eitaa logo
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
585 ویدیو
62 فایل
القدس تبقی للمجاهدِ مقصداً -معلّم ومربی پرورشی مناطق کم برخوردار -اینجا شاهد روزمرگی و برداشت هایم از جهان پیرامون هستید. -از دیارِ نخل و آفتاب راه ارتباطی: @miryam_malek https://daigo.ir/secret/3411742195 حرف:
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی که عریان‌ترین رفتارهای ما ناامیدش نکند. .
کسی که بماند و در عمیق‌ترین رنج‌های ما جا نزند، شانه خالی نکند، فاصله نگیرد
با تماشای رد بیتابی و اندوهِ میان حریم چشم‌هایی که روزی زیباترین و شادترین چشم‌های جهان بودند دوست داشتنش تحلیل نرود..
که ما را با مجموع رنج‌ها و نقص‌ها و کاستی‌هامان، در شرایطی که تحمل‌کردنی نیستیم دوست داشته‌باشد؛
نیافته ایم ؛
|نرگس_صرافیان_طوفان‌|
ممنونم از همه محبت هاتون، تبریک هاتون ،‌ چهارساله که دارم باهاتون زندگی می کنم.. کوچیکتونم 💚🌱
توقع داشتن علاوه بررنج بودنش ضعف هم هست؛‌ومن ازضعف متنفرم. . . چیزی که بایدتقویتش کنم تواین سال جدید نفیِ توقعه..
همیشه پای یهوددرمیان است
اگر میدانستم آخرین بار است بیشترنگات میکردم؛‌بیشتر باهات حرف میزدم ؛‌دلخوریام ازت طولانی نبود؛‌کاش عکس بیشتری ازت داشتم؛کاش صداتوضبط میکردم.. نذاریداین حرفا یه روزی سراغتون بیاد:|
‏مظلوم تویی که وقتی زن با فریاد گفت چرا اومدین اینجا! با لبخند گفتی : "برای امنیت شما" #متروپل
گاهی بهشت، زیر قدم‌های دختر است وقتی کویر قم به قُدومت بهار شد . . . عیدتون‌مبارک🌙🌸💛
البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ المُجَهَّزاتُ المُبارَکاتُ دختران.. دلسوز مددکار بابرکت پیامبراکرم"‌ص"
سرکوب یک احساس فقط قویترش میکنه!
ماتتْ طفلة وهي تحاول ان تنجّی اخاها الصغیرمن الغرق؛لااعرف ماذا حصل بینها وبین الله ،‌حتی النهرودّ ان یحتضنها.. لما سمعت أمها ضحكت بشكلٍ هستيري ورکضت نحوالماء ،‌فرأت دقات قلبِ بنتها قدتحولت الی امواج ..تخفق فی صدرالنهر! انالله واناالیه راجعون🖤
گفت اگه زنده برگرده کوچه روچراغونی میکنم ولی نشد..
اگه انتقاد ی یافتی: @anese_mim
اگر رفیقی برای فشردن دست های خالی ات نیافتی، دست خدا از همه دست ها گرم تر است..
|‌عکس ازعابرِکور|
برای تمام لحظاتی که در اندیشه‌ی هجرت بودیم. می‌توانستیم همه‌چیز و همه‌کس را پشت‌ سر بگذاریم. از دوست‌ داشتن‌ها، دوست داشته شدن‌ها شانه خالی کنیم و رهایی از هر چه غیر را در آغوش بکشیم. اما ماندیم، صبوری کردیم، تاب آوردیم و خواستیم از خودمان کسی بسازیم که دلبستگی را می‌شناسد، محبت را قدر می‌داند، بخشیدن را بلد است و تلاش برای حفظ انسان‌ ارزشمند را اصل می‌داند. برای تمام آن لحظات که ماندیم تا دست او که باید را بفشاریم و کنارمان بنشانیم و برایش این‌گونه بخوانیم: عزیز روزهای بی‌تکرار من، حیف از رؤیاهایمان نیست که به انتها برسد؟
|تلاش برای حفظِ انسانِ ارزشمند|
[که شرفِ بدست‌آوردن در نگه‌داشتن‌ است]