" فقط یک ساعت " فرمود: فقط یک ساعت مقاومت کنید! صفین جنگی بود‌ که پیروز صد در صد آن اصحاب امیرالمومنین بودند، اما بعد از آن همه جنگ و سختی و دقیقا در یک قدمیِ قله و اوج اسلام، کله پا شدند! گاهی تمام زحمت و خستگی را میکِشیم اما در چند قدمی هدف میبُریم. _کار را آن کرد، که تمام کرد. تعارف نداریم! من هم اگر خودم را نسازم و در زیر فشار ها ساخته نشوم بعید نیست که شمشیر بر گلوی امام خود بگذارم و‌ او را تهدید به قتل کنم!

در روز فتح مکه، علی‌ع به‌همراه رسول خدا‌ ص' وارد کعبه شدند. به دستور پیامبر، علی‌ع بر دوش رسول خدا قرار گرفت و بت‌ها را سرنگون کرد و کعبه را از آلودگی بت‌ها پاک کرد. پس از شکستن بت‌ها آیه‌ی «وَقُل‌جاءالحَق‌وزَهَقَ‌الباطِل..» نازل شد. الغدیر،ج۷،ص۱۰۱۴ | ابوتراب¹¹⁰

بریم یه روایت کوتاه بخونیم عشق کنیم؟...💔

پیغمبرِ رحمت، محمد مصطفی در خونه تشریف داشتن که مولاعلی و حضرت صدیقه سلام الله علیها و امام حسن و سیدالشهدا در کنارش حاضر بودن.

پیامبر مقداری آب طلب کردن و براشون آوردن. پیامبر گلویی تازه کرد و بعد از اون، مقداری آب رو به امام حسن تعارف کردن و امام حسن هم نوشید، پیامبر فرمود نوشِ جانت...

به سیدالشهدا مقداری آب تعارف کرد، سیدالشهدا هم از اون آب نوشید و پیامبر به او فرمود نوش جانت... به حضرت صدیقه سلام الله علیها هم مقداری آب تعارف کرد و خانم جان دستِ پدر رو رد نکرد و نوشید و پیامبر به او فرمود نوش جانت باشه ای سَروَرِ زنانِ عالَم...

فرمود وقتی من و حسن و حسین و فاطمه که آب نوشیدیم، جبرئیل و سایرِ فرشتگان گفتن گوارایِ وجودتون! نوش جان... اما وقتی علی آب نوشید، شنیدم که ذات مقدسِ الهی، حضرت الله جَلَّ جَلاله تکلم فرمود: هَنِیئاً مَریئاً یاوَلِیِّی وَ حُجَّتی عَلی خَلقی! گوارا باشه بهت! ای ولیِ من و حجتِ من بر مخلوقاتِ من...❤️

به آقام علی آب رو که تعارف زدن و آقا نوشید، پیامبر سجده به جای آورد! حاضرین بهش عرض کردن آقا وقتی به دخترتون و حَسن و حسین آب دادید گفتید نوش جانت اما به علی که آب دادید چرا سجده به جا آورید؟

برای همین من سجده کردم و خدا رو بابتِ نعمتی که به اهل بیتم داده (یعنی وجودِ مقدسِ مولاعلی) شکر کردم...🍃

دَهَنَت باده یِ الله مَعی می نوشَد لَبِ ما ساغَرِ الله مَعَک می ریزَد حَضرَتِ شَراب

بعد از دیدنش آدم سابق نشدم. جنون پدر را گرفته بر نأش پسر...! داستانی آشناس همان جایی که پدر به مقتل علی اکبر میرود...🍃 ای باغبان آمد خزان...💔