eitaa logo
نهج البلاغه کتاب روشنگری
75 دنبال‌کننده
562 عکس
38 ویدیو
3 فایل
🌹 پویش « با علی تا مهدی» ، طرح بزرگ «هر محب علی، یک کانال و ۱۱۰ عضو» کانال «ادمین یار نهضت» مرجعی برای مطالب آماده، جذاب و دسته بندی شده برای کمک به شما عزیزان در اداره کانال هایی است که در همراهی با طرح بزرگ«هر محب علی یک کانال»ایجاد میکنید.! 🔰 شما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹کودکان نهج البلاغه ای🌹 💠 امام زمان یه روز میاد و دنیا رو پر از شادی میکنه. 📒برگرفته از حکمت ۲۰۹
نامه ۶۸ تا نامه ۶۶.mp3
3.45M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ از نامه ۶۸ تا نامه ۶۶ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
🌹سهم مطالعه نهج البلاغه از نامه ۶۸ تا نامه ۶۶ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به سلمان فارسی، قبل از ایام خلافت 🔹روش برخورد با دنيا ♦️پس از ياد خدا و درود! دنيای حرام چونان مار است، كه پوستی نرم، و زهری كشنده دارد، پس از جاذبه های فريبنده آن روی گردان، زيرا زمان كوتاهی در آن خواهی ماند، و اندوه آن را از سر بيرون كن، زيرا كه يقين به جدایی آن، و دگرگونی حالات آن را داری، و آنگاه كه به دنيا خو گرفته ای بيشتر بترس، زيرا كه دنياپرست تا به خوشگذرانی در دنيا اطمينان كرد او را به تلخ كامی كشاند، و هرگاه كه به دنيا انس گرفت و آسوده شد، ناگاه به وحشت دچار می گردد. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به قثم بن عباس فرماندار شهر مکه 1⃣ رسيدگی به امور حاجيان در مراسم حج ♦️پس از ياد خدا و درود! برای مردم حج را به پای دار، و روزهای خدا را به يادشان آور، در بامداد و شامگاه در يك مجلس عمومی با مردم بنشين، آنان كه پرسشهای ديني دارند با فتواها آشنايشان بگردان، و ناآگاه را آموزش ده، و با دانشمندان به گفتگو بپرداز، جز زبانت چيز ديگری پيام رسانت با مردم، و جز چهره ات دربانی وجود نداشته باشد، و هيچ نيازمندی را از ديدار خود محروم مگردان، زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، ديگر تو را نستايد گرچه در پايان حاجت او برآورده شود. در مصرف بيت المالی كه در دست تو جمع شده است انديشه كن، و آن را به عيالمندان و گرسنگان پيرامونت ببخش، و به مستمندان و نيازمندانی كه سخت به كمك مالی تو احتياج دارند برسان، و مازاد را نزد ما بفرست، تا در ميان مردم نيازمندی كه در اين سامان هستند تقسيم گردد. 2⃣ سفارش به رفع نيازهای حجاج ♦️به مردم مكه فرمان ده تا از هيچ زائری در ايام حج در مكه اجرت مسكن نگيرند، كه خدای سبحان فرمود: (عاكف و بادی در مكه يكسانند.) عاكف، يعنی اهل مكه، و بادی، يعنی زائرانی كه از ديگر شهرها به حج می آيند، خدا ما و شما را به آنچه دوست دارد توفيق عنايت فرمايد، با درود. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به عبدالله بن عباس 🔹ضرورت واقع بينی ♦️پس از ياد خدا و درود! همانا انسان از به دست آوردن چيزی خشنود می شود كه هرگز آن را از دست نخواهد داد، و برای چيزی اندوهناك است كه هرگز به دست نخواهد آورد، پس بهترين چيز در نزد تو در دنيا، رسيدن به لذتها، يا انتقام گرفتن نباشد، بلكه بايد خاموش كردن باطل، يا زنده كردن حق باشد، تنها به توشه ای كه از پيش فرستادی خشنود باش، و بر آنچه بيهوده می گذاری حسرت خور، و همت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
شرح کلی و ساختاری نامه ۶۸ تا ۶۶.mp3
3.79M
🔈 شرح کلی و ساختاری نامه های ۶۸ تا ۶۶ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش « با علی تا مهدی » •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
✍🏻بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت سی و نهم: ❇️ دفاع از اصحاب خاص رسول خدا ﷺ، مانند ابوذر و شهادت بر راستگویی او 🔻[ هنگامی که ابوذر به شام تبعید شده بود، معاویه به عثمان نوشت: با فرستادن ابوذر به شام، اوضاع این شهر به هم ریخته است. عثمان دستور داد: ابوذر را سوار بر مَرکبی عریان به مدینه برگردانید. وقتی ابوذر با پاهای زخم شده به مدینه رسید، او را نزد عثمان آوردند، عثمان به او گفت: به من خبر رسیده است که تو از رسول خدا ﷺ نقل کرده ای که هرگاه شمار فرزندان بنی امیه به سی تن برسد، شهرهای خدا را در میان خود دست به دست می گردانند و بندگان خدا را به بردگی خود در می آورند و دین خدا را به بازیچه می گیرند. ابوذر گفت: آری، من این سخن را از رسول خدا شنیده ام. عثمان رو به من کرد و گفت: ای ابالحسن! آیا تو چنین بیانی از رسول خدا ﷺ شنیده ای؟ من سخن ابوذر را تایید کردم و گفتم:] 🔻این سخن رسول خدا ﷺ است که فرمودند: "آسمان بر سر کسی راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده و زمین کسی همچون او بر پشت خود ندیده است." ❇️ بدرقه ابوذر هنگام تبعید وی به ربذه 🔻[من در موقعیتهای مختلف از اصحاب رسول خدا ﷺ دفاع می کردم، هنگامی که شنیدم عثمان تصمیم گرفته ابوذر را به ربذه تبعید کند و مردم را از وداع با او منع کرده، برایم بسیار غمبار و تاسّف آور بود. برخاستم و به همراه حسن و حسین، عقیل، عمار یاسر و فرزندان عباس به بدرقه ابوذر شتافتیم. هنگام خداحافظی برای دلداری ابوذر به او گفتم:] 🔻 ای ابوذر! تو برای خدا به خشم آمدی؛ پس امید به کسی داشته باش که به خاطر او غضبناک شدی. این مردم برای دنیای خود از تو ترسیدند و تو به خاطر دین خویش، از آنان ترسیدی؛ پس دنیا را برای آنان واگذار و دین خود را بر گیر و از این مردم بگریز! 🔻این دنیا پرستان به سخنان و هشدارهای تو بسی نیازمند و محتاج اند و تو از دنیای آنان بسی بی نیازی! به زودی خواهی یافت که چه کسی فردا سود می برد و مردم به چه کسی بیشتر حسد می ورزند. 🔻 اگر آسمان و زمین درهای خود را بر بنده‌ای ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتی از میان آن دو برای او خواهد گشود. آرامش خود را تنها در حق جستجو کن و چیزی تو را به وحشت نیندازد جز باطل. اگر دنیای این مردم را می پذیرفتی، تو را دوست می‌داشتند و اگر سهمی از آن بر می گرفتی، دست از تو بر می داشتند. ❇️ حمایت از عمار یاسر و عبدالله بن مسعود 🔻 بعد از مرگ ابوذر هم، از تبعید عمار یاسر به ربذه توسط عثمان، ممانعت کردم. همینطور از عبدالله ابن مسعود صحابی رسول خدا ﷺ دفاع کردم و اجازه بی احترامی به او را ندادم. 📚 منابع: ۱.نهج البلاغه، کلام ۱۳۰ ۲. کافی، ج۸، ص۲۰۶ ۳. تذکرة الخواص، ص۱۵۶ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
🔴 با مطالعه روزانه ده دقیقه نهج البلاغه، راهی به سوی بهشت برای خود باز کنید! 💠 اگر از من پيروی کنيد به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخی ها باشد. 📒 خطبه۱۵۶ نهج البلاغه
02.شرح حکمت ۱۱,قسمت دوم.mp3
4.59M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ دوستی و برادری 2️⃣ 🔺اصل جایگاه دوستی، مودت و برادری در نهج البلاغه 🔺ویژگیهای دوستان خوب در نهج البلاغه(۱) 🎙حجت الاسلام
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔹دوستی و برادری 🔻 سر فصل دوّمی که در حکمت ۱۲ باید به آن توجه کرد این است که اصل دوستی و مودت و برادری چه جایگاهی در "نهج البلاغه" دارد؟ 🔻 حضرت در حکمت ۲۱۱ میفرمایند: «الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ»؛ مودت و دوستی یک نوع همنشینی یا خویشاوندی قابل استفاده است، پرفایده است. و در حکمت ۱۴۲ میفرمایند: «التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ»؛ اظهار دوستی کردن با دیگران و دوستی با دیگران نیمی از عقلانیت است. در خطبه ۲۲۱ بند ۲ امیرالمؤمنین مرگ را یکی از اسباب قطع برادری می دانند؛ یعنی ما تا لحظه مرگ باید از فرصت استفاد کنیم، دامنه برادران ایمانی خوب خودمان را گسترش بدهیم. میفرمایند: « وَ انْقَطَعَتْ مِنْهُمْ أَسْبَابُ »؛ مردگانی که از این دنیا کوچ کرده اند دیگر اسباب برادری از آنها منقطع شد. 3⃣ ویژگیهای دوستان خوب: 🔻مولا علی(علیه السلام) حدود ۳۳ مورد ویژگی دوستان خوب را در نهج البلاغه بیان کرده اند : که بنده یک به یک با آدرس عرض می کنم: 🔻اول برویم سراغ حکمت ۲۹۸، این حکمت از آن جهت اهمیت دارد که حضرت علی(علیه السلام) با یک لحن تأثر و دلتنگی یکی از برادران خدایی در گذشته خودش را یاد میکنند و آنجا دوازده ویژگی از خوبیهای آن مرد را معرفی میفرمایند و بعد به ما توصیه می کنند بروید سراغ اینکه هر چقدر که میتوانید این خوبیها را در وجود خودتان پیاده کنید. 🔰 این دوازده ویژگی در حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه به ترتیب عبارتند از : ✅ « أَخٌ فِي اللَّهِ» : برادری اش با من در راه خدا بود. نه در راه خودخواهی ها و نفسانیّات. ✅ «كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ» کوچک شمردن دنیا: بخاطر این در نظر منِ علی بزرگ مقدار بود که دنیا در چشمش کوچک بود. ✅ « وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ» از اسارت شکمش آزاد بود. « فَلَا يَشْتَهِی مَا لَا يَجِدُ» ؛ چیزی را که نمی توانست به دست بیاورد، اصلا اشتهایش را نداشت یعنی در واقع میلش را پیدا نمیکرد. « وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ» ؛ و وقتی هم که به دست می آورد زیاده روی و شکم بارگی نمیکرد. ✅ «كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً»؛ آن دوست منِ علی، در بسیاری از روزها و ساعات عمرش ساکت بود. «فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ » ؛ البته سکوتش از بی عرضگی نبود؛ اگر لازم میشد سخن بگوید، بر تمام سخنوران غلبه میکرد و تشنگی سؤال کنندگان را سیراب میکرد. ✅ «وَ كَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً »؛ اگر نگاهش میکردی به ظاهر انسان ضعیف و ناتوانی را می دیدی. یعنی ادعایی نداشت، اما «فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ» جایی که باید با قوت برخورد میکرد، «فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ» مثل شیر درجنگل و بیشه بود، یا مثل ماری بود که با سرعت حرکت میکرد. ✅ «لَا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً»؛ هیچ وقت علیه مؤمنی شهادت نمی داد مگر اینکه در محکمه ای حاضر بشود و بر او واجب بشود که شهادتی نزد قاضی بدهد. نزد غیر قاضی در محکمه ممکن نبود که علیه کسی حرفی بزند، یا مدرک و سندی رو کند. ✅ «وَ كَانَ لَا يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ » ؛ وقتی خطایی از کسی سر می زد، آن فرد را سرزنش نمیکرد، تا اینکه او بتواند یک عذری را برای خطای خودش فراهم کند. تا وقتی که جا داشت که عذر آن شخص را بپذیرد، هرگز شخصی را به خاطر اشتباهش سرزنش نمیکرد. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
نامه ۶۵ تا نامه ۶۴.mp3
4.93M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ از نامه ۶۵ تا نامه ۶۴ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
🌹سهم مطالعه نهج البلاغه از نامه ۶۵ تا نامه ۶۴ ┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به معاويه پس از جنگ نهروان 1⃣ افشای علل گمراهی معاويه ♦️پس از ياد خدا و درود، معاويه! وقت آن رسيده است كه از حقائق آشكار پند گيری، تو با ادعاهای باطل همان راه پدرانت را می پيمایی، خود را در دروغ و فريب افكندی و خود را به آنچه برتر از شان تواست نسبت می دهی و به چيزی دست دراز می كنی كه از تو باز داشته اند و به تو نخواهد رسيد، اين همه را برای فرار كردن از حق و انكار آنچه را كه از گوشت و خون تو لازم تر است انجام می دهی، حقایقی كه گوش تو آنها را شنيده و از آنها آگاهی داری، آيا پس از روشن شدن راه حق، جز گمراهی آشكار چيز ديگری يافت خواهد شد؟ و آيا پس از بيان حق جز اشتباه كاری وجود خواهد داشت؟ از شبهه و حق پوشی بپرهيز، فتنه ها دير زمانی است كه پرده های سياه خود را گسترانده و ديده هایی را كور كرده است. 2⃣ پاسخ به ادعاهای دروغين معاويه ♦️نامه ای از تو به دستم رسيد كه در سخن پردازی از هر جهت آراسته، اما از صلح و دوستی نشانه ای نداشت، و آكنده از افسانه هایی بود كه هيچ نشانی از دانش و بردباری در آن به چشم نمی خورد، در نوشتن اين نامه كسی را مانی كه پای در گل فرو رفته و در بيغوله ها سرگردان است، مقامی را می طلبی كه از قدر و ارزش تو والاتر است و هيچ عقابی را توان پرواز بر فراز آن نيست و چون ستاره دوردست (عيّوق) از تو دور است. پناه بر خدا كه پس از من ولايت مسلمانان را بر عهده گيری و سود و زيان آن را بپذيری، يا برای تو با يكی از مسلمانان پيمانی يا قراردادی را امضا كنم. از هم اكنون خود را درياب و چاره ای بينديش، كه اگر كوتاهی كنی و برای در هم كوبيدنت بندگان خدا برخيزند، درهای نجات به روی تو بسته خواهد شد و آنچه را كه امروز از تو می پذيرند فردا نخواهند پذيرفت، با درود. ┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄ 📜 : نامه ای در جواب معاويه 1⃣ پاسخ تهديدات نظامی معاويه ♦️پس از ياد خدا، چنانكه يادآور شدی، ما و شما هم دوست بوديم و هم خويشاوند، اما ديروز ميان ما و شما بدان جهت جدایی افتاد كه ما ايمان آورديم و شما كافر شديد و امروز ما در اسلام استوار مانديم و شما آزمايش گرديديد، اسلام آوردگان شما با ناخشنودی، آن هم زمانی به اسلام روی آوردند كه بزرگان عرب تسليم رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) شدند و در گروه او قرار گرفتند. در نامه ات نوشتی كه طلحه و زبير را كشته و عايشه را تبعيد كرده ام و در كوفه و بصره منزل گزيدم، اين امور ربطی به تو ندارد و لازم نيست از تو عذر بخواهم. و نوشتی كه با گروهی از مهاجران و انصار به نبرد من می آیی، هجرت از روزی كه برادرت (يزيد) در فتح مكه اسير شد پايان يافت، پس اگر در ملاقات با من شتاب داری دست نگهدار، زيرا اگر من به ديدار تو بيايم سزاوارتر است، كه خدا مرا به سوی تو فرستاده تا از تو انتقام گيرم و اگر تو با من ديدار كنی چنان است كه شاعر اسدی گفت: "تندباد تابستانی سخت می وزد و آنها را با سنگ ريزه ها و در ميان غبار و تخته سنگها درهم می كوبد." 2⃣ يادآوری سوابق نظامی در پيروزيها ♦️و در نزد من همان شمشيری است كه در جنگ بدر بر پيكر جد و دایی و برادرت زدم. به خدا سوگند، می دانم تو مردی بی خرد و کور دل هستی، بهتر است درباره تو گفته شود از نردبانی بالا رفته ای كه تو را به پرتگاه خطرناكی كشانده و نه تنها سودی برای تو نداشته که زيانبار است؛ زيرا تو غير گمشده خود را می جویی و غير گله خود را می چرانی. منصبی را می خواهی كه سزاوار آن نبوده و در شأن تو نيست، چقدر گفتار تو با كردارت فاصله دارد؟ چقدر به عموها و دایی های کافرت شباهت داری، شقاوت و آرزوی باطل آنها را به انكار نبوت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) واداشت و چنانكه می دانی در گورهای خود غلطيدند، نه برابر مرگ توانستند دفاع كنند و نه آنگونه كه سزاوار بود از حريمی حمايت و نه در برابر زخم شمشيرها خود را حفظ كردند، كه شمشيرها در ميدان جنگ فراوان و سستی در برابر آن شايسته نيست. تو درباره كشندگان عثمان فراوان حرف زدی، ابتدا چون ديگر مسلمانان با من بيعت كن، سپس درباره آنان از من داوری بطلب، كه شما و مسلمانان را به پذيرفتن دستورات قرآن وا دارم، اما آنچه را كه تو می خواهی، چنان است كه به هنگام گرفتن كودك از شير، او را بفريبند، سلام بر آنان كه سزاوار سلامند. ┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄
4_5874977492367837520.mp3
3.54M
🔈 شرح کلی و ساختاری نامه های ۶۵ تا ۶۴ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش « با علی تا مهدی » •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
✍ بازنویسی تاریخ زندگی اميرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهلم ❇️ زمینه های انقلاب علیه عثمان 🔹اعضای شورا درصدد خلع عثمان از خلافت 🔻روزی که اعضای شورا با عثمان بیعت کردند، هنوز به شب نرسیده بود که از انتخابشان پشیمان شدند و عقب کشیدند و به جان هم افتادند و یکدیگر را سرزنش‌ها کردند. همچنین طولی نکشید که همان طرفداران عثمان که با استبداد رای او را به خلافت رسانده بودند، وی را تکفیرکردند و از او کناره گرفتند. 🔻عثمان که اوضاع را بحرانی دید، به تکاپو افتاد و سراغ طرفداران خود و سایر اصحاب رسول خدا ﷺ رفت و از آنان عذرخواهی کرد و از مفاسد ایجاد شده اظهار پشیمانی و توبه کرد. 🔻گرفتاری مسلمانان در نتیجه فرمانروایی عثمان بیشتر و دشوارتر از مشکلات پیشین شد؛ به طوری که صبر و تحمل کردن را سخت می‌کرد. این موضوع آن چنان بر من فشار آورد که در وصف نمی گنجد؛ ولی جز صبر و تحمل کردن، چاره دیگری نمی دیدم. 🔻از همان روز بیعت با عثمان، اصحاب شورا که متوجه عملکرد نادرست خود شده بودند، حاضر شدند تا با من بیعت کنند و عثمان را از خلافت خلع و علیه او قیام کنند و اصرار بر درخواست خود داشتند. به خدا قسم همان ملاحظه ها و خیر اندیشی هایی که پیش از این داشتم، این بار نیز مانع از قیام من می شد و می اندیشیدم که حفظ یارانم بهتر و دل آرام تر و روشنی بخش تر است از برپا کردن قیامی که به کشته شدن آنان منتهی شود؛ گرچه می‌دانستم یارانم برای فداکاری و جان باختن در رکاب من آماده اند و هیچ کدام بیم و هراسی از مرگ ندارند. 🔻با توجه به اخلاق و رفتاری که عثمان داشت، موقعیتش روزبه‌روز بحرانی‌تر می‌شد و مردم از دور و نزدیک برای برکناری او و درگیر شدن با او اقدام کردند. من به ناچار خود را کنار کشیدم و حتی یک کلمه آری یا یک کلمه نه در آن اوضاع به زبان نیاوردم. ❇️ نقش طلحه و زبیر و عایشه در انقلاب علیه عثمان 🔻طلحه و زبیر آسان‌ترین کارشان این بود که بر عثمان یورش برند و او را ملامت کنند. در چنین وضعیتی، عایشه نیز سر برآورد و خشمی را که از عثمان در دل داشت، آشکار کرد. ❇️ دلیل اصلی قیام علیه عثمان 🔻هنگامی که فرد سوم به خلافت رسید، خود را در کشتزار مسلمانان انداخت و دو پهلویش از پرخوری باد کرده و پیاپی در حال خوردن و تهی کردن بود. خویشاوندان پدری او از بنی امیه نیز به پا خاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند. عثمان همانند شتر گرسنه ای که به جان گیاه بهاری بیفتد، آن قدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و به دست و پایش پیچید. اعمال او مردم را برانگیخت و شکم‌بارگی او نابودش کرد. 📚منابع: ۱. الخصال، ج ۲، ص ۳۷۵ ۲. الاختصاص، ص ۱۷۴ ۳. ارشاد القلوب، ج ۲، ص ۳۵۲ ۴. نهج البلاغه، نامه ۱ ۵. الجمل، ص ۱۳۱؛ شیخ طوسی ۶. الامالی، مجلس ۴۳، ح ۲، ص ۷۱۸ ۷. نهج البلاغه، خطبه ۳ ۸. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸۱ ۹. معانی الخبار، ص ۳۶۰ ۱۰. الارشاد، ج ۱، ص ۲۸۷ ۱۱. الاحتجاج، ج ۱، ص ۴۵۱ ۱۲. تذکره الخواص، ص ۱۱۷ ۱۳. شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۱۵۱ 📗علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔴 احمق واقعی! 💠 آن كس كه زشتيهای مردم را بنگرد و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتيها را مرتكب شود، پس او احمق واقعی است. 📒 حکمت۳۴۹ نهج البلاغه
عقل و جهل.mp3
4.36M
🔈 عقل و جهل 💠 چه بسا دانشمندی كه جهلش او را از پای درآورد و دانش او همراهش باشد و سودی به حال او نداشته باشد. 📒 حکمت۱۰۷ نهج البلاغه تو علّامه هم که باشی، وقتی از عقلت استفاده نکنی؛ جاهلی!
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت سوم 🔹 دوستی و برادری ✅ «وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ» از دردی شکایت نمیکرد، مگر بعد از اینکه مریضی و دردش درمان شده و خوب شده بود. ✅ «وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ» فقط چیزهایی را میگفت که میتوانست عمل کند و هرگز چیزی را به زبان نمی آورد که خودش اهل عمل کردن به آن نباشد. ✅ «وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ» هرگز کسی در سکوت بر او غلبه نمیکرد. اگر حتی اگر دیگران می توانستند در سخن گفتن بر او غلبه کنند در سکوت بر او غالب نمیشدند. ✅ «وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ» حرصش و عطشش به شنیدن و یاد گرفتن بیشتر از سخن گفتن بود. ✅ «وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَيُخَالِفُهُ» وقتی که بین دو کار مردد میشد، نگاه میکرد ببیند کدام کار بیشتر با هوای دلش سازگار است، با همان کاری که بیشتر با هوای دلش سازگار بود با همان مخالفت میکرد با هوای نفسش مخالفت میکرد. 🔻این دوازده ویژگی در حکمت ۲۸۹ آمده و حضرت در پایان میفرمایند: « فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ» ؛ بر شما واجب و لازم است که این صفات خوب را شما هم در خودتان پیاده کنید و اگر دیدید همه را نمی توانید، لااقل هر چقدرش را که میتوانید در خودتان پیاده کنید. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
نامه ۶۳ تا نامه ۶۲.mp3
4.93M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ از نامه ۶۳ تا نامه ۶۲ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
🌹 سهم مطالعه نهج البلاغه از نامه ۶۳ تا نامه ۶۲ ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📜 : نامه به ابوموسی اشعری ،در آستانه جنگ جمل،سال٣٦ هجری خبر رسید که ابوموسی اشعری،فرماندار کوفه،مردم را برای پیوستن به امام (علیه السلام) باز می دارد،حضرت این نامه را نوشت: 🔹بازداشتن ابوموسی از فتنه انگيزی ♦️از بنده خدا علي امير مومنان به عبدالله بن قيس (ابوموسی اشعری)پس از ستايش پروردگار! سخنی از تو به من رسيد كه هم به سود، و هم به زيان تو است، چون فرستاده من پيش تو آيد، دامن همت به كمر زن، كمرت را برای جنگ محكم ببند، و از سوراخ خود بيرون آی، و مردم را برای جنگ بسيج كن، اگر حق را در من ديدی بپذير، و اگر دودل ماندی كناره گير، به خدا سوگند! هر جا كه باشی تو را بياورند و به حال خويش رها نكنند، تا گوشت و استخوان و تر و خشكت درهم ريزد، و در كنار زدنت از حكومت شتاب كنند، چنانكه از پيش روی خود همانگونه بترسی كه از پشت سرت هراسناكی. حوادث جاری كشور آنچنان آسان نيست كه تو فكر می كنی، بلكه حادثه بسيار بزرگی است كه بايد بر مركبش سوار شد، و سختی های آن را هموار كرد، و پيمودن راه های سخت و كوهستانی آن را آسان نمود، پس فكرت را به كار گير، و مالك كار خويش باش، و سهم و بهره ات را بردار، اگر همراهی با ما را خوش نداری كناره گير، بی آنكه مورد ستايش قرارگيری يا رستگار شوی، كه سزاوار است تو در خواب باشی و ديگران مسووليت های تو را برآورند، و از تو نپرسند كه كجا هستی؟ و به كجا رفته ای؟ به خدا سوگند! اين راه حق است و به دست مرد حق انجام می گيرد، و باكی ندارم كه خدانشناسان چه می كنند؟ با درود. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📜 : نامه به مردم مصر که همراه مالک اشتر در سال ٣٨ هجری فرستاد 1⃣مظلوميت امام در خلافت ♦️پس از ياد خدا و درود! خداوند سبحان محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) را فرستاد تا بيم دهنده جهانيان، و گواه پيامبران پيش از خود باشد، آنگاه كه پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به سوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در كار حكومت با يكديگر درگير شدند، سوگند به خدا نه در فكرم می گذشت، و نه در خاطرم می آمد كه عرب خلافت را پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) از اهل بيت او بگرداند، يا مرا پس از وی از عهده دار شدن حكومت باز دارند، تنها چيزی كه نگرانم كرد شتافتن مردم به سوی فلان شخص بود كه با او بيعت كردند. من دست باز كشيدم، تا آنجا كه ديدم گروهی از اسلام باز گشته، می خواهند دين محمد (صلی الله علیه و آله وسلم ) را نابود سازند، پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را ياری نكنم، رخنه ای در آن بينم يا شاهد نابودی آن باشم، كه مصيبت آن بر من سخت تر از رها كردن حكومت بر شماست، كه كالای چند روزه دنياست، به زودی ايام آن می گذرد چنانكه سراب ناپديد شود، يا چونان پاره های ابر كه زود پراكنده می گردد. پس در ميان آن آشوب و غوغا بپا خواستم تا آنكه باطل از ميان رفت، و دين استقرار يافته، آرام شد. (بخشی از همين نامه است:) 2⃣ شجاعت و دشمن شناسی امام (علیه السلام) ♦️به خدا سوگند! اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالی كه آنان تمام روی زمين را پر كرده باشند، نه باكی داشته، و نه می هراسم، من به گمراهی آنان و هدايت خود را كه بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به يقين رسيده ام، و همانا من برای ملاقات پروردگار مشتاق، و به پاداش او اميدوارم. لكن از اين اندوهناكم كه بيخردان، و تبهكاران اين امت حكومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند، و بندگان او را به بردگی كشند، با نيكوكاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند، زيرا از آنان كسی در ميان شماست كه شراب نوشيد و حد بر او جاری شد، و كسی كه اسلام را نپذيرفت اما به ناحق بخششهایی به او عطا گرديد. اگر اينگونه حوادث نبود شما را برنمی انگيختم، و سرزنشتان نمی كردم، و شما را به گردآوری تشويق نمی نمودم، و آنگاه كه سر باز می زديد رهایتان می كردم. آيا نمی بينيد كه مرزهای شما را تصرف كردند؟ و شهرها را گشودند؟ و دستاوردهای شما را غارت كردند؟ و در ميان شهرهای شما آتش جنگ را برافروختند؟ برای جهاد با دشمنان كوچ كنيد. خدا شما را رحمت كند، در خانه های خود نمانيد، كه به ستم گرفتار، و به خواری دچار خواهيد شد، و بهره زندگی شما از همه پست تر خواهد بود، و همانا برادر جنگ، بيداری و هوشياری است هر آن كس كه به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابيد. با درود. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
شرح کلی و ساختاری نامه های ۶۳ تا ۶۲.mp3
4.86M
🔈 شرح کلی و ساختاری نامه های ۶۳ تا ۶۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش « با علی تا مهدی » •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهل و یکم ✳️ برداشت نادرست عثمان از اعتراضات مردم ♻️ تلاش عثمان برای فرافکنی 🔻[ عثمان با مشکلات متعددی روبرو شده بود. روزی به دیدار من آمد و گفت: ای ابالحسن! نمی‌دانم که زنده بودن تو برای من بهتر است یا مرگ تو؟ اگر بمیری، دوست ندارم بعد از تو زنده باشم و اگر زنده باشی، مخالفان و منتقدان من همواره تو را تکیه گاه خود قرار می‌دهند و به تو پناه می آورند. اصلاً نمی‌دانم با تو و مخالفان چه کنم؟! 🔻تو همانند فرزند ناخلفی هستی که اگر بمیرد، مصیبتی برای پدرش خواهد بود و اگر زنده بماند، از دست او در عذاب است. یا تسلیم باش! که ما هم با مسالمت با تو برخورد کنیم، یا جنگ کن تا ما هم با تو بجنگیم. فقط مرا بین زمین و آسمان، متحیّر رها مکن! 🔻به خدا سوگند! اگر مرا به قتل برسانی، بعد از من روی خوش نخواهی دید و اگر من هم تو را بکشم بعد از تو راحت نخواهم شد و فتنه‌گر نمی‌تواند زمام این امت را در دست بگیرد. در پاسخ او گفتم: ] 🔻چه شده است که مخالفان و منتقدان به من تکیه کرده‌اند؟! این تصور تو که مرا پناهگاه مخالفان و منتقدان و سرزنش کنندگان خود می پنداری، از بدگمانی و سوءظنی که به من داری سرچشمه می گیرد و موجب می شود در دل خود این گونه قضاوت کنی! 🔻اگر از من نگران هستی، من به تو اطمینان می‌دهم که از طرف من آسیبی به تو نخواهد رسید و عهد پیمان خدایی با تو می‌بندم که "تا وقتی دریا پشم را خیس می کند"، از ناحیه من مشکلی تو را تهدید نخواهد کرد و به یقین مراعات حال تو را خواهم کرد. اما چه کنم که کارهای من در نظر تو ارزش چندانی ندارد و برای تو سودی نمی بخشد. 🔻اما اینکه گفتی مرگ و فقدان من، تو را در هم می شکند، هرگز چنین نیست. تا هنگامی که ولید و مروان راداری از فقدان من در هم شکسته نخواهی شد! ✳️ عثمان؛ گرفتار تحلیل غلط از اوضاع جامعه 🔻 [ عثمان خیال می‌کرد که من مردم را علیه وی می شورانم. روزی به من گفت: تو را به خدا سوگند می دهم که مبادا باب تفرقه را بگشایی! 🔻من به یاد دارم که تو با ابوبکر و عمر از در سازگاری وارد شدی، گویی از رسول خدا ﷺ اطاعت می کردی. من هم کمتر از آن دو نیستم؛ بلکه از لحاظ خویشاوندی به تو نزدیک‌ترم. اگر می پنداری این حکومت را رسول خدا ﷺ برای تو قرار داده است، ما خود شاهد بودیم که پس از رحلت او، نخست اعتراض کردی؛ ولی سرانجام به خلافت دیگران تن دادی! چگونه با آن دو بیعت کردی و راه مسالمت پیش گرفتی و با من مخالفت می‌کنی؟! اگر می‌گویی آن دو پسندیده رفتار کردند، من هم در دین خود و نسبت با پیامبر ﷺ کمتر از آن دو نیستم؛ پس با من هم آن‌گونه باش که با آن دو بودی.] 📚 منابع: ۱. شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۲۲ و ۲۳. 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔹 اگراز او بخواهی به تو می بخشد. 🔻 بدان خدایی که گنجینه های آسمان ها و زمین به دست اوست به تو اجازه ی دعا داده و اجابت آن را به عهده گرفته و تو را فرمان داده که از او بخواهی تا به تو ببخشد و از او رحمت طلب کنی تا تو را رحمت کند.. . 💌 نامه ۳۱ نهج البلاغه
04.شرح حکمت ۱۱,قسمت چهارم.mp3
2.9M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ دوستی و برادری 4⃣ 🔺ویژگیهای دوستان خوب ۳ ( یاران شهید) 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت چهارم 🔹 یاران شهید 🔻 در ادامه ویژگیهای دوستان خوب، بعد از دوازده ویژگی که در حکمت ۲۸۹ حضرت بیان فرمودند دوازده ویژگی هم درباره یاران شهیدشان در خطبه ۱۲۱ بند ۲ بیان می فرمایند: ✅ «دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ» شهدا کسانی بودند که وقتی آنها را به اسلام دعوت کردند، قبول کردند. ✅ «وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ» قرآن را قرائت کردند و آن را حاکم زندگی خودشان قرار دادند. 🔻4.3 «وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا» ؛ وقتی به سمت جهاد دعوتشان کردند، چنان واله و شیدای جهاد بودند مثل شتری که به فرزند خودش واله و شیداست. ✅ «وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا »آنقدر در جهاد در راه خدا حضور داشتند که گویا شمشیرهایشان را از غلاف محروم کرده بودند. یعنی هیچ وقت شمشیرهایشان در غلاف نرفت. ✅ «وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا » ؛ گرداگرد زمین را گروه گروه، صف به صف احاطه کردند. بعضی شهید شدند و برخی نجات یافتند. ✅ « لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ »؛ از زنده ماندن کسی در جهاد به همدیگر بشارت نمی دادند، یعنی از شهید نشدن همدیگر خوشحال نمی شدند. ✅ «وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى» از اینکه کسی در جنگ به شهادت رسیده باشد، همدیگر را تعزیت نمی دادند. ✅ «مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ »؛ از گریه های طولانی چشمهایشان آسیب دیده بود. ✅ «خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ» ؛ از شدت روزه داری، شکمهایشان لاغر و به پشت چسبیده بود. ✅ «ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ» لبهایشان از فراوانی دعا خشک شده بود. ✅ «صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ» رنگ صورتهایشان از شب زنده داری های طولانی زرد بود. ✅ «عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ» بر چهره آنها غبار خشوع و فروتنی در مقابل خدا بود. 🔻 حضرت در ادامه میفرمایند: «أُولَئِكَ إِخْوَانِي الذَّاهِبُونَ» ؛ اینها برادران عزیز من بودند که از دست من رفتند. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
برنامه به توان خدا96-11-14@betavanekoda.mp3
1.66M
‍ 🌱 نوجوانانه ۱۰ 🔴 من نمی توانم از خطاهای دیگران گذشت کنم یعنی دلم از آنها پاک نمی شود و قلبم رضایت نمی دهد تا کسانی را که به من بدی کرده اند راببخشم لطفا راه چاره رابرایم بگویید. 🎙بشنويد پاسخ حجت الاسلام مهدوی ارفع را 📺 برنامه تلویزیونی به توان خدا 🗓 ۱/بهمن/ ۹۶ ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
نامه ۶۱ تا نامه ۵۹.mp3
3.88M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ از نامه ۶۱ تا نامه ۵۹ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄