eitaa logo
لاهوت
259 دنبال‌کننده
536 عکس
65 ویدیو
2 فایل
بابا‌علی¹¹⁰|𝐁𝐔𝐋 چنان از نام او مستم گرفته یاءآن دستم علی نامش چنین کرده،چه خواهدکرد تصویرش؟ •اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌• |•کپی مطالب با ذکر یاعلی•| کاری داشتین به آیدی زیر پیام بدید: @Kalb_shahe_nagaf ناشناس: https://eitaayar.ir/anonymous/u60P.GE8eD
مشاهده در ایتا
دانلود
من میگم به فرزندانم که حضرت زهرا وقتی پشتِ در بود و در رو نگهداشته بود عمر بن خطاب وقتی دست حضزت زهرا رو از لایِ در بیرون دید با تازیانه شروع کرد به ضربه زدن من میگم! شمام بگید به بچه هاتون که این دستورِ امام صادق هست: که به بچه هاتون بگید چه کسی قاتلِ حضرت صدیقه ست! چرا؟ چون اگه طمع و خیانتِ اون ها نبود و مولاعلی و بچه هاش به قدرت میرسیدن اوضاعِ دنیا الان این نبود به قولِ خودِ حضرت زهرا هیچ دو نفری با هم در دنیا اختلاف نداشتن! [@abooturab110]
من بهتون میگم که علی شریکِ غم نداشت! علی غم خوار نداشت! صبحِ دفنِ همسرش از بازارِ مدینه گذر میکرد... کسی نیومد بگه علی بهت تسلیت میگم! ان شاء الله خدا همسرت رو قرین رحمت کنه! کسی علی رو در آغوش نگرفت بگه علی جان ما رو هم توی غمِ خودت شریک بِدون! یه نفر! یه نفر هم نیومد جلو... دیدی وقتی حالت بد که باشه هی میخوری به دیوار و رویِ دیوار خودت رو میکِشی؟ علی هی دستش رو بهم میزد و میخورد به دیوار و می افتاد زمین و بلند میشد و مضمونا میگفت کسی پیدا نشد که بهم تَسَلیت بده... [@abooturab110]
و اما صبح فردای دفن... صبحِ مدینه خبر به گوشِ ابوبکر و عمر بن خطاب رسید که علی، همسرش رو شبانه دفن کرده! [@abooturab110]
به عبا و قبایِ این دو نفر برخورد! خلیفه یِ مسلمین ابوبکر در شهر باشه و کسی جز خلیفه یِ پیامبر بر پیکرِ دخترِ پیامبر نماز بخونه؟ خلیفه یِ پیامبر در تشییعِ دخترِ پیامبر حاضر نباشه؟ [@abooturab110]
جمع کنیم بریم بقیع! با سگان و یاران و جمعی از مردم لشکر کشیدن به سمت بقیع... برایِ چی؟ بریم بقیع و محلِ تازه یِ دفن رو پیدا کنیم و نبشِ قبر کنیم و دوباره اعمال دفن رو به جا بیاریم تا ابوبکر بر پیکرِ دختر پیامبر نماز بخونه! [@abooturab110]
بچه ها دردشون اینا نبودها! اینا فقط میخواستن علی رو بِچِزونَن و آزار بِدَن! [@abooturab110]
خبر رسید به علی بن ابی طالب که چه نشسته ای که ابوبکر و عمر قصد دارن نبشِ قبر کنن! مولاعلی ظاهرا اینجا در خانه حاضر نبود... [@abooturab110]
مولاعلی به تاخت و با سرعت به خونه رفت و دستمال زردش رو به سر مبارک بست... دستمال زرد رو آقا وقتی می بست تمام اعراب میدونستن علی در قتال دیگه خط قرمزی نداره و نبرد با او مساوی ست با مرگ! شمشیرِ ذوالفقارش رو گرفت و با عجله به تنهایی به سمتِ بقیع رفت و از اون جماعت زودتر رسید... [@abooturab110]
بقیع یه دیوارِ خرابه ای داشت و در کنار همون دیوار منتظر شد تا اون ها از راه برسن جماعت از راه رسید... به نزدیکیِ مولاعلی که رسید یهو دیدن یه پیرمردی از جمع، متوقف شد و دیگه جلوتر نیومد! گفتن چرا ایستادی؟ گفت من خودم از پیامبر شنیدم که فرمود اگه علی روزی کنارِ اون دیوار ایستاد، بهش نزدیک نشید! [@abooturab110]
جماعت به نزدیکی مولاعلی رسید ابوبکر و عمر جلویِ جمعیت بودن دوتا نقل وارد شده مولاعلی امیرالمومنین اومد جلو و با شمشیر روی زمین خط کشید و فرمود اگه از این خط جلوتر بیاید زمین رو از خون تون سیراب میکنم! [@abooturab110]
یه نقلِ دیگه هم اینه که مولاعلی فرمود اگه فقط تیزیِ کُلَنگ تون به زمین اصابت کنه، زمینِ مدینه رو از خون تون سیراب میکنم... [@abooturab110]
عمر بن خطاب اومد جلو و به مولاعلی گفت علی ما فقط میخوایم که خلیفه بر پیکرِ دخترِ پیامبر نماز بخونه... (که یعنی چقدر سخت میگیری!) بذار برای این جمله یِ مولا بمیریم! بمیریم! [@abooturab110]