eitaa logo
🌍لبیک یا مهدی عج🌏
1.7هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.9هزار ویدیو
21 فایل
سلام برمهدی موعود‌(عج)،ودرود برشما منتظران ظهور🙏 خوش آمدید 🌹🌹🌹 ارتباط با ادمین : @rezazadeh_joybari تبلیغات: @tablighatch
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠 یکی به ما توضیح بده!چرا باید به دولتی اعتماد کنیم که صالحیش قسم دروغ خورد،ظریف میگفت من اطمینان میدم رئیس جمهور بعدی آمریکا نمیتونه از این توافق خارج بشه!!و ترامپ خارج شد!روحانیش حل کل مشکلات را به برجام و حرف از ۲۰ درصد ارزانی میزد!روزنامه هاشون هم همینطور بعد هم برجام تصویب و همه چیز گران ترشد و تحریم برداشته نشد بیشتر هم شد!اون همه وعده هم در انتخابات دادن و عکس ان اجرا!! حالا میگن باید حتما تصویب!کلی هم تناقض دارن از یک طرف روحانی میگه ۲۰ درصد ارزانی از یک طرف ظریف میگه من و رئیس جمهور تضمین نمیدهیم مشکلات حل بشه!وو...... این تفکر پر از مکر و حیله آماده شده برای ۱۴۰۰❗ فتــ🇺🇸ـنـــ🇬🇧ــ️ـه ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲ *📛انتشار وکپی برداری مطالب گروه بادرج کامل لینک، مورد رضایت ماست به جمع مابپیوندید 👇 🌎مجموعه گروههای نفوذسیاسی📛وبصیرت انقلابی🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3587965022C526f837d0d 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا رهبر کاری نمی‌کنه؟ 🔻چرا رهبری جلوی خطای فلان وزیر را نمی‌گیرد؟چرا رهبری دخالت نمی‌کنند؟ ‌ (ع) 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شهادت حضرت باب الحوائج امام‌موسے‌ڪاظم‌(؏) تسلیت🖤 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🌘چرا هر چقدر دعا میکنیم امام زمان عجل الله فرجه‌الشریف ظهور نمیکنند؟ 🌕چگونه باید برای امام زمان «عج» دعاکنیم؟ (ع) 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردا که هر کس به شفیعی برد پناه چشم تمام خلق به موسی بن جعفر است السلام علیک یا موسی بن جعفر ایها الکاظم💎 @labeik_ya_mahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ اینجا مدرسه ای در اسرائیل است 🔻 ببینید چگونه بر روی اعتقادات خود پایبند هستند ❌ آن‌وقت اصلاح طلبان در مدارس کشور ما و را حذف میکند !! 👈 اینگونه اعتقاد سازی می‌کنند ... *📛انتشار وکپی برداری مطالب گروه بادرج کامل لینک، مورد رضایت ماست به جمع مابپیوندید 👇 🌎مجموعه گروههای نفوذسیاسی📛وبصیرت انقلابی🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3587965022C526f837d0d 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
💫🏴🍃 🏴 ای چاره هر کار یا باب‌الحوائج کار دلم شد زار یا باب‌الحوائج با کوله بار حاجتم رو بر تو کردم غم از دلم بردار یا باب الحوائج علیه السلام را تسلیت می گوییم. (ع) 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
🔺 او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت دوازدهم//فریادرسی می آید 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 راست است که یاد خدا و سخن گفتن با او، دل را آرامش می بخشد؛ پس چنین دلخوشی و دلپذیری لحظات را هیچ گاه پایان نباد! ناگهان صدایی او را متوجه خود می سازد. صدای پایی که شنیده شده یا ناشنیده می نموده است، اکنون به حضور انسان دیگری یقین می دهد. شنیدن صدای پای یک نفر دیگر بر ابوالحسین قطعی و مسلم می باشد. اما با درهای قفل شده و روزنه های فروبسته؟! آه کیست؟! ابوالحسبن ترسان نیست. بدون آنکه خودش خواسته باشد، این بار از چنین اتفاقی هراس نمی گیرد. سر برمی گرداند به سوی قبر مطهر امام موسی کاظم(علیه السلام) همانجا که صدا را شنیده است. مردی مشغول زیارت است کسی که بر پیامبران الهی درود می فرستد. ابوالحسین زبان خودش را از واگویه دعاهایی که می خوانده است، فرو می بندد و تمام وجودش را گوش می کند تا بهتر بشنود. آن مرد ناشناس بر یک یک امامان درود می فرستد تا اینکه به امام دوازدهم می رسد اما نام او را بر زبان نمی آورد. ابوالحسین شگفت زده می شود و با خود می اندیشد: شاید فراموش کرده باشد ممکن است که او امام زمان را نمی شناسد یا اینکه امام دوازدهم را قبول ندارد... 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 مرد ناشناس حرکت کرده و در گوشه ای از حرم دو رکعت نماز می گزارد. ابوالحسین که نگاه دوخته به چهره و حرکات آن مرد در جای خشکیده است و چیز غریبی را در وجود خویش احساس می کند. مردی که در تاریکی آن مکان چهره اش آشکار نیست او را آنچنان به خود مبهوت ساخته است که نمی تواند برای یک لحظه هم از نگاه دورش بدارد. آن مرد سپس به جانب قبر امام جواد علیه السلام رفته و به همان گونه که قبل از این زیارت کرده است مشغول می شود. دو رکهت نماز او که این بار در نزدیکی ابوالحسین اقامه می شود فرصتی پدیدار می سازد تا بهتر بتوان بر او نگریست: مردی که خطوط چهره اش همچنان ناپیدا مانده اسو. لباسی سفید بر تن دارد عمامه ای سر او را پوشانیده و ردایی نیز بر ساق های شانه اش افکنده است ... ابواحسین ناگهان احساس می کند که آن مرد نماز را به پایان رسانیده و به او نگاه می کند. در دل ابوالحسین مایه ای از گمان و خیالات گوناگن می دود که ریشه دواند اما ناگهان صدای آن ناشناس او را به خود می آورد: 🔸🔹🔸🔹🔹🔸🔹 -ای ابوالحسین چرا دعای فرج نمی خوانی؟ ابوالحسین ناخودآگاه لب می جنباند: -آقا دعای فرج کدام است؟! مرد ناشناس به پاسخ ابوالحسین دعای فرج را به او تعلیم می دهد. سپس می گوید: -بعد از اینکه دو رکعت نماز گزاردی این دعا را بخوان. آنگاه از خداوند چیزی را که می طلبیدی بار دیگر تقاضا کن و امید داشته باش که او با لطف و بخشایش خودش تو را کمک خواهد کرد... 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 هنگامی که ابوالحسین مشغول نماز و دعا می شود آن مرد از حرم بیرون می رود. ابوالحسین به دنبال فارغ شدن خویش از نماز و دعا مثل کسی که ناگهان از خواب بیدار شده باشد به خود می آید: درهای بسته !!!! حضور و غیبت شگفت انگیز آن مرد!!!! خدایا!... او .... او .... که بود؟! به شتاب سوی درها می دود و چنگ بر حلقه درها انداخته و آنها را به سوی خود می کشد. اما درها بسته است. .... ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
🔺 او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت سیزدهم//فریادرسی می آید 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ابوالحسین با خود می گوید شاید حرم جای دیگر داشته باشد که من نمی دانسته ام. ابوالحسین با چنین اندیشه ای و به امید یافتن آن مرد ناشناس به هر سوی سر می کشد اما هیچ نشانی از کس دیگری نمی یابد. وقت می‌گذرد. زمان، در سردرگمی و اندیشه هایی که ابوالحسین با خودش دارد به سرعت سپری می‌شود. کلید دار حرم از اتاقی که روغن چراغ را در آن ذخیره کرده است بیرون می‌آید با ظرفی از روغن که باید آن را در پایه دان چراغ ها بریزد. ابوالحسین با دیدن کلید دار به سوی او می‌رود و در حالیکه آشکار است چیزی را هنوز هم می جوید، می پرسد: - مردی را ندیدی؟! ندیدی که از حرم خارج شود. کلیددار با مایه ای از خوش طبعی در کلام می گوید: -چه می گویی؟! می بینی که من هنوز درها را باز نکرده ام. ابوالحسین نمی تواند درنگ کند. هر چه را که بر او گذشته است برای کلیددار باز می گوید. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹 کلید دار گداخته از آنچه شنیده است و با لحنی که سرزنش در خود دارد، می گوید: - چطور او را نشناختی؟! او مولایمان امام زمان بود. من مکرر در چنین شبهای که حرم خلوت بوده است حضرتش را دیده ام. ابوالحسین که از غفلت بزرگ خودش سر در گریبان مانده است، دلسوخته و درمانده دوستش را وداع می گوید تا از حرم خارج شده و به مخفیگاه خویش برود. در میان راه آشکارا گام بر می دارد برخلاف قبل که روی پنهان می داشت و از پناه دیوار ها و سایه ها خود را به هر سو می کشانید اینک ندارد تا به ترس خودش تمکین کند چیزی درونش را برآشوبیده است. اینکه امام زمان را دیده است و آن چنان در بند دل خودش بوده که نتوانسته از چنین موهبتی بهره گیری نماید کلافه اش ساخته است. افسرده است به اندازه ای که حفظ جان هم برای او معنایی ندارد. در نزدیکی مخفیگاه خویش است که متوجه می‌شود تعدادی از مردان وزیر حکومتی در جستجوی او هستند آن‌ها امان‌نامه وزیر را با خود همراه داشته و با نشان دادن آن نامه به دوستان ابوالحسین سعی می کنند از مخفیگاه او آگاه شوند. ابوالحسین خود را راحت می سازد پیش می رود و نامش را بر زبان می آورد: -من ابوالحسین کاتبم؛ همان که در جستجویش می باشید. آن مردان نامه ای را که به خط و امضای وزیر است به او نشان می‌دهند در نامه این جمله به چشم می خورد: همه چیز خوب است! 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 ابوالحسین همراه آنها می شود و به راه می افتد. وزیر حکومتی وقتی از خبر پیدا شدن ابوالحسین آگاه می‌گردد از جای برخاسته و به استقبال می رود سپس با ملاطفت و مهربانی او را مخاطب ساخته و می‌گوید: - کار را به جایی رسانده که شکایت مرا به صاحب الزمان بردی؟ ابوالحسین آب دهان قورت می دهد و می گوید: - چه کاره هستم من که از شما شکایت برم؟! چه کاره هستم! دیشب را در حرم کاظمین بیدار مانده بودم و دعا می کردم که آقایم به سراغم آمد اما خاک بر سر شدم که نتوانستم در آن موقع او را بشناسم!! وزیر می گوید: -خوش به حال تو بگذار من نیز ماجرای خودم را تعریف کنم. سپس در چشم ابوالحسین می نگرد و ادامه می دهد: - دیشب در خواب دیدم که آن بزرگوار بر من وارد شد و فرمان داد تا بر تو نیکی کنم در ابتدا من از او روی گردانیدم و چهره در هم کردم اما آنچنان بر من سخت گرفت که هراسناک گشتم. او راه سعادت و خیر را نشانم داد... 🔸🔸🔸 ابوالحسین شادمان از احسان امام مهدی(عج) آن چنان در خویش مشغول می‌شود که باقی سخنان وزیر را نمی شنود. روزگار سرفرازی و نیکبختی ابوالحسین بن کاتب اینک آغاز شده است... ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi