eitaa logo
ݪَبْݒَࢪ
154 دنبال‌کننده
3هزار عکس
577 ویدیو
5 فایل
-بسم الله - سلام بر شمایگان. لبپر به ظرفی میگن که گوشه ای از اون شکسته باشه. منتظر پستای خیلی مرتب و شیک نباش، اینجا همه چی درهمه/من همونی ام که مامانت میگه باهاش نگرد🕶😂 گلادیاتور
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه به نصیحت‌های خودم گوش می‌دادم، تا الان کلی موفقیت کسب کرده بودم؛ ولی متأسفانه خودم با خودم زیاد رابطه‌ی خوبی ندارم.
امروز، روز جهانی چاییه.
به نصیحت نیازی نداریم گاهی فقط نیاز داریم‌ بشنویم که در تحمل رنج زندگی تنها نیستیم... 👤متیو مک کانهی
هوا یه جوری گرمه که حس می‌کنم اخلاقم داره تبخیر میشه. اگه دیدید دارم فحاشی می‌کنم، پای زوال اخلاقی ناشی از تغییر اقلیم بذارید، نه تربیت خانوادگیم. :)))
من و مرغی که مامانم گفته بود راس ساعت ۱۲ زیرشو خاموش کن:
ارزو دارم یه بار دیگه این مرحله را بازی کنم❤️‍🩹 آخرین باری که این را بازی کردم مهدی درست پشت سرم ایستاده بود و داشت راهنماییم میکرد. گاهی دستش را روی دستم می‌گذاشت و موس را تکان میداد تا سریع تر و حرفه ای تر بتوانم آدم بکشم. کاش دوباره با مهدی میتونستم از شروع همین مرحله داد و بیداد کنم و هی که مُردم، مهدی استپ میزد. توی صورتش نگاه میکردم. با همان چشمان بسته از بین دندان هایش می‌گفت: درست بازی کن. و من به التماس که: ایندفرو درست میرم، تو فقط بگو اونی که منو می‌کشه کجاست؟ مهدی: خودت باید پیداش کنی... قشنگ دوروبرت رو نگاه کن. دوباره از اول. با بچه ها تا آن وسط مسط ها می‌رفتیم و بعد که برای باز ششم هفتم مُردم، درست همانجایی که از ناکجا آباد می‌خوردم و دوباره از اول... اینبار مهدی موس را از من گرفت صندلی ام را هل داد به کناری. ایستاد پشت لبتاب و بازی را شروع کرد. همه را کشت و آن بیشرفی که صدبار مرا کشت را هم به درک واصل کرد. قبل از اینکه به آن قسمت برسد گفت نگاه کن رو زمین توی جسدا یکی زندست. رفت داخل سالن؛ و بنگ. کشتش. بقیه اش را با التماس های من که آویزان شده بودم به ساق دستش و دست دیگرم روی صورتش بود و نوازشش میکردم داد که من بازی کنم. و چقدر خوب بود. چقدر خوب بود. صورتش را به خاطر آوردم. وقتی بوسش میکردم. یا سیبیل های بلندش که روی لب هایش می‌آمد. و خنده هایش. حتی عصبانیتش. و بازی اش که مهارت بالایی در آن داشت. و من شنیدم که در جنگ هم به خوبی می‌جنگید و می‌کشت. سلام خدا بر تو میرزا مهدی❤️‍🔥
❤️
اما مراقب باش! • که پس از رسیدن به "هر چیزی" در دنیا شادی و خوشحالی در آن وجود ندارد! _در نامه‌ای به معاویه فرموده بود. شرح‌نهج‌البلاغه،ج۲،ص۲۲۵