‏یه بار هم داشتیم ماهی می‌خریدیم از این استخرهای ماهی شمال، خاله‌ام همون جوری که داشت ماهی‌هایی که بال بال می‌زدنو نگاه می‌کرد به آقاهه گفت آقا ماهی‌هاش تازه‌ان؟ با اینکه ۱۳ سالم بود ولی هنوز نگاه آقاهه یادم نرفته :))) •The B •

‏مثل اینکه یه نفر روز بدی داشته🥲 • شمبلیله •

من بودم اون سالماشو جمع میکردم می‌خوردم جلو بچه هه تا روزش بد تر بشه. 😂😂

اگر هم مال خودم بود که باز جمع میکردم سالماشو می‌خوردم.

اگر برای پسر های خواهرم بود، باز هم جمع میکردم سالماشو با هم میخوردیم.

اگر هم برای بچه ی خودم بود که قطعا زمین نمیریخت چون قبلش خودم تمومش کرده بودم.

خودکار اختراع شگفت‌انگیزیه. اون چند سال اول ابتدایی هم که ممنوع بود کار کردن باهاش، اسرارآمیزترش می‌کرد. • Parsa Ansari •

و اما صبح. در مسیر دانشگاه موسی کو تقی ای به من حمله کرد.

وقتی میدونم نمیتونم سر کلاس بخوابم: @labpar

چیش شگفت انگیزه؟