خب دوستان هرکسی حدس بزنه که اون نقطه ی بالای هر پیام رو به چه منظور میزارم جایزه داره.😁🍊
https://harfeto.timefriend.net/..
کاش میشد بگید کی هستید توی ناشناس که اگر فحش دادین بیام از خجالتتون در بیام😂🗡️
ݪَبْݒَࢪ
خب دوستان هرکسی حدس بزنه که اون نقطه ی بالای هر پیام رو به چه منظور میزارم جایزه داره.😁🍊 https://ha
دوستان هیچکس برنده نشد.😂
جوابای خوبی داده بودین .
فحشم دادین، آینه
عرض ارادت و احترام به عرض اردتا.
جواب: ورقه رو دیدین میزنیم روی دیوار یه سوزن میزنیم بهش!
اون نقطه نقش سوزن رو بازی میکنه 🕶✨
جایزه هم 🏆 این بود .
😏😏😏😏
هرکسی نمیتونه به دستش بیارع😂
.
و گاهی در شب ها انگار خاطرات مانند اره ای تا مغز استخوانم را اره میکنند .
بدون تزریق هیچ بی حسی ای،
بدون بیهوشی.
من زیر آن درد جان میدهد.
و من فقط میتوانم اشک بریزم برای من.
فکر میکردم میشود با فکر نکردن به خاطره ای آن را کشت
و من بیشتر آن را زنده کردم و دلتنگ تر خودم را .
@labpar
هدایت شده از رامـونا :)!'
صبحتون بخیر(:
درصورتی که ندیدمتون،
بعداز ظهر و شبتون هم بخیر
دیروز
صبح که برای نماز بابا بیدارم کردن دیگه خوابم نبرد. و در حال نوشتن روزنوشت دیشبش بودم. که پاک شد و اصلا اول صبحی...
بلند شدم . صبحانه را که خوردیم دیدم مامان و بابا آماده شده اند که بروند بیرون
مامان یک جا دعوت بود و بابا جایی کار داشت.
فریاد زدم: حجاج تا شما برید تو ماشین منم میام.
دیدم رفتند . و حالتشان جوری بود که خودت باید پیاده بری.
دوباره فریاد زدم: ریلی؟Really
از کلمه ی ناموسا چند روزیست استفاده نمیکنم چون مامان گفتن دیگه نگم😂
و مثلا من بچه ی حرف گوش کنی هستم.
خلاصه ظرف های صبحانه را شستم و قانون رفیقم مرتبه زنگ زد(یه بار زنگ زد😂)
حاضر شدم و به سمت پایگاه قدم برداشتم.
رفتم و رفتم و رفتم تا رسیدم سر خیابان.
از خیابان که میخواستم رد بشوم نزدیک بود به دعوت حق لبیک گویم و تعداد زیادی انسان بخاطر کشته شدن کراششون (یعنی من) داغدار شوند و زندگی دیگر برایشان معنایی پیدا نمیخواست بکند 😂
اما به حول قوه الهی اتوبوس را دیدم و ریلی گفتم!
از خیابان رد شدم و به سمت پایگاه رفتم
پله ها را پایین رفتم و دیدم همه ی برق ها خاموش است.
اینجا اگر کسه دیگری باشد در حالی که چشم هایش قلبی شده است میگوید: واییییی نکنه تولد گرفتن برام😍.
اما من گفتم: جنا حمله کردن😈😂😂
همین قدر شیک.
داخل رفتم و جهانبین را در تاریکی با نوری که در صورتش میزد دیدم .
گفتم کسی هست؟
و او گفت: اره عزیزم.
جهانبین از آن دسته ی خیلی خانوم است.
از آن مهربان ها که تا کسی را میبینند میگویند: سلام عزیزم و ....
البته من با هرکسی مانند خودش رفتار میکنم تا آنچه را که دوست دارد ببیند را نشانش بدهم😂
مثلا با جهانبین اینگونه سلام و احوال پرسی میکنم.
باهم دست میدهیم خیلی شیک و آرام و میگوییم سلام عزیزم و مرسی . تو خوبی خوشگل.
حالا با دیمن چگونه سلام و احوال پرسی میکنم: نوکرم. دست هایمان را از بالا به سمت هم پرتاب میکنیم و بزن قدشه خفنی صورت میگیرد.
بغل و گفتن دیمن.نیکلاوس😂
حالا با بقیه فرق دارد .
این یک مبحث جدا دارد که خیلی طول میکشد بگویم.
یک استفن هم داریم.
(دیمن استفن نیکولاس (این و بعدا توضیح میدم سر فرصت😎))
او محشر است . دختری آرام و اما مثل خودمان.
.
به اخرای روزنوشتا که میرسم میخوام زود تموم کنم .
خلاصه برقارفته بود . میخواستیم ترومن شو (نمایش ترومن) رو ببینیم.
با بازی جیم کری.
توصیه میشه ببینید و بعدش تحلیل و نقداشم بخونید.
خیلی خوب بود . برقا اومد .
در اتاقی دو در پنج مستطیلی با بروبچ فیلم را دیدیم.
آن هم با زحمات زینب و اذیت های من که این فیلم را قبلا دیده بودم😂
خلاصه خوب بود.
😒تموم