
«حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ»
📚 قرآن کریم - سوره صافات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘ مردی خدمت حضرت امام کاظم (علیه السلام) شرفیاب شد و از مشکلات کاری به آقا شکایت کرد که :
☘ آقا جان کار من بسته شده و به هر کاری که متوجه می شوم و دست میزنم ، سودی نمی کنم و به هر حاجتی رو می آورم آن حاجتم روا نمی شود ، چه کنم؟
☘ حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمودند :
بعد از نماز صبح ده مرتبه بگو :
🤲 «سُبْحانَ اللَّهِ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ اَسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ»
☘ راوی گفت :
چند صباحی بر این دعا مداومت کردم ، جمعی از هم محلی هایم نزد من آمدند و گفتند :
☘ مردی از اقوام شما مرده و غیر از تو وارث دیگری ندارد و بدین طریق به مال زیادی رسیدم و بی نیاز شدم.
📚 بحارالانوار ، ج 57 ، ص 199
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#حکایت
در گذشته، پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می کرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار می کردند، کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد ...
یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
کفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا کلافه کرده ... کفاش شکه شده بود، سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه ی زر ... تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت ،
کیسه ی زر را به تاجر داد و گفت :
بیا ! سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
*سلام علیکم*
*عرفه روز آغاز مناسک حج و از خود بریدن و به محبوب ازلی پیوستن است. عرفه روز معرفت اندوزی و عرفان و خدا شناسی است. روزی که آقا اباعبدالله الحسین (ع) باحرکت تاریخی خود از مکه به کربلا مسیر هجرت حقیقی مبتنی بر بصیرت و معرفت کامل را به عالم وآدم آموخت و دعای عارفانه در روزعرفه شناخت نامه خدا و شناسنامه انسان شد.این دعای وزین و سراسر معرفت و عشق ؛ نیایش نامه ای سراسر عارفانه و عاشقانه از وجود عاشقی حقیقت پیشه به محضر محبوبی عاشق پرور است و کربلا سندی متقن در تایید این عاشقی است.ان شاءالله از فضلیت روز عرفه بهره مند و از عرفان حسینی معرفتی حاصل کنیم به برکت ذکر جمیل صلوات*
*اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم*
#حدیث روز
،#جاهلیت آخرالزمان
⭕️ سرزنش شدن مرد بخاطر حجاب نوامیس!
🌕 امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
«وَ یُعِیرُ الرَّجُلُ عَلَی صَوْنِ النِّسَاءِ»
مرد را به خاطر حجاب، حفظ و پوشيده نگه داشتن همسر، دختر، مادر و خواهرانش مورد سرزنش قرار میدهند.
🌕 رسول الله صلیالله علیه و آله نیز فرمودند:«وَ سُلِبَ عَنْهُنَّ قِنَاعُ الْحَيَاءِ»
و از زنان لباس حیا سلب میشود!
📗بشاره الاسلام، ص 133
📗بحارالأنوار، ج 52، ص 262
📗الزام الناصب، ص183
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅روزی شخصی خدمت حضرت علی عليه السلام می رود و میگوید:
❣ یا امیر بنده به علت #مشغله زیاد نمیتوانم همه #دعاها را بخوانم،چه کنم؟
👌 حضرت علی عليه السلام فرمودند: خلاصه ی تمام ادعیه را به تو میگویم، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی.
1⃣ الحمدلله علی کل نعمه
🌻خدا را سپاس و حمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است
2⃣ و اسئل لله من کل خیر
🌷 و از خداوند درخواست میکنم هر خیر و خوبی را
3⃣ و استغفر الله من کل ذنب
🌼 و خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم
4⃣ واعوذ بالله من کل شر
🌹 و خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها.
📗 بحارالانوار، جلد 91، صفحه 242
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#علائم_ظهور
‼️هشدارِ شگفتِ انگیز امیرالمؤمنین علی عليه السلام:
✍امیرالمؤمنین علی عليهالسلام:
روزی خواهد آمد که فحشا زیاد میشود؛ محارم هتک میشوند ؛ زنا آشکارا انجام میشود ، غصب اموال ایتام حلال میشود ، رباخواری رواج مییابد ،کم فروشی باب میشود، شراب جو حلال میگردد، رشوه را با نام هدیه پرداخت میکنند، خیانت در امانت میکنند، مردان خود را به شکل زنان و زنان خویش را به هیئت مردان درمیآورند، نماز سبک شمرده میشود، مردم برای غیرخدا حج بهجا میآورند.
⬅وقتی آن روز فرا رسد، گاهی هلال روز اول ماه بزرگتر میشود به نحوی که مردم در دو شب آن را میبینند و گاهی ناپدید میشود به حدی که مردم روز اول ماه را روزه نمیگیرند و روز عید فطر را به نیت روز آخر ماه رمضان روزه دارند! آگاه باشید، آگاه باشید زمانی که از خدا غافل شوید مرگهای ناگهانی زیاد میشود به شکلی که مرد، در روز سالم و سلامت از خواب بیدار میشود ولی شب در قبر میخوابد و یا شب سالم سر بر بالش میگذارد ولی دیگر بیدار نمیشود.
⬅وقتی آن زمان رسید باید انسان قبل نزول بلا وصیتنامهاش را نوشته باشد و واجب است نماز را از ترس فوت نماز در آخر وقتش، در اول وقتش برپا دارد. هرکس آن زمان را درک کرد شب با وضو به بستر رود و اگر امکان داشت همیشه با وضو باشد این کار را انجام دهد زیرا او همیشه در ترس است و نمیداند که چه زمانی ملکالموت برای قبض روح، سراغش میآید. شما را هشدار دادم اگر هوشیار شوید و آگاه نمودم اگر آگاه شوید و پند دادم اگر پند گیرید ، در خلوتگاهها و غیر آن تقوای الهی پیشه کنید تا مبادا بمیرید مگر این که مسلمان باشید.
📚بحار الانوار؛ ج٩٣، ص٣٠٣
📚 فضائل الاشهر الثلاثه للصدوق؛ ص٩١
‼️شگفتا که چه شباهتی است میان فرمایش مولا علی علیه السلام و زمانه ما!!!
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#پندانه
🔴 زود قضاوت نکنیم
✍خانم معلمی تعریف میکرد که در مدرسه ابتدایی بودم.
مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی برایشان گرفته شود.
روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم. پدرومادرها هم دعوت بودند.
موقع اجرای سرود ناگهان دختری از جمع جدا شد و بهجای خواندن سرود، شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دستوپا تکان میداد و خودش را عقبوجلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد.
بچهها هم سرود را میخواندند و ریز میخندیدند، کمی مانده بود بهخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم، پنبه شود.
با خود گفتم:
چرا این بچه این کار را میکند؟ چرا شرم نمیکند از رفتارش؟ اینکه قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!
رفتم روبهرویش و اشاراتی کردم. هیچی نمیفهمید. به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت دهم.
خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم. خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد!
فضا پر از خنده حاضران شده بود. مدیر هم رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود.
از صندلیاش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت:
فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چهکار کنم. اخراجش میکنم.
مادر دختر هم که نزدیک من بود، بسیار پرشور میخندید و کف میزد. دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.
همین که سرود تمام شد، پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم:
چرا اینطوری کردی؟! چرا با رفقایت، سرود را نخواندی؟!
دخترک جواب داد:
آخر مادرم اینجاست. برای مادرم این کار را میکردم!
گفتم:
آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست. چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند؟!
خواستم بکشمش پایین که گفت:
خانم معلّم صبر کنید. بگذارید مادرم متوجه نشود، خودم توضیح میدهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من ناشنواست. چیزی نمیشنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند!
این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان ناشنواهاست.
همین که این حرفها را زد، انگار مرا برق گرفت. دست خودم نبود. با صدای بلند گریستم و دختر را محکم بغل کردم و گفتم:
آفرین دخترم!
فضای مراسم پر شد از پچپچ و درگوشی حرفزدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند. نهتنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند.
از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او تقدیم کرد.
با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند. گاهی جلوتر از مادرش میرفت و برای مادرش جستوخیز میکرد تا مادرش را شاد کند.
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از اشعار
🌷 احرام سرخ شهادت
موسای کرببلایی آمد به طور ملاقات
شیدای نور تجلی، سرمست نفحات و سبحات
گوید پس از شکر محبوب "یا صاحبی"، "یا غیاثی"
میبارد از هر دو چشمش باران ذکر و مناجات
معشوق را میستاید با لفظ "أنت الذی"ها
از نغمۀ عاشقانه، شد کوه، کوی خرابات
"سُبحانکَ لا الهَ" میگوید از پردۀ دل
دشتی گرفت از لبش شور، عالم شگفت از اشارات
"یا "أسمعَ السّامعین"گو، "یا أرحمَ الرّاحمین"خوان
دارد به لب ذکر "یارب"، در پیش قاضی حاجات
بسته ز جان پور حیدر احرام سرخ شهادت
آمادۀ حج خون است، راهی صحرای آفات
هفتادودو لاله دارد همراه خود حضرت عشق
بیتاب پیمانۀ وصل، سرخوش ز جام جراحات
خون میشود قلب احمد، خون ریزد از چشم زهرا
جایی که از صبر مولا چشم جهان میشود مات
تنها نه زینب که عالم از داغ او جان سپارد
مدهوش گردد زمین و بیتاب گردد سماوات
#محمدتقی_عارفیان
#عرفه
🌷
✨﷽✨
#پندانه
✅با تلاش در راه خدا، عمرت را زیاد کن
✍شیخ شهریار کازرونی، 120 سال به سلامت عمر کرد و در تمام طول عمر خود مریض نشد. روزی بر بسترِ بیماری برای دعا حاضر شد که بیمار، پسر دوست او بود.
مریض گفت: ای شیخ! این انصاف است که تو 4٠ سال از من بزرگتری ولی من از تو پیرتر و در شرف مرگم؟ عدالت خدا کجاست؟ شیخ گفت: عدالت خدا را زیر سؤال بردی و مرا خشمگین کردی. باید پاسخ تو را بدهم تا از دوست خود دفاع کرده باشم.
120 سالی که خداوند به من عمر عنایت کرده، بیش از 90 سالش را در راه او و عبادت و یادگیری علم و تربیت مردان دین و کمک به نیازمندان صرف کردهام، ولی تو در این 60 سال، فقط برای خودت خوردی و خوابیدی و مال جمع کردی و لذت دنیا بردی.
خدا ایام عمری را که در طاعت او برای او تلاش کنی بر عمر تو میافزاید. تو برای خود زندگی کردی ولی من برای او. میخواهی بین من و تو فرقی نباشد که بگویی آنگاه خدا عادل است؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸عید قربان
🌸مبارک دوستان مثل گلم
در این ایام نورانی از خدابرايتان :
روزي مريم , قصرآسيه, تقواي حسين, قلب خديجه, دوستي فاطمه, جمال يوسف, ثروت قارون , حكمت لقمان , ملك سليمان, صبرايوب , عدالت علي , حياي زينب, عمر نوح وفاى ابالفضل و محبت اهل بيت رسول الله (ص) را خواهانم.