خالد که تنهایی حریف نمیشد و اون ها چهل مردِ نامردِ آماده به رزم بودن همه یه طرف، مولاعلی یه طرف، این دستاویز رو میکشیدن تا ببرن به مسجد و برایِ اون فرعونِ اول بیعت بگیرن پاچه خوارا #ابوتراب [@abooturab110]

این کمتر جایی نقل شده وقتی با اون طرزِ فجیع واردِ خونه شدن، پشتِ در خانم حضرت زهرا بود #ابوتراب [@abooturab110]

از خودِ عمر بن خطاب نقل شده که وقتی دیدم فاطمه دخترِ پیامبر پشتِ در هست خواستم کوتاه بیام و کمی نرمی کنم اما همین که یادم اومد او همسرِ علی ست (هم کُفو و هم سنگِ علی) تمامِ قدرتم رو در پام جمع کردم و به در لگد زدم...💔 #ابوتراب [@abooturab110]

این دربِ خانه افتاد رویِ حضرت صدیقه و این زنازاده ها از رویِ در واردِ خانه شدن #ابوتراب [@abooturab110]

مولاعلی اومد جلو و عمر بن خطاب رو گرفت و بر زمین و زانویِ مبارک رو رویِ گردنِ عمر گذاشت و فرمود از جانبِ پبامبر مامورِ به صبر هستم! اگر نبودم میدونستم باهاتون چه کنم... #ابوتراب [@abooturab110]

عمر بن خطاب در همون حالت دستور داد که دستانِ مولاعلی رو ببندن علی رو که کِشان کِشان می بردن، حضرت صدیقه با اون حالِ عجیب... #ابوتراب [@abooturab110]

یه لحظه میخوام حالِ عجیبِ حضرت زهرا رو توصیف کنم: حالا این جمله یِ من رو فقط یک خانمی که تجربه یِ مادر شدن رو داره درک میکنه. اگه یه زن بچه یِ در شکمش سِقط بشه اونم در اثرِ حادثه ای که ضرب و آسیب دیدگی باشه، اون زن تا مدت ها به سختی حتا از جاش می ایسته... #ابوتراب [@abooturab110]

یه بنده خدا از رویِ نردبان افتاد و دَنده ش شکست. میگفت اوضاع طوریه که هر وقت نفس میکشم به همراهش در میکشم و حتا از در بادیِ بیاد داخل، پهلویِ من درد میگیره چون دنده جزوِ معدود نقاطی ست که اگه خدایی ناکرده بشکنه نمیشه گچ گرفت... #ابوتراب [@abooturab110]

خانم حضرت صدیقه با اینکه محسن از دست داده بود و دنده هاش شکسته بود بازم دنبالِ مولاعلی رفت #ابوتراب [@abooturab110]

دستِ مبارک رو انداخت بر شالِ کمرِ مولا چهل نفر مولاعلی رو میکشیدن با این حال حریفِ حضرت زهرا نشدن و نمیتونستن مولاعلی رو به سمتِ مسجد ببرن برای همین عمر بن خطاب به غلامِ زنازاده ش قُنفُد دستور داد که رشته یِ اتصالِ حضرت صدیقه رو بِبُره #ابوتراب [@abooturab110]