فعل رفتن حرمتی داره، آدابی داره. اینکه این فعل تا این حد برای تو عادی شده، و اینکه بیپروا انجامش میدی با علم و اطمینان به اینکه هر بار که برگردی هنوز کسی چشم به راهته، تو رو تو ذهنم کوچیک، تو قلبم کوچیکتر میکنه..
|سایه بان|
سی و هفت سال زمان برد تا من این حقیقت رو قبول کنم که احتمال صفر درصدی وجود داره که بتونی آینده رو کنترل کنی. چون هیچکس نمیدونه که ما کجا خواهیم بود، حتی یک سال بعد. اما چیزی که ما میتونیم کنترل کنیم مردمیه که انتخاب میکنیم. انتخاب کردن مردم خودمون، نزدیکترین چیزیه که میتونیم باهاش تقدیر رو کنترل کنیم. چون وقتی هر چیزی ممکنه عوض بشه، اگر شما درست انتخاب کنی، مردمی که انتخاب کردی یکسان میمونن. چه امشب باشه، چه یک سال بعد یا ده سال بعد.
This Is Us/ S2, E18
میگه کسایی که دوستت دارن ولی رفتن رو انتخاب میکنن، حتماً خودشون رو بیشتر از دوست داشتنِ تو دوست دارن ..
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
برای اون آدمایی که هرجا باشن
"خونه" هم اونجاست..