شدت علاقه ی من به سرشیر ماست همینقدره: پشت فرمون!😄 @labpar

واااای رو دراگ بودم فکر کنم 😂

دیروز اردکان بودیم. یعنی چهارشنبه رفتیم و دو روز آنجا ماندیم. آنقدر حس و حال اردکان خوب بود که برای برگشت به قم کمی دو دل بودم. راستش را بخواهید مامان را دعوت کرده بودند، این مردم مهمان نواز و مهربان. من را هم مامان به زور برد تا تنها نباشد.😔😂 آنقدری خوب بودند که من فکر میکردم بعضی هاشان را مدت هاست که میشناسم. دوست های جدیدی پیدا کردم. از آنها که بعد از پنج دقیقه صحبت کردن فکر می‌کنی مدت هاست که می شناسیشان!

از مکان های دیدنی اش نگویم که باید بروید و خودتان ببینید و حسشان کنید.

اما میتوانم از قطابش بگویم😔😂💔

اینجا منزل پدر خاله حیدریان بود. و این قطاب از خدا بیخبر وقتی بین دو انگشت فشارش دادم منفجر شد و ترکش هایش همه جا ریخت😁💔

اینجا منزل شهید ابوالقاسم ملا حسینی بود. خاله حیدریان وقتی دیدند من قطابی برداشته ام گفتند: تو عبرت نگرفتی!؟ و واقعا عبرت نگرفتم😔😂 این قطاب را بین دو انگشت فشار ندادم. گاز هم نزدم که خرد نشود یک وقت! کامل داخل دهانم گذاشتم و داشتم آن را می جویدم که پودر قندش در گلویم پرید و داشتم خفه میشدم😔😔😂 چای هم داغ بود و کمی زبانم را سوزاند. خلاصه که اگر اردکان و یزد میروید قطاب را آنگونه که باید بخورید. من نمیدانم چگونه اما باید رودربایستی را کنار بگذارید و بشقاب را زیرش بگیرید و گازش بزنید. آخرش روی اینطرف و آنطرف میریزد؛ قطاب است دیگر.😒

لطفا از اینا اگر جایی دیدین میفروشن بهم بگید 😐💔 سمور سفید یا سمور قهوه ای اگر هم خودتون خریدین برام که دیگه اصلا منو کشتید از خوشحالی😔😂

ان شاء الله عاقبت بخیر بشین عین نیروگاه که شد جمهوری @labpar

به جلسه ی امتحان میروم تا شاید آنجا کسی مراقبم باشد😔😂 @labpar

اونقدری قوی باشید که از پس دوست داشته نشدن بر بیاید☁️☕️ @labpar

واژه ی کنکور، فرانسوی از ریشه ی لاتینی در واقع به معنی «با هم دویدن در مسابقه‌ی دو» هست. @labpar