خشم مرد رو هم ببینید . جیسون استاتهام بازی کرده امشب دیدم عالی بود .

ععهه شرمنده سید. یه ندا بده از این به بعد باهم یه چیزی میکشیم. گلی، کوکی چیزی✌️🏻😁 باشه🍕 طرف ۲۴ کا فالور داره اومده اینو گفته برو به دعوت حق لبیک بگو لامصب🤌🏻. نیا تو کانال من😂😒😂😂(کانالشو‌هم خط خطی کردم . نگا اول صبحی زد اعصابمو خورد کرد. لعنت به خودت بیب😂👊🏻)

خاک بر سرش! چرا دلت گرفته؟ (عجب چیزایی هستینا بابا میگم دلت میگیره، ناراحتی، کسی قلب قرمز شاینتو شکسته بیا پیوی من دوتا فحش به طرف می‌دیم حالت خوب میشه . فحش دوست نداری بیا حلش میکنیم🫂🍓) داداش ببخشید اسم خودتو نمیدونستم😁 چون زیاد با حسنی بودی گفتم😁 لاک خوشگله ی روسری قشنگ خوبه بگم ؟ 😁 اسمتو بگو بیب😂😶‍🌫

وقتی از وات اومدیم ایتا دربه در دنبال ایموجی های خاص وات بودم. حالا که فراموش کردیم اون ایموجی هارو الان ایتا زده. والا دیگه دیر شد داداش💔🤪

یادش بخیر سر همین موضوع انشا «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» من حدود ۱۰ تا انشا نوشتم. اره ۱۰تا . اونم توی نیم ساعت قبلیش و ۱۰دقیقه ی زنک تفریح. اگر من اون موقع از هر انشا ۵ تومن می‌گرفتم الان مافیای قلم جهان بودم 😐 اما دبیرمون فهمید که خودشون ننوشتن. و به یکیشون گفت از نت دانلود کرده. من هم بهم برخورد پا شدم گفتم نه خانم خودش نوشته. و بهم صفر داد😒🤣 نه بخاطر انشا ها بخاطر اینکه وقتی داشت کسی رو دعوا میکرد من صحبت کردم. خلاصه که هفته ی بعدی رفتیم از دبیر انشا تعریف کردیم. از انگشتر فیروزش گفتیم و کفشاشو اینا. صفرمو خط زد🤩🥳🤣🤣 خانم شاکری دمت گرم .🌿 وقتی انشا میخوندم همیشه یه نگاه داشت از اول تا آخر انشا که یعنی دهنت سرویس صابری حظ کردم. اما آخر انشام می‌گفت انقدر داد زدی برای اینکه اول بیای این بود😒🤨 من:😐خوب بود که خانم. شاکری: 😒به خوب بودنش کار ندارم دیگه داد نزنی 🤨 من دقیقه‌ ی اول جلسه ی بعدی: خاااانممممم منننننن بیاااااممممم ماااااا نوشتیییییممممممم . خاااانومممممم 😂 خانم چههه خوشگل شدددیید😄😄 شاکری که یادش رفته بود: 🥰بیا بخون

والا😒

. ارائه خدمات بانکی ویژه روشن دلان .👨🏽‍🦯

یک نفر نیست که از ما بستاند جان را حیف از خود کشی و عاقبتش می‌ترسم.

چقدر این خواب بد موقع بعد از ظهر سگیه. ببخشید میگم سگیه.😐 اما کلا میزنه معادلات چند سال انسانی رو خراب می‌کنه . و خواب شب رو خراب می‌کنه و من الان نمیدونم چیکار کنم چون فیلم جدید هم ندارم ببینم. برقا خاموش بشه کتاب هم نمیتونم بخونم😂 و اینجا زمزمه ای ریز از پشت سرم حس میکنم که میگه: نترس، امشب یکم از پاتو از زیر پتو بزار بیرون... تا صبح تنهات نمیزاریم😂😂😂😂 پ.ن: زمزمه برای جناست

که زندگی دو سه نخ کام است و عمر سرفه ی کوتاهی

صبح بخیر 🌂

امسال اصلا حال و هوای عید ندارم. فقط تهش تخم مرغ های خونمون رو رنگ کنم. اونا هم که کشته شدن و خورده شدن. باید دنبال تخم‌مرغ جدید باشم. سال خرگوشه. به بابا گفتم یه دونه جوجه رنگی اما بابا نخرید.😐😐 من میدونم که تخم مرغ رنگ کنم و خرگوش بکشم روش به ثانیه نابود میشن از دست علی و یکم طاها. اماااااااا من امید دارم طاها جلوی علی رو بگیره . پس عکسشو میزارم اگر رنگ کردم. 😐😐