ݪَبْݒَࢪ
ولی اشکال نداره چون امروز تولدم نبود🕶
از اونایی که اومدن پیوی تبریک گفتن مچکرم 😈😂😂😂🕶
و چه فحشایی که نخوردم 😐💔
به قران ظلمه.
کاش میتونستم الان بخوابم.
آخه چرا من، منه بیچاره ی مهربونه، مظلومه خوشگل رو نمیزارن بخوابم
وقتی شب ها دیر میخوابم و از اون طرف خوابم میاد و باید بخوابم.
اما مقدورات زمانه یا جبرش نمیزاره من دو دقیقه بخوابم.
اینطوریه که بابا صدام میکنن: فاطمه، پاشو بابا.
من که تو خواب دارم کرال پشت میزنم: باشه بابا الان میام.
و اینطوریه که اگه خوابم بیاد هر چند دقیقه بابا صدام میکنن.
من با اعصابی خورد و مثل یک قاتل میرم صورتم رو میشورم.
میشینم یه گوشه.
اما بابا: بیا سر سفره.
وای حتما باید سر سفره بشینیم.
من: صبحانه نمیخورم، فقط میشینم.
یکم که نشستم مثل قاتلی دلخون شده، یه چایی میدن بهم.
بعدش پنیر منیر و مربا پربای سفره رو میزارن جلوم که از یکیشون بریز و بخور😐💔
و اگر نخورم به قول طاها خان باهام رفتار میشه😂💔
دیگه آروم آروم از قاتل خواب آلود به کسی تبدیل میشم که ناراحته چون خوابش میاد اما میدونه خوابش پریده😐💔
خلاصه اگر مامان بابایید بزارید بخوابن بچه ها😔😂
دیشب تا ساعت سه بیدار بودم
خواهر مادر جان اومدن خونمون.
آقا سر صبحانه من اعصاب مصابم خط خطی.
ایشون گفتن: دیشب تا دیر وقت گوشی دستت بود، صبحانه بخور برو بخواب جان خاله.
من میخواستم خودمو تیکه تیکه کنممممممم.
خدایاااااا
😐💔💔💔
کاردمم نیست